آمار كوشالي: اکتبر 2010

كوشالي

شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۹

سایت اینترنتی موسوی:خودکفایی در تولید بنزین سرطان زاست!

نمایش مقتدرانه دولت در تولید کامل بنزین کشور در حالی که مثل پتکی بر فرق صهیونیستهایی که برای تحریم بنزین دندان تیز کرده بودند فرود آمد دنباله های صهیونیستها را هم به حول و ولا انداخت.
وب سایت کلمه (متعلق به موسوی) در حالی که گویا خیلی از خودکفایی کشور در تولید بنزین به حرص افتاده بود طی مقاله ای که بیشتر شبیه طنز بود نوشت:
بنزین تولید شده با شعار خودکفایی، جان مردم را به خطر می‌اندازد و در عین حال به لحاظ اقتصادی هم به صرفه نیست!
نویسنده سایت موسوی که گویا خبر نداشت خالصترین بنزینها هم پس از سوختن حاوی مواد بسیار سمی می باشند در حالی که فکر می کرد کشف تازه ای کرده نوشت:
بنزینی که در پالایشگاه ها تولید می شود سرطانزا است واگر این بنزین سرطان‌زا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر می‌کند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است!
سایت بانمک کلمه که فکر می کرد فقط بنزینی که تحریم اربابان صهیونیست موسی را ریشخند کند سرطان زاست افزود:
مسائل این چنینی که در مورد آن جان مردم در خطر است را نمی‌توان با ژست گرفتن در عرصه داخلی و خارجی و شعار دادن توجیه کرد. در شرایطی که می‌دانیم سرطانی‌ها هیچ حمایتی نمی‌شوند (!) و هزینه‌های این بیماری کمرشکن است و بیشتر هم در اقشار پایین بروز می‌کند ادامه این روند به هیچ روی جایز نیست . دولت اگر قرار است بنزین تأمین کند نباید به بهای مرگ و سرطان تمام شود.»
گفتنی است چندی پیش کنگره آمریکا با این امید که ایران توان تولید کامل بنزین در داخل را ندارد اقدام به تحریم بنزین در مورد ایران نمود که با استقبال وب سایتهای فتنه گران مواجه شد. اما این اقدام ضدبشری آمریکا بلافاصله با تودهنی دولت مواجه گشته و هم اکنون صددرصد نیاز کشور به بنزین در پالایشگاه های داخل خاک مقدس جمهوری اسلامی تولید می شود.

پنجشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۹

امروز دعوا سر چیست ؟

مدتها بود که دلم می خواست کمی مبنایی بنویسم و از لایه سطح به لایه های عمیقتر بروم .
تشدید روند بروز اختلافات فکری در سطح جامعه ؛ امروزه منجر به بروز دو نوع طرز فکر در سطح جامعه ایرانی شده و حوادث فتنه گون سال 88 تعارضات ناشی از این دو نگاه را به متن جامعه برده است .
شاید بتوان گفت که وضعیت موجود چندان دلچسب نیست و در سایه این ساختار دو قطبی متأسفانه بسیاری از مناسبات محبت آمیز حاکم بین مردم ایران از این مدار خارج شده و در حوزه رفتارهای اجتماعی به دلگیریها و کدورتهای مابین فامیل ، دوستان ، همشهریها و ... منجر شده است .
برخی می گویند جامعه امروز ایران دچار سیاست زدگی مفرط شده و از این باب ، دچار مشکلات فوق الذکر شده ایم و برخی هم معتقدند که این اختلاف دیدگاهها ؛ در درون جامعه ایرانی ریشه قدیمی داشته و با تحولات سیاسی چند سال اخیر امکان بروز و ظهور یافته است .
آنچه که در این مجال مورد نظر است ، بیشتر در حوزه اصل و اساس دو نوع تفکری است که امروزه اختلافاتشان به سطح عمومی جامعه کشیده شده و می خواهیم بدانیم که اصل دعوا سر چیست و بر این اساس سایر مباحث موجود در این حوزه مد نظر نیستند .
در پشت صحنه انتقادات و طرفداریهای رایج در لایه سطحی جامعه ایرانی دو نوع ایدئولوژی و مکتب به شدت درگیر شده اند و میدان این نبرد بر خلاف فکر عوامانه برخی ، در داخل مرزهای سرزمینی ایران اسلامی نیست و در محدوده جغرافیایی وسیعی در جریان است .
یک طرف این نبرد بزرگ تفکر لیبرال دموکراسی ایستاده و در سوی دیگر میدان اسلام علوی با نگرش مهدوی صف آرایی نموده است . هر دوی این دو تفکر ادعای جهانی سازی داشته و معتقدند نسخه ارائه شده توسط ایشان همان نسخه شفا بخش بشری است .
اینکه چرا در این برهه از تاریخ جنگ مابین این دو دیدگاه به عرصه های اجتماعی کشیده شده و برای ملتها محسوس شده ، ریشه در قوت گرفتن مکتب اسلام علوی دارد چراکه تا پیش از این تفکر لیبرال دموکراسی دهها سال مشغول یکه تازی در عرصه جهانی بوده و خصوصا پس از سقوط شالوده تفکر کمونیستی در دنیا ، برای خود رقیبی قائل نبوده است .
اما امروز تفکر ناب اسلام علوی که با قیام معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) در ایران ظهور و پس از چهارده قرن از دوران حکومت امام علی (ع) ؛ بار دیگر مجال عرض اندام یافته است به سرعت در جهان گسترش یافته و طرفداران زیادی پیدا نموده است .
پذیرش اصل این حقیقت که مکتب و نگرش نوظهور اسلام علوی توانایی ایستادگی در برابر مکتب لیبرال دموکراسی را دارد ، سه دهه زمان برده و متولیان اندیشه لیبرال دموکراسی در دنیا طی این سه دهه تمام تلاش خود را صرف سرکوب نمودن ملت ایران به عنوان منادیان مکتب اسلام علوی نموده اند .
قیامهای مسلحانه ابتدای انقلاب ایران در استانهای مرزی ، نفوذ دادن افسران تفکر لیبرال دموکراسی در بدنه مدیریتی انقلابیون تا سطح رئیس جمهور وقت ( بنی صدر ) ، تحمیل جنگ نظامی تحمیلی ، طراحی و اجرای کودتای نظامی از داخل ، طراحی و اجرای حمله نظامی برق آسا و مستقیم (طبس) ، تحریمهای گسترده اقتصادی ، حمایت از گروههای سیاسی منسب به نظام که نرمش بیشتری نسبت به مکتب لیبرال دموکراسی داشتند و تلاش برای روی کار آمدن و قدرت گرفتن این گروهها در داخل نظام اسلامی ، سیاه و زشت نشان دادن چهره نظام آرمانی جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی و در برابر چشمان میلیونها انسان به تنگ آمده از نظام مدیریتی حاکم بر جهان ، جذب نخبگان و خواص نظام اسلامی با استفاده از حربه های مختلف همچون ثروت ، امکانات ، شهرت و ... به گونه ای که تنشان به آسایشها و لذات دنیا عادت کند و منافع مادی مشترک با صاحبان تفکر لیبرال دموکراسی برایشان ایجاد شود  و در نهایت رودر رو قرار دادن دلدادگان تفکر لیبرال دموکراسی وطنی و عاشقان تفکر اسلام علوی در داخل مرزهای ایران با هدف کند کردن روند روز افزون گرایش ملتها به دیدگاه اسلام علوی که منجر به بروز فتنه های سال 88 تهران شد .
آری ؛ دعوای حقیقی بر سر آن است که آیا مکتب لیبرال دموکراسی با سابقه دهها سال مدیریت جهانی و ادعای کدخدایی دهکده جهانی شایسته ترین است یا مکتب مبتنی بر اسلام علوی بر اساس آموزه های عدالت محور و شاخصه های جامعه مهدوی پیش رو خواهد توانست بشر سرگشته و حیران را به ساحل نجات و رستگاری برساند .
 مدافعان اسلام علوی امروزه با کمک گرفتن از اندیشه های فقهی حضرت روح الله ( ره ) با محور قرار دادن اصل ولایت مطلقه فقیه در صفی واحد و گوش به فرمان نائب برحق امام معصوم ، به افسران و جنگجویان پرقدرتی بدل گشته اند که در عرصه های جنگ نرم و جنگ سخت بسیار آماده و آبدیده شده اند . مجموعه فشارهای صورت گرفته از جانب اردوگاه رقیب طی سه دهه گذشته ، ایشان را آنچنان پرقدرت و هوشمند نموده که در طول سه دهه معادل سه قرن تجربه لیبرال دموکراسی توش و توان یافته اند . 
حال سوالی که از دلدادگان ، فریب خوردگان و مبلغین وطنی تفکر لیبرال دموکراسی مطرح است اینکه شما چرا ؟
البته مخاطب این سوال ، بهائیان ، وهابیها ، اقلیتهای مذهبی و معاندین سابقه دار نظام مقدس جهوری اسلامی نیستند که اساسا در محدوده انتظارات تفکر اسلام علوی نمی گنجند اما جمعی از هم وطنان شیعه و محب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) که در حوادث فتنه گون سال گذشته نتوانستند آنگونه که شایسته مولایشان بود تشخیص دهند و در دام دشمنان تفکر اسلام علوی افتادند ، مخاطب این سوالات هستند !
عزیزان ، چه شد که دستهای چدنی شیطان را در پشت دستکش مخملی آزادی ندیدید ؛ مگر نائب امام زمانمان از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور مدعی تغییر در آمریکا  نسبت به این موضوع هشدار نداده بودند ؟!
عزیزان ، چه شد که از بازگشت بی موقع و عجیب نخست وزیر زمان امام به عرصه سیاست آن هم با شعار « واویلتا که مملکت از دست رفت » در دورانی که شعارها و سبک عمل دکتر احمدی نژاد بیشترین شباهتها را در مقایسه با دولت قبلی (خاتمی و هاشمی)  به تفکرات حضرت روح الله داشت ، شک نکردید ؟!
عزیزان ، چه شد که با دیدن کارنوالهای رقص و آواز پسران بدلباس و دختران بی حجاب در خیابانهای بالای شهر تهران در حمایت از موسوی ؛ در شما تردیدی نسبت به تشخیص غلطتان ایجاد نشد ؟!
عزیزان ، چه شد که با دیدن یا شنیدن خبر حمایتهای علنی و مستقیم دشمنان قسم خورده اسلام علوی و تفکرات ناب امام خمینی (ره) در خارج از کشور از کاندیدای مدعی نخست وزیری امام ، شک احتمالی شما به یقین تبدیل نشد ؟!
عزیزان ، چه شد که به عدم تمکین موسوی و سایر مجریان انقلاب مخملی به قانون اساسی کشور و تبدیل پیروزی بزرگ ملت ایران در عرصه حضور 40 میلیونی و انتخاب رئیس جمهور مکتبی و ولایی ، به آشوبهای خیابانی و فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای دشمن ، از اشتباهات خود پشیمان نشده و از امت هوشمند عذرخواه نشدید ؟!
عزیزان ، چه شد که پس از پایمردی افسران و جنگاوران بصیر و غیور جبهه اسلام علوی و روسیاه شدن دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی انقلاب اسلامی ایران ، به جای تشکر از خیل عظیم هوشمندان خالق حماسه نهم دی ، به غر غر کردن در لانه های شغال و رسانه های انگلیسی بر ضد آنها مشغولید ؟!
عزیزان ! ادامه مسیر در شوره زار گمراهی شما را تا کجا خواهد برد ؟ آیا خیانت به خون شهدای انقلاب اسلامی ایران ، بی توجهی به سفارشات حضرت روح الله ، عدم حمایت از ولی فقیه حاضر و نائب بر حق امام زمان (عج) ، متمایل شدن به جبهه دلدادگان لیبرال دموکراسی به عنوان دشمن بی رحم اسلام علوی کافی نیست ؟!
عزیزان ، آیا وقت توبه نصوح و بازگشت به دامان پر خیر و برکت اهل بیت علیهم السلام و رزمندگی در جبهه اسلام علوی فرا نرسیده است ؟!
عزیزان ، به فرموده مولایمان امام علی (ع) « یک ساعت تفکر برترست از یک سال عبادت » ، اندکی بیندیشید که در این مسیر کوتاه و زودگذر حیات بشری به کجا می روید ؟!
فأین تذهبون                 

یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

اختاپوس پیشگو و آینده جنبش سبز لجنی !

اختاپوس يا همان هشت پاي معروف جام جهاني را كه حتماً به خاطر داريد. همان موجود كريه المنظري كه با پيش گويي هايش به ستاره جام جهاني بدل شد و ظاهراً همه آنها هم درست از آب درآمد. بالاخره جام جهاني هم تمام شد اما ظاهراً كار جناب اختاپوس تمام نشده است. درخبرها آمده بود سيل نامه و ايميل و تلفن است كه همچنان به باغ وحش آلماني- محل زندگي جناب اختاپوس- روان بوده و همه مي خواهند درباره آينده آنچه پيش مي آيد بدانند. سوال ها هم ماشاالله حسابي متنوع است و به قول معروف از شير مرغ گرفته تا جان آدميزاد!

خبرگزاري هاي خارجي اعلام كردند زني از اين اختاپوس پرسيده كه آيا شوهرش به دنبال طلاق وي و ازدواج با زن ديگري است؟! فردي هم درباره آينده دولت ائتلافي آلمان و دانش آموزي هم درباره نمره درسي رياضي خود پرسيده است!
در اين گير و دار يك منبع آگاه از تماس «پ.خ»- يكي از سران فتنه- با اختاپوس مشهور خبر داد. وي كه به چگونگي اين تماس اشاره اي نكرد، درباره محتويات اين تماس گفت: فرد مزبور طي تماس خود از اين هشت پا خواست درباره آينده جنبش سبز و برخي ابهامات و مسائل ديگر پاسخگو باشد. در ادامه بخش هايي از اين پرسش و پاسخ را براي نخستين بار منتشر مي كنيم.
پ.خ: با فرض اينكه در انتخابات رياست جمهوري يازدهم، «غضنفر» و «چيز» كانديد شده و از فيلتر شوراي نگهبان نيز به سلامت و با موفقيت عبور كنند، كداميك پيروز اين ميدان مي شوند؟
اختاپوس: هيچكدام، آراي باطله. در ضمن شما هم شب ها شام سبك تر بخور كه خواب هاي پريشان نبيني.
پ.خ: آن آقازاده اي كه برخي مي گويند لندن است و عده اي معتقدند دبي است برخي او را در بيروت ديده اند، كجاست و كي از اين آوارگي نجات يافته و به وطنش برمي گردد؟
اختاپوس: همه تان اشتباه مي كنيد. او آخرين بار در آفريقاي جنوبي بود. داشت با ووووزلا تيم مورد علاقه اش انگليس را تشويق مي كرد. الآن هم مشغول گفت وگو و مذاكره با هيئت امناي فيفاست. مي دانيد كه فيفا در اصل مال ايشان است و بعد از او به فرزندانش مي رسد. اين آقاي سب بلاتر خدانشناس مي خواهد آن را تصاحب كند. آقازاده هم كه مي دانيد، جانش درمي رود براي كارهاي عام المنفعه. مي خواهد فيفا را وقف كند تا از شر اين آدم هاي مزاحم و حسود خلاص شود. اصلاً يكي نيست به اين آقاي بلاتر بگويد، تو عكس با شورت ورزشي داري كه ادعاي فيفا مي كني؟
پ.خ: گفتي فيفا ياد دانشگاه آزاد افتادم.
اختاپوس: فيفا چه ربطي به دانشگاه آزاد داره؟
پ.خ: خب ما موقع تماشاي فوتبال قهوه مي خوريم و هر وقت هم قهوه مي بينم ناخودآگاه ياد دانشگاه آزاد مي افتم! بالاخره تكليف دانشگاه آزاد و رئيس مادام العمر آن چه مي شود؟
اختاپوس: من كه هشت پا بيشتر ندارم، اگر 18 تا پا هم داشتم نمي توانستم جواب اين سؤال را بدهم. بعدي!
پ.خ: باشه. پيش بينيت درباره آينده كساني كه مواضع دوپهلو مي گيرند، چيه؟
اختاپوس: اينا كساني هستند كه وسط لحاف مي خوابند. يك پهلويشان كنار اينطرفي هاست و يك پهلويشان هم كنار آنطرفي ها. به خاطر همين به اينها مي گويند دوپهلو. به قول شما ايراني ها هم از توبره مي خورند و هم از آخور. به همين دليل بزودي دچار بيماري هاي مشترك انسان و دام شده و سقط مي شوند.
پ.خ: آينده سياسي حزب مشاركت و مجاهدين چي مي شه؟
اختاپوس: شرمنده من درباره مرده ها پيش بيني نمي كنم.
پ.خ: آيا جامعه در آينده به اون اندازه از بلوغ سياسي مي رسه كه قدر آدمهايي مثل شهرام جزايري رو بدونه و هي از اين و اون نپرسه چرا ازش هديه گرفتن؟
اختاپوس: بله مي رسه.
پ.خ: آخه كي؟!
اختاپوس: هر وقت مالديو قهرمان جام جهاني شد.
پ.خ: چهره مشهور سال آينده به انتخاب تايم كيه؟
اختاپوس: رقابت اصلي بين ليدي گاگا و سومين زن متفكر جهانه. اما يه نفر با تقلب برنده مي شه. وقتت داره تموم ميشه. آخرين سوالت رو بپرس. زود باش.
پ.خ: آينده من چي ميشه؟
اختاپوس: داستان پينوكيو رو مي دوني؟
پ.خ: چطور مگه؟
اختاپوس: اون با همه دروغ هاش و دماغ درازش بالاخره آدم شد اما تو نمي شي!
گل باقالي
كارشناس ارشد مسائل پيچيده

آیا تغییر انگشتر رهبری معظم معنای خاصّی دارد ؟


پنجشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۹

اباذر يا ابو زر؟!

دو جور مي توان لذت برد از نگاه كردن به كوه باشكوه دماوند. يكي اينكه راه قله را در پيش گرفته باشي و از نزديك، دامن اين طبيعت بالا و بلند را لمس كني اما از دامنه دماوند، بام ايران را به تمامي ديدن هم صفايي دارد براي خودش. گمانم هست؛ زيباترين حالتي كه مي توان ماه را نظاره كرد در ميان خيل انبوه ستاره هاست و بهترين حالتي كه مي توان شمع را مشاهده كرد، اين است كه تو در كنار پروانه ها باشي.
بسيجي ها عطر مقتداي شان را مي دهند و چه خوب است كه مقتداي سيدعلي، علي است و چه خوب است تجلي 9 دي در خيابان 19 دي و چه خوب كه باز هم غديرخم وزيد از كوير قم. سه شنبه قم پر بود از اباذر ، ابوزرها نبودند. خدا را شكر كه ابوزرهاي زور و تزوير نبودند.
امام ابوزر، شهرام است و دلار آمريكا و امام اباذر، علي است. اباذر شهره بود به صداقت و نفاق نداشت. راستي كه چه نسبتي است ميان ابوزر و ابوزور و ابوتزوير، چه تناسبي است ميان سران كفر و سران فتنه با اباذر؟ كساني كه الله اكبر خود را بر بالاي مناره مسجد ضرار گفتند، رو سياه تر از آنند كه با بلال و مقداد و عمار و اباذر، قياس شان گرفت. بگو فريادت از كدام حنجره بيرون مي زند تا بگويم به كه برمي گردد نسبت. اباذر به بسيجيان خامنه اي مي گويند كه حتي اگر به ربذه فتنه هم تبعيدشان كني، دست از دامن رهبر خود برنمي دارند. اباذر به مراجع عاليقدر شيعه مي گويند ... كساني كه با معاويه هاي امروز پالوده ميخورند و قرآن و قانون بر سر نيزه مي كنند و براي كودتاي مخملي، كاريكاتوري از انقلاب اسلامي مي كشند، شايد ابن ابي باشند ليكن اباذر نيستند. نسل اباذر را من با همين چشمان خود در غدير قم ديدم و ديدم كه در اين كوير، باز هم ستاره باران است آسمان. علي را هر آنكس كه تنها نگذارد، اباذر است و تو ببين معاويه هاي آخرالزمان، سران آمريكا و اسرائيل كدام مرد خدايي را براي زدن نشانه گرفته اند، جبهه حق و باطل برايت ترسيم مي شود.
خامنه اي خود را غلام قنبر علي مي داند اما كيست كه نداند افتخار علي در اين زمانه مقتداي بسيجي هاست. اين بار اما به كوري چشم ابوزرها، اباذرها زيادند. مطمئن باشيد مالك اين بار برنمي گردد از در خيمه معاويه. فتنه هر چه مي خواهد پيچيده تر شود؛ ما علي را تنها نمي گذاريم. پرچم علي در روزگار غيبت، دست سيدعلي است و خورشيد به ماه اين نيابت را داده. كساني كه نيزه خوارج دست شان است، ابازرهايي هستند كه به خون ابوذرها تشنه اند. اين بار اما چون علي تنها نبود، اباذر از فتنه تبعيد به سلامت برگشت. فتنه هرچه مي خواهد پيچيده تر شو؛ ما علي را تنها نمي گذاريم.
ما بزرگ شده مكتب شهادتيم. ابوزرها مشق خود را با ديكته جورج سوروس مي نويسند، ما اما با جان و دل به وصيت نامه شهدا عمل مي كنيم و نمي گذاريم ولايت فقيه تنها بماند. ما بيشماريم. بارها ثابت كرده ايم كه بيشماريم. اي ابوزرها كه شهرام، امام تان است و نيزه خوارج، رساله تان و 200 كلاهك هسته اي اسرائيل، همه زورتان، حضور حماسي نسل 9 دي در خيابان 19 دي، يعني كه با عرض معذرت، شما ابوزرهاي اهل زور و تزوير، غلط كرديد بيشماريد. بيشمار به ما ستاره هاي حضرت ماه مي گويند. آن ابوزري كه از فرط بيسوادي بعيد مي دانم تا 10 را بتواند درست بشمارد، خوابش را ببيند كه بتواند ستاره هاي حضرت ماه را بشمارد؛ ما بيشماريم. «بالاترين» به تعداد ستاره هاي حضرت ماه مي گويند در آسمان كوير قم، كه دگربار تاريخ، غديرخم را تداعي كرد. مدح خامنه اي تمجيد از رسالت انبياي دين خداست. مقتداي ما ناخداي باخداي سفينه انقلاب است. ما دليلي نداريم براي اينكه چون شمعي را بهترين پروانه نباشيم و چون ماهي را پرنورترين ستاره. ما اثبات اين سخن خميني كبير هستيم، معناي آن فرمايش حضرت روح الله كه فرمود؛ از قوم حجاز، از امت زمان پيامبر و علي، برتريم. ما دليلي نداريم كه عاشق مقتداي خود نباشيم. ما با كدام دليل، وقتي چشممان به جمال آقا روشن مي شود، اشك بر گونه مان جاري نشود؟ اصلا مگر مي توان خامنه اي را عاشق نبود؟ اصلا مگر مي توان علي را تنها گذاشت؟ ما كه در كوفه به دنيا نيامده ايم.
ما جوانان كوچه بني انقلابيم؛ هركس مي خواهد پي به اصل و نسب ما ببرد، برود و جوانان كوچه بني هاشم را ببيند . ما نسل 9 دي ادعاهاي بزرگي داريم. اگر ما امت خميني و خامنه اي در صدر اسلام بوديم، اجازه نمي داديم ابوزرها، سر از بدن اباذرها جدا كنند. ما امتحان خود را پس داده ايم. ما فريب عكس داشتن عده اي را با امام نخورديم. ما الله اكبرهاي آلوده به فتنه را كه شنيديم، قرآن را كه روي نيزه ديديم، آخرين خوارج را كه در مسجد ضرار مشاهده كرديم، هزار و يك تهمت و شايعه را كه تحمل كرديم، نفاق را كه ديديم، زر و زور و تزوير را كه نظاره كرديم، 2500 ماهواره دشمن را كه به جاسوسي مشغول شان ديديم، باز هم اين ماه پاره علوي تبار خود را اين ميثم تمار، اين عمار، اين اباذر، اين مقداد و اين مالك و اين ذوالشهادتين، اين افتخار علي در زمانه واپسين تاريخ را براي لحظه اي تنها رها نكرديم.
 ابوزرها مدتهاست كه آن روي خود را نشان مان داده اند. راست مي گويند؛ از همان اول هم ولايت فقيه را قبول نداشتند. ابوزرها از همان اول ولايت فقيه را قبول نداشتند اما حقيقت اين است كه نسبت به مصداق آن، ديگر فقط بحث قبول نداشتن نيست، كينه ها دارند اينها از علي. كينه هاي خيبري دارند و عقده هاي بدري . دشمن بداند؛ امام خامنه اي هر كجا برود، داستان همين است.
به كوري چشم دشمن، سانديس نظام مان را مي خوريم و به كوري چشم سران فتنه، به كوري چشم ابوزرهاي ويلانشين، ني سانديس را فرو مي كنيم در چشم فتنه. حرفي هست؟ هزاران برابر كينه اي كه معاويه هاي كاخ سفيد از علي دارند، ما علي را عاشقيم. حرفي هست؟ هر كجا حضرت ماه برود، ما جملگي ستاره هاي بي شمار مقتداي نوراني مان هستيم. حرفي هست؟ ما بي شماريم. حرفي هست؟ ما مثل كوه، باشكوه تر از دماوند، پشت انقلاب اسلامي پدران مان ايستاده ايم. حرفي هست؟...
كدام ديار، يار ما سفر كرده، كه تنها بوده؟ كجا اباذر رفته، كه ما تبعيدي عشقش نبوديم؟ اباذر به مولا و مقتداي ما حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مي گويند كه ويلا ندارد. بصيرت دارد؛ بصيرتي از نسل بصيرت عباس كه به حق «نافذ البصيره» بود. اباذر ما آنجا كه قرار به ايستادگي است، چون سرو محكم مي ايستد؛ آنجا كه قرار به روشنگري است، ميكروب فتنه را در نطفه و با نكته هاي ناب خود، خفه مي كند؛ آنجا كه قرار به كرامت است، خود را غلام قنبر علي مي داند؛ آنجا كه قرار به دلدادگي است، دست تكان مي دهد براي ما؛ آنجا كه فرزند شهيدي تمنا مي كند چفيه اش را، مي بخشد؛ آنجا كه بايد توي دهن آمريكا و اسرائيل بزند، مثل امام، محكم و برق آسا مي زند؛ آنجا كه بايد تذكري به دوست بدهد، هواي عدالت را حتي درباره ابوزرها هم دارد و مي گويد؛ به احدي ظلم نكنيد. اي داد كه الگوي سيدعلي در رهبري، علي است و آن وقت ابوزرها خود را قياس با اباذر مي گيرند.
شيخ بي سواد! كلا به شما كه عرض مي كنم؛ ما را زياد خندانده اي، اين بار اما واقعا از قياست خنده آمد خلق را. آخر تو را چه به اباذر؟ تو البته قبول؛ ابوزري، منتهي فقط با اين «ز»! حالا بايد فكر كني كه روي اين «ز» فتحه بگذاري يا كسره؟! شيخ بي سواد! مي خواهم بدانم؛ اباذر هم بلد نبود «العربيه» به «خليج» برمي گردد يا به چي؟!... نه جانم؛ زر اباذر فقر بود، نه ويلاي قيطريه. زور اباذر ذوالفقار بود، نه 200 كلاهك هسته اي اسرائيل و اباذر اهل تزوير نبود.
مرد تزكيه بود. ما در روز قدس، روزه خواري طرفداران تو را ديديم اما نماز خواندشان را نديديم! و در 9 دي شنيديم و خود نيز گفتيم كه تو عامل دست موسادي. چه مفت فروختي گذشته خود را. آدمي كه به هستي اش چوب حراج نمي زند. به خود بيا اي شيخ. با دردكشان هر كه در افتاد، ور افتاد. ما كه علي را تنها نمي گذاريم. خيال همه جمع. ما شمع را پروانه ايم؛ خيال همه جمع. ما ماه را ستاره ايم؛ خيال همه جمع. اين از بدسليقگي عده اي است كه ويروس تاريكي، ميكروب فتنه را به شعاع نور ماه ترجيح مي دهند. بدسليقه نبودند كه خط امام را به خط و ربط به پول شهرام نمي فروختند. ما را اما با كج سليقه ها چه كار؟ سليقه ستاره زيباست و او در شب فتنه، ماه را برمي گزيند. سليقه امام هم زيبا بود كه مي گفت؛ من در خامنه اي لياقت رهبري مي بينم.
ما هم ستاره هاي گرد ماهيم. اماما! در 8 سال قصه تحميلي پدران ما اجازه ندادند كه آبادان، عبادان شود و خرمشهر، المحره. ما هم در 8 ماه غصه تحليلي، شما را و نايب شايسته شما را نفروختيم به ابوزرهايي كه با تو چندتايي عكس داشتند اما بر عكس راه تو و برخلاف توصيه ات به پشتيباني از ولايت فقيه حركت كردند. اماما! خامنه اي، خميني ديگر است اما «خامنه اي» يك «الف»، يك «ها» از «خميني» بيشتر دارد كه روي هم مي شود؛ «آه». اماما! ما از قوم حجاز برتريم. نسل اباذريم؛ اجازه نمي دهيم آه علي، گره بخورد با سينه چاه.
نویسنده : حسين قدياني

سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

توهم‌پاچه‌خوارمعاویه‌به‌ابوذربودن!

توهم «ابوذر» بودن از بهاءالله مهاجراني و كديور افندي به كروبي هم سرايت كرد.
كروبي در ديدار چند روزنامه نگار زنجيره اي با اشاره به اين گفته كه «اگر رهبري نبود، برخي ياران انقلاب، انقلاب را منحرف مي كردند» اظهار داشت: من فكر مي كنم منظور گوينده بيشتر به آقاي هاشمي و بنده است. اينها مي خواهند افرادي را از تاريخ انقلاب حذف كنند در حالي كه اين افراد در هر صفحه اي از تاريخ انقلاب كه باز كنند، حضور دارند. البته بنده معتقدم از اين اظهارات مي شود 2 برداشت نمود. اول اينكه ياران انقلاب در جريان حوادث سخت پس از آن كم آوردند و از ادامه راه آن ناتوان شدند، مانند طلحه و زبير در صدر اسلام! دومين برداشت از اين سخن اين است كه اكنون سرنوشت كشور به دست نامحرمان و نااهلان افتاده و ياران انقلاب در مقابل اين انحراف از جمهوريت و اسلاميت، ايستادگي كرده اند. مانند ابوذر غفاري! حالا مردم بايد قضاوت كنند كه كدام برداشت از اين سخن درست است.
فارغ از نبوغ منحصر به فرد كروبي در مقايسه خود با آقاي هاشمي رفسنجاني كه مشابه آن در ادعاي همزمان تقلب از سوي وي در كنار موسوي رخ داد (نسبت 330هزار رأي به 13 ميليون)، جا دارد از نامزد ناكام آراي باطله پرسيده شود اولا آيا هر كس كه نامش در اوراق تاريخ ماند، نشانه سلامت و انقلابي گري اوست. يعني مثلاً نام يزيد و عمرسعد و شمر و مروان و وليد كه در تاريخ مانده سند حقانيت آنهاست؟ ثانياً آيا غير از اين است كه ابوذر در برابر اشرافيگري و غارتگري فاسقان و فاسداني چون وليد و مروان و... ايستاد و جان گرامي خود را بر سر اين راه گذاشت، حال آن كه شما يك قلم كوچك سابقه رفاقت با مفسد و غارتگري چون شهرام جزايري را داريد كه چند صد ميليون پول بي زبان را در حلقوم شما ريخت. ابوذر اسوه تواضع و راست گويي بود و شما مجسمه شهرت طلبي و جاه طلبي ولو به قيمت دروغ بافي و با منطق دروغ هر چه بزرگ تر، جالب توجه تر! در تيم و ستاد و حاميان شما از طرفداران نامزدي هم جنس گرايان و بهائيان -سحرخيز و عبادي و كديور- پيدا مي شود تا غارتگران اقتصادي و مفسدان سياسي فراري.
ابوذر هم بعد از رحلت پيامبر(ص) هرگز به آرمان هاي آن حضرت و جانشينش خيانت نكرد و شما، نامه ذلت بار و شرم آلود به شيخ مطرود امام و آلت دست منافقين ننوشتيد كه نوشتيد، عليه ولايت فقيه-بنيان فكري امام- موضع نگرفتيد كه گرفتيد، با گروهك هاي گوناگون ضدانقلاب و ضداسلام ائتلاف نكرديد كه كرديد، به خاطر خيانت ها به جبهه مسلمين از نشان دارترين دشمنان اسلام و سران جبهه استكبار، آفرين و مرحبا نگرفتيد كه گرفتيد.
آقاي كروبي فكر نمي كنيد كه ابوذر را با عبدالله بن ابي و ابوسفيان و معاويه و وليد يا اشعث بن قيس و ابوموسي اشتباه گرفته ايد؟!

سفر تاریخی نائب امام زمان (عج) به شهر مقدس قم
امسال آخرین روز دهه کرامت که با سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) آغاز و با سالروز تولد امام علی ابن موسی الرضا (ع) پایان می یابد با سفر تاریخی رهبری عزیز انقلاب به شهر مقدس قم ، حال و هوای دیگری یافته است .
زمان سنجی فوق العاده مقام معظم رهبری در سفرهایشان زبان زد خاص و عام است و معمولا دلایل زیربنایی اینگونه سفرهای معظم له ماهها بعد آشکار می گردد .
در این شرایط آنچه که بیش از هرچیز دیگری دیده می شود حضور با شکوه صدها هزار انسان عاشق و علاقمند در استقبال از این فرزند برومند امام علی (ع) و نائب برحق امام زمان (عج) است که می تواند بسیاری از توطئه های دشمنان قسم خورده اسلام عزیز و مذهب تشیع را نقش بر آب سازد .
امید که این مملکت در ظلّ توجهات ولی عصر (عج) و سکانداری خردمندانه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله) بر مبنای حکومت علوی پایدار و استوار باشد .   

دوشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۹

گل پرسپولیس آفساید بود ، شک نکنید

دربی بزرگ پایتخت همیشه برای دوستداران فوتبال جذاب و تماشایی بوده است . این بازی بزرگ اگر برنده داشته باشد مسئولین تینم بازنده ؛ لحظه لحظه بازی را بازبینی می کنند تا نکته مبهمی حتی اگر کم اهمیت هم باشد را درآورده و برای رهایی خود از زیر بار موج انتقادات طرفداران و سست شدن پایه های مدیریتی خود ، آن را برجسته می سازند .
این شیوه مختص مدیران قرمز نیست و همه به یاد دارند که در سالهای گذشته که بازنده دربی آبی پوشان بودند مدیران وقت چگونه با شکوه و گلایه از نحوه داوری و یا فلان صحنه مشکوک به پنالتی ، طرفداران خود را درگیر موضوع کرده و خود را می رهاندند .
اما دربی شصت و نهم داستان دیگری دارد . شاید باید مقصر اصلی داستان توهم اشتباه کمک داور را در شیطنت گزارشگر پرسپولیسی بازی یعنی مزدک میرزایی دانست که سنگ بنای این خطای آشکار را به طور زنده و همزمان با پخش برنامه گذاشت .
در بین دو نیمه ، مجری داخل استودیو با بیان اینکه با داوران مختلفی تماس گرفته شده و هرکدام در مورد صحنه مشکوک اول بازی نظری داشته اند که برخی کار کمک داور را اشتباه و برخی هم آن را درست دانسته اند و وعده کرد در پایان بازی این موضوع را بررسی نماید .
شیطنت دوم برنامه سازان سیما در برنامه فوتبال برتر تماس با غیاثی ، رئیس پیشین داوران کشور بود که هکگان از عمق جنگ و دعوای او با رئیس فعلی فدراسیون یعنی آقای عنایت خبر دارند و فوتبال دوستان می دانند که در جنگهای لفظی این دو نفر اگر یکی بگوید شب است حتما دیگری مدعی روز بودن می شود .
انتخاب غیاثی به عنوان کارشناس داوری در این موضوع نیاز به شنیدن نظرات او را از دوش شنونده آگاه بر می داشت و واضح بود او چه خواهد گفت . یقینا او چنان تحلیل می کرد که نشاندهنده اشتباه تیم داوری ، مسئولین انتخاب کننده این تیم و ... باشد 
اما اصل ماجرا و ساختار کارشناسی آن چیست ؟
نص قانون آفساید می گوید که برای رخ دادان این خطا ؛ در لحظه تماس توپ با پای فرد پاس دهنده ( در هنگام پاس گل) فرد زننده گل نباید در موقعیت تک نفره با دروازه قرار داشته باشد .
آنچه که در این چند روز توسط برخی از کارناشناسان رنگی رسانه ملی ( که رنگی بودنشان برای اطرافیانشان اظهر من الشمس است ) این بوده که تصویر پاس گل را لحظاتی قبل از لحظه پاس گل ، فریز کرده و بینندگان را به موقعیت محمد نوری در برابر دروازه انحراف فکر می دهند در حالیکه در این صحنه فرد پاس دهنده پاهایش برای دادن پاس بالا رفته و هنوز به توپ نخورده است و اگر تصویر در لحظه اصابت توپ به پای فرد پاس دهنده را فریز کنیم خواهیم دید که محمد نوری اقلا نیم متر در آفساید قرار دارد و این یعنی عملکرد فوق العاده کمک داور بازی 
برای رویت صحنه های مورد اختلاف به عکسهای زیر نگاه کنید :


   

یکشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۹

شرط عروس خانم برای خواندن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری
 هر چند وقت یکبار آقا اجازه حضور عروس و دامادهای جوان را برای جاری ساختن خطبه عقد از لبان مبارکشان صادر می کنند.کتاب "مطلع عشق" گزیده ای از رهنمودهای حضرت آیت الله سید علی خامنه ای به زوجهای جوان است که توسط "محمد جواد حاج علی اکبری" جمع آوری شده است.در ابتدای این کتاب خاطراتی شیرین از این مجالس بیان شده که یکی از آنها در ذیل این گزارش می آید. انتظار شیرین جوانان مومن،عروس و دامادهای جوان ،با نزدیک شدن ورود رهبر و مقتدایشان در حال تعبیر شدن است.
...قبل از ورود رهبر شخص با صفایی جلوی جمع می ایستد با چند تذکر اعلام می کند که آقا وکیل عروس خانمها هستند و جناب آقای محمدی گلپایگانی ،از دامادها وکالت خواهند گرفت.
عروسها از این موهبت الهی احساس کرامت و سرافرازی می کنند و زیر چشم به دامادها فخر می فروشند.دامادها اندکی دلخور می شوند ولی بعد با توجه به اینکه اصل قضیه همان "انکحت"است که آقا می گوید، خودشان را آرام می کنند.به هر حال معلوم می شود از همین اول باید هوای خانمها را داشت.
همه چیز مهیاست ...!و لحظاتی بعد...پرده کنار می رود و سیمای پر نور نائب مهدی با هاله ای زهرایی و لبخندی آسمانی بر جمع طلوع می کند.
مطابق با شیوه این محافل ابتدا رهبر در جملاتی کوتاه و نغز چند نکته به رهروان جاده خوشبختی هدیه می دهند....بعد از بیان نکته ها، از یک یک عروس خانمها وکالت می گیرندواینجا دیگر کسی برای بله گفتن ناز نمی کند.
بعد از چند نفر، آقا نام عروس دیگری را می خوانند و با ذکر مهریه و یادآوری شروط ، از او وکالت می خواهند...بر خلاف رویه دختر سکوت می کند.جمع در حیرتی سنگین فرو می رود.آقا اندکی درنگ می کنند :"اگر وکالت ندهید عبور می کنم..."
دختر در حالی که بغض گلویش را می فشرد لب باز می کند:"آقا جان شرط داره!"
تعجب حاظران بیشتر می شود."چه شرطی دخترم؟"
"به شرط اینکه شما من و پدرم را در روز قیامت شفاعت کنید."
و کسی از کنار جلسه ادامه می دهد:"آقا !ایشان دختر سردار رشید اسلام شهید ... هستند."
جمع منقلب می شود .آقا متواضعانه پاسخ می دهند:"دخترم!پدر عزیز و شهید شماست که باید از همه ما شفاعت کند!"
اشک از چشمان دختر سرازیر می شود و مجلس به یاد لاله های زهرایی حال و هوای دیگری می گیرد.

چهارشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۹

میترا حجار ؛ تن نما در آمریکا ، چادر به سر در ایران ؟!
برادر ضرغامی ، خوش میگذره ؟

از عجایب دوران ما ، عادی شدن ریاکاری و دو رنگی در عرصه های مختلف است . افرادی که روزی با کشف حجاب و اصرار بر نمایش عریانی و بی بندوباری ، نظام جمهوری اسلامی را به سخره می گیرند ناگهان در صفحه تلویزیون ظاهر شده و با بر سر کردن چادر مشکی و بر عهده گرفتن نقشی مثبت و در خدمت نظام ، عقل و شعور عمومی را به سخره می گیرند .
این دو رویی و ریاکاری اگر از جانب فردی مانند میترا حجار صورت پذیرد با توجه به جایگاه ایمانی و اعتقادی او چندان دور از انتظار نیست و از یک بازیگر انتظاری جز بازیگری نمی رود اما نقش برادر ضرغامی به عنوان نماینده نظام مقدس جمهوری اسلامی در مهمترین مرکز فرهنگی کشور در این تمسخر آشکار غیرقابل اغماض است .
باید از این برادر پرسید که پس از چند جلسه همنشینی با مشایی و همسفری با او در مسافرت نیویورک چه تحولی در او ایجاد شده که از یک سو شاهد نامه مشایی به سفیر ایران در تاجیکستان درباره صدور مجوز راه اندازی شبکه تلویزیونی خصوصی فارسی زبان آن هم علیرغم اشکال آشکار قانون اساسی هستیم و از سوی دیگر بازیگران فاسد و مفسد در سیمای ضرغامی همه چیز را به سخره می گیرند !
با این حال زمان نشان خواهد داد که شما متعلق به کدام مجموعه فکری هستید و پس از دوران همسنگری با افرادی همچون گنجی ، ابتکار ، عبدی و جمع دیگری از دانشجویان خط امامی سالهای اول انقلاب که لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر نمودید ، چگونه دچار تحول فکری شده و به ساختار اصولگرایانه عصر جدید وارد شدید .
زمان نشان خواهد داد که آیا شما قلبا معتقد به سقوط و چپ کردن همسنگران قدیمی خود هستید یا نه ؟!
زمان نشان خواهد داد که بها دادن و حمایت حداکثری ( مگر زمانی که در اثر فشار افکار عمومی خصوصا ملت اصولگرا مجبور به برخورد شوید) از مجریانی همچون فردوسی پور ، شهریاری ، رشیدپور ، فرزاد حسنی و بازیگرانی همچون هدیه تهرانی، میترا حجار، فاطمه معتمد آریا ، گلشیفته فراهانی و بسیاری از کارگردانهای سینمایی و تلویزیونی مخالف تفکر اصولگرایی ؛ همه و همه در اثر غفلت بوده و خدای نکرده نیت خاصی در میان نیست .
برادر ضرغامی ، زمان همه چیز را نشان خواهد داد همان طور که نشان داد میرحسین موسوی ، کروبی ، خاتمی ، خوئینیها ، موسوی لاری ، عبداله نوری ، معصومه ابتکار ، اکبر گنجی ، مهاجرانی ، کدیور ، سروش ، مخملباف ، شجریان ، بهزاد نبوی ، حجاریان ، ابطحی و بسیاری دیگر از چپ گرایان در مسیر چپ روی خود چپ کردند و به زباله دان حافظه تاریخی این مملکت پیوستند زمان با صبر حوصله در پی آشکار نمودن چهره واقعی و نیتهای قلبی دیگرانی است که توانسته اند تا امروز خود را به گونه ای دیگر جلوه دهند .
آری گذشت زمان همه چیز را نشان خواهد داد و ملت ایران امیدوار است که همه قصورها ناشی از غفلت باشد . ان شاء الله که اینگونه است !
ان شاء الله که چادر مشکی روی سر خواهر میترا حجار در سریال جدید " گمشده " بر مبنای تحول ایجاد شده در او و برآمده از حقیقت درون اوست !
ان شاء الله که تن نمایی و بی حجابی مادمازل میترا حجار در فیلم هالیوودی "Stellina Blue" ناشی از نیت خیر او در هدایت کردن مردم آمریکا بوده است !  
 ان شاء الله که گربه است !
ان شاء الله که گربه بود !
ان شاء الله که اصولگراها عاقلند !
ان شاء الله منافقین عقلشان می رسد که دلباختگان ولایت عاقلند !
ان شاء الله ...     

سه‌شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۹

سرانجام تورا خواهم دید ای عزیز
در کوچه پس کوچه های شهر و در فضای مه آلود صبحگاه یک روز پاییزی برگهای زمین خورده شهر را در زیر کفشهایم می فشارم و تو را می جویم 
شاید کمی آن طرفتر ، کمی بالاتر از کوی تنهایی و در پشت ابرهای متراکم چسبیده به زمین ؛ جایی که سرزمین خشک و بی آب و علف عشقناک شروع می شود بتوانم رد پایت را روی زمین ببینم .
اگر به آنجا برسم حتما ردّی از تو خواهم یافت چراکه دیگر برگها جای پایت را پنهان نمی کنند و ابرها تو را در خود پنهان نمی سازند . 
در این افکار معلقم که اگر تو را بیابم چه خواهد شد ؟ در بیابان معرفت بشری و در آن سوی فضای مه آلود شبهه و تردید ؛ دیدنت و یافتنت اگرچه غنیمتی است بی بدیل لیکن کدامین راه را برای بشر سرگشته خواهد گشود .
با خود اندیشیدم و اندیشیدم ...
عقل حکم می کند تا بجای گشتن و گذشتن ، بمانم و شرایط را تغییر دهم .
اگر پاییز و زمستان را بگذرانم ، خورشید را بخواهم و ابرهای متراکم شده در اطرافم را بتارانم ، چشمهایم لایق دیدن خواهد شد و خواهم دید تویی را که عده ای برای دیدنت بیابان گردی پیشه کرده اند .
پس ای چشمهای محروم من ، نا امید نباشید چرا که دستها و پاهایم را به قلب سپرده و در مسیر بهاران کوچه پس کوچه های شهر را می روبم . خورشید عالم تاب را از عمق جان فراخوانده و با تکیه بر گرمای وجودش ابرهای تیره را از کوی و برزن این شهر می رانم .
در زلال زیبای شهر ، در آینده ای که چندان دور نیست تو را نگاه خواهم کرد همانند تمامی مردمان شهرم که حیرت زده قد و بالایت را می بینند و از یاد برده اند فراموشی و غفلت دائمی شان را از حضورت در روزهای مه آلود شهرشان . 
... و من تو را می نگرم از پشت مردمک چشمانم یا مردمک چشمان پسرم یا مردمک چشمان پسر پسرم ، یا از مردمک چشمان پسر پسر پسرم ، یا ...     

دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۹

ده نمکي از اخراجی‌های3 گفت

مسعود ده نمکی، کارگران فیلم اخراجی‌ها، گفت: اخراجی‌های 3 به نوعی به بیان انتخابات و حوادث پس از آن نیز خواهد پرداخت.
مسعود ده نمکی روز شنبه در جلسه نقد و پرسش و پاسخ فیلم اخراجی‌ها در دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در پاسخ به این سئوال که با توجه به حوادث فتنه انگیز بعد ازانتخابات ریاست جمهوری آیا سری بعدی اخراجی‌ها نظری به این وقایع خواهد داشت، اظهار داشت: اخراجی های بعدی در حال و هوای بعد از جنگ و زمان حال فیلمبرداری می‌شود و این فیلم زمانی به اوج خود خواهد رسید که بازیگرانی چون اکبر عبدی شعارهای سیاسی سر دهند و برخی بازیگران دیگری نیز نامزد انتخابات شوند.
وی ادامه داد: فیلمسازی شغل من نیست و فیلم‌هایم را برای حرف هایی که می خواهم بگویم می‌سازم، هر زمان حرفی برای گفتن نداشته باشم دیگر فیلمی نخواهم ساخت.
کارگردان مستند «کدام استقلال، کدام پیروزی» اضافه کرد: منظور اصلی من ازساخت سری های قبلی اخراجی ها و گذر از زمان جنگ و بعد از آن و دوران اسارت، رسیدن به زمان فعلی و بازگو کردن برخی مسایل است که در اخراجی ها 3 به نمایش در خواهد آمد.
به گزارش ایرنا، وی در ادامه ابراز داشت: ما تا کنون در فیلم‌های دفاع مقدس جلوه ای از جنگ نشان داده ایم که در آن دشمن با صدای الله اکبر رزمندگان ما فرار می‌کند، همیشه پیروز جبهه بودیم و جنگ هیچ سختی برایمان نداشته است و جوانان امروزی را به پرسیدن این سئوال واداشته‌ایم که چرا جنگ به این راحتی هشت سال به طول انجامید؟ و برخی نیز به عمد این شبهه را تقویت می کنند تا جوانان را از رزمندگان دور کنند.
ده‌نمکی ادامه داد: جوانان امروزی باید حال و هوای جنگ را و سختی هایی را که برای خریدن یک متر سیم خاردار می‌کشیدیم, درک کنند.
وی خاطرنشان کرد: زمانی عشق و علاقه جوانان به ایران و نظام را فهمیدم که در سینماها و همراه با دیالوگ‌های اخراجی ها صدای الله اکبر را شنیدم و دیدم که جوانان چگونه صدام را مورد لعن قرار می‌دهند، به طوری که یکی ازروزنامه های آمریکایی نیز پس از اکران فیلم در تحلیلی نوشت که «اخراجی ها تمام تحلیل های ما را نسبت به جوانان ایران نقش بر آب کرد.»
وی عنوان کرد: همانطور که در جنگ تحمیلی نیز شاهد بودیم اگر تعرضی به کشور انجام شود همه مردم از هر گرایش و دین و مذهب در کنار هم در مقابل متعرضان خواهند ایستاد و حماسه دیگری را رقم خواهند زد.

پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

اصلاح طلبی بزرگترین دروغ مدعیان وطنی اصلاحات

شاید امروزه و پس از فروکش کردن گرد و غبارهای ناشی از فتنه سال 88 تهران ، بسیاری از مردم بزرگترین عامل شروع فتنه ها را در بیان دروغ بزرگ تقلب توسط مدعیان اصلاح طلبی بدانند .
ادعای دروغی که در ایام پر التهاب انتخاباتی و شور و هیجان حاکم بر طرفداران کاندیداها ، زمینه ساز بروز ناهنجاریهایی شد که هزینه های زیادی را بر نظام مقدس جمهوری اسلامی و عموم مردم خصوصا تهرانیها تحمیل نمود .
این موضوع که تا امروز پرونده خیانتهای بازیگران اصلی این پروژه بررسی نشده و تنها برخی از پرونده های جانبی همچون حادثه کشته شده های کهریزک ، حمله به خوابگاه کوی دانشگاه و بررسی عملکرد تعدادی از مهره های درجه دوم و سوم فتنه در محاکم قضایی مطرح شده ؛ قطعا از مبانی عقلایی و مصلحت جویانه ای تبعیت می کند که جامعه در آینده ای نه چندان دور مطالبه برحق خود را در محاکمه سران فتنه و بانیان دروغ بزرگ تقلب خواهند یافت .
اما بر خلاف این دیدگاه شایع که بزرگترین دروغ مدعیان اصلاح طلبی را تبلیغ بی سند تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم می دانند ، نظریه ای مبنایی تر وجود دارد که معتقد است دروغ اصلی این جماعت ادعای اصلاح طلبی است .
با نگاهی به آیات روشن قرآن کریم می توان شرح حال این دروغگویان پر مدعا را یافت که سوء استفاده از حربه اصلاح طلبی در مبارزه با راه روشن ایمان به خدا و دین مبین اسلام را در مقاطع مختلف تاریخ به کار گرفته اند .
در یازدهمین آیه از سوره مبارکه بقره می خوانیم :
« وإذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون »
( و هنگامی که به آنان گفته می شود در زمین فساد نکنید در پاسخ می گویند ما از اصلاح کنندگانیم )
همانگونه که ملاحظه می شود از دیدگاه قرآن بزرگترین دروغ این دسته از منافقین و دو رویان فعال در جوامع اسلامی ادعای اصلاح طلبی ایشان است . جایی که بنا بر نص صریح قرآن و کلام الهی مشغول فساد و گسترش آن در درون جامعه اسلامی هستند و در صورت اعتراض به عملکرد تخریبی ایشان با صدای بلند و به دروغ خود را اصلاح طلب معرفی کرده و مخالفین خود را مخالف اصلاح امور می خوانند .
نگاهی به آیه بعدی همین سوره نشان می دهد که خداوند برای عبرت عموم مردم جامعه اسلامی با شفافیت تمام و بدون هرگونه پرده پوشی بیان می دارد :
« ألا انّهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون »
( آگاه باشید ؛ اینها همان مفسدانند ولی فهم موضوع را ندارند )
بیان روشن الهی در رسوا نمودن منافقین امت اسلامی که با شعار اصلاح طلبی ، در عمل به فساد عملی در جامعه مشغولند نشان می دهد که دروغ بزرگ و تاریخی این جماعت ادعای اصلاح طلبی است در حالیکه پایبند به افساد در امور نظام و حکومت مقدس اسلامی هستند .
حوادث فتنه گون سال 88 اگرچه عوارض ناگوار زیادی برای مومنین و دلدادگان حقیقی اسلام عزیز داشت و نظام مقدس جمهوری اسلامی را در عرصه های بین المللی و همچنین داخلی دچار آسیبهایی نمود لیکن نعمت بسیار بزرگی را هم نصیب این انقلاب  و دلدادگان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای ( حفظه الله ) نمود و آن فرو افتادن پرده نفاق از چهره زشت و نفرت انگیز مدعیان اصلاح طلبی وطنی در عرصه هم پیاله شدن با صهیونیستها ، دولتهای استکباری ، کمونیستها و لیبرالهای فراری ، سلطنت طلبها ، لائیکها و در یک کلام دشمنان قسم خورده اسلام عزیز بود .
امروز چهره حقیقی جریان مدعی اصلاح طلبی و دروغ بزرگشان در این ادعا بر همگان آشکار شده و لا اقل تا بیست سال در ذهن انسانهای این دوره حک شده است . این شاخه از جریان نفاق در کوتاه مدت شانسی برای ترمیم چهره زشت خود در برابر ملت مسلمان ایران را ندارد و سالها وقت نیاز است تا این حوادث از اذهان مردم پاک شده و شرایط برای جولان دادن منافقین مدعی اصلاح طلبی فراهم گردد .
والسلام علی عبادالله الصالحین      

یکشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۹

شهادت مولایمان امام صادق (ع) تسلیت باد