آمار كوشالي: آوریل 2010

كوشالي

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۹

برتری شکننده حزب طرفدار آمریکا در انتخابات عراق فرو ریخت
( با توجه به قطعی شدن حذف 6 نامزد بعثی از لیست نمایندگی )

در انتخابات اخیر عراق ؛ علیرغم تلاشهای شبانه روزی سرویسهای اطلاعاتی غرب و رسانه های وابسته به آنها در کنار هزینه های میلیاردی شیوخ وهابی عرب خصوصا سعودیها به منظور رخنه در صفوف شیعیان این کشور و روی کار آوردن یک نخست وزیر سکولار و هماهنگ با سیاستهای خودشان ، مصوبه اخیر هیئت بازخواست وعدالت مبنی بر حذف نام 52 نفر از بعثیها که خود را نامزد کرده بودند تمام برنامه های دشمنان ملت عراق به هم ریخت .
با این مصوبه شش نفر از این بعثیها که توانسته بودند رأی لازم را کسب کنند از لیست نمایندگان مجلس حذف می شوند که این مهم ، اکثریت شکننده ائتلاف العراقیه به ریاست ایاد علاوی ، عنصر سکولار وابسته به غرب ، را در هم شکسته و نقشه های غرب برای تحمیل فردی لائیک به ملت عراق دچار شکست قطعی گردیده است .
نامزد ائتلاف دولت قانون به رهبری (نوری مالکی) نخست وزیر عراق در انتخابات پارلمانی این کشور با بیان این که شش نفر از نامزدهای پیروز انتخابات مشمول قانون "هیات بازخواست وعدالت" (هیات بعثی زدایی) بوده اند ؛ از احتمال حذف آنها پس از طی مراحل قانونی خبر داد. به گزارش خبرگزاری آریا، "عدنان السراج" در گفت و گو با شبکه خبری "العالم" بدون اشاره به فهرست هایی که این افراد در آن عضویت داشته اند، از دخالت سازمان ملل، آمریکا و همچنین عربستان سعودی در انتخابات عراق از طریق اعمال فشار بر مراجع ذیربط از جمله کمیساریای عالی مستقل انتخابات برای فراهم کردن زمینه شرکت نامزدهای فاقد صلاحیت و وابسته به حزب بعث در انتخابات پارلمانی پرده برداشت. بنابر اعلام کمیساریای عالی مستقل انتخابات عراق، ائتلاف العراقیه به رهبری ایاد علاوی نخست وزیر اسبق عراق 91 کرسی اول و ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی نخست وزیر کنونی عراق با کسب 89 کرسی حایز رتبه دوم شده است ازاین رو در صورت وابستگی این شش نفر از نامزدهای انتخاباتی به ائتلاف العراقیه این ائتلاف پیشتازی خود را در انتخابات از دست خواهد داد. السراج اظهار داشت: ما نظارت سازمان ملل را می پذیریم اما با دخالت مستقیم در انتخابات و همچنین اعمال نظر در قانون مخالفیم بویژه قانون "هیات بازخواست و عدالت" که قانونی عراقی است و به این هیات اجازه می دهد برای حذف و رد صلاحیت برخی نامزدها به ویژه نامزدهای دارای وابستگی به حزب بعث تصمیم گیری کند

سوگنامه فاطمیه

غربت بانو



شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است
شب با سکوت بُغض علی خو گرفته است


آتـش زده به جان علی با شرار آه
وقتی که از ولیّ خدا رو گرفته است


در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
اين بار چندم است كه جارو گرفته است


قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یکجـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است


حـتّی وجـود میخ و در و تـازیـانـه ها
عطر و گلاب از تن شب بو گرفته است


بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببین
کشتیّ عمر فاطمه پهلو گرفته است

دوشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۹

ساندیس و عشق و مستی ( شعر )


با مدعی مگویید، اسرار عشق و مستی
زیرا که طعم ساندیس، شهد است راستی راستی!
ای کاش میر میدید، انبوه عاشقان را
تا بی خبر نمیرد، از درد خود پرستی
جانباز شیمیایی، با شیخ گفت: «جانا!
با کافران چه کارت؟ گر بت نمی پرستی»
دندان گرگها را، هر کودکی ببیند
ای پیر انقلابی! چشمت چرا تو بستی؟
عاشق شو ارنه روزی، این صبر هم سرآید
اذن ولی نباشد، پنداشتی که جستی؟
یارب شکسته حالان، طاقت دگر ندارند
تا کی کنند اجانب، چندین دراز دستی
گویی ولی شناسان، رفتند از این ولایت
خط امام گم گشت، زین کارگاه هستی
آن روز دیده بودم، این فتنه ها که برخاست
کز بغضِ رایِ ملت، یک دم نمی نشستی!
این عشق دست طوفان، خواهد سپردت ای میر!
بازآ به نزد ملت، وآن روزگار مستی

با اجازه از حضرت حافظ

یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹

چرا شهید آیت قبل از افشای ماهیت میرحسین موسوی ترور شد !؟

نام: سید حسن آیت

تاریخ و محل تولد: 1317، نجف آباد اصفهان

تحصیلات: فوق لیسانس علوم اجتماعی،لیسانس ادبیات،لیسانس حقوق

محل خدمت: منتخب مردم اصفهان در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو هیئت رئیسه همین مجلس، منتخب مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، یکی از 7 نفر بنیانگذارحزب جمهوری اسلامی و اولین دبیر سیاسی همان حزب.

تاریخ و محل شهادت: 14 مرداد 1360 و 38 روز پس از انفجار تالار اجتماعات حزب جمهوری اسلامی در مقابل درب منزلش

چگونگی شهادت: با شلیک بیش از 60 گلوله، در اتومبیل شخصی‌اش و جلوی درب منزلش، هنگامی که قصد داشت برای حضور در جلسه بررسی صلاحیت وزرای دولت شهید باهنر در مجلس حضور یابد .

سخن از شهید آیت سخن از انقلابی است که یاران آن مظلومانه به شهادت رسیدند زیرا حاضر نشدند از محتوای اسلامی آن صرف نظر کنند.
سخن از شهید آیت سخن از نخبگانی است که جان خود را کف دست گرفته و به جنگ جریانی رفتند که در سبعیت و بی رحمی چیزی کمتر از اربابان صهیونیست و غربی و شرقی خود نداشتند.
سخن از شهید آیت سخن از آنانی است که به میدان نبرد بی‌امان با انحراف از آرمان های اسلامی انقلاب شتافتند.
سخن از آنانی است که عمارگونه به روشنگری پرداخته، امام خود را حتی برای یک لحظه تنها نگذاشته و در این راه به شهادت رسیدند.
روز 7 تیر سال 60 روز سختی برای آیت بود.
او در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری به سختی بر صلاحیت میر حسین موسوی برای تصدی پست وزارت امور خارجه دولت شهید رجایی شورید.
هنوز سخنان این شهید در آن جلسه به صورت کامل فاش نشده است اما هرچه بوده نشان از وجود مانعی جدی در برابر سیر صعودی میرحسین موسوی در نظام جمهوری اسلامی داشت.
شهید آیت که به حق یکی از نظریه پردازان سیاسی ایران است در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و در این رشته به درجه کارشناسی ارشد رسید.
او همچنین در رشته های ادبیات فارسی و حقوق هم مدرک کارشناسی گرفت. جالب توجه این‌که او در دانشکده ادبیات در رشته جامعه شناسی رتبه اول را بدست آورد و باید طبق روال برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام می گردید ولی همان زمان در سال 1338-1339 گروه های هوادار مصدق توسط فردی به نام دکتر صدیقی که در دانشکده علوم اجتماعی حضور داشت با اعمال نفوذ، حق او را تضییع و صرفا به خاطر افکار سیاسی این شهید، فردی دیگر را به جای او به بورس تحصیلی می‌فرستند.
شهید آیت نه فقط در جریان شناسی سیاسی بسیار متبحر بود بلکه در مورد رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران شناخت کاملی داشت، به گونه ای که اگر کسی به ایشان معرفی می شد بلافاصله سوابق فعالیت‌هایش در دوره های مختلف مجالس قبل از انقلاب، موضعگیری‌ها، کتاب‌های نوشته شده، عضویتش در گروه‌ها و تمام جزئیات زندگی او را بیان می کرد.
اینها نتیجه مطالعه بسیار عمیق و گسترده او در تاریخ معاصر ایران و ذهن قوی وی بود به طوری که یک نمونه از تلاش هایش مطالعه تمام روزنامه‌های موافق و مخالف که قبل از سی ام تیر 1320 به بعد انتشار یافته بود می‌باشد.
شهید آیت اولین حرکت اسلامی و موفق خود را با کمک بزرگانی چون شهید بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام داد و آن گنجاندن اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی بود.
شهید آیت همچنین اصرار داشت که نیروهای مسلح نیز باید تحت فرماندهی ولی فقیه باشند تا انقلاب اسلامی به سرنوشت نهضت ملی شدن صنعت نفت گرفتار نشود و اسیر کودتاهای صهیونیستی نگردد.

این گفته شهید آیت است که:
"ما باید ولایت فقیه را همچون سدی در برابر غرب‌گرایی درآوریم" و تجربه31 ساله انقلاب نشان داد که او با مطالعات و تلاش‌های علمی و عملی‌اش شناختی کامل از دشمن پیدا کرده بود.
این تلاش ها از همان ابتدا کینه او را در دل آمریکا و اذنابش عمیق کرد.
خدمت درخشان دیگر این نخبه شهید به همراه هم‌فکرانی چون شهید دیالمه، مخالفت صریح با رئیس جمهور شدن بنی صدر است که البته با ناکامی آنها مواجه شد، اما او از همان ابتدای ریاست جمهوری بنی صدر ملعون و حتی قبل از آن در افشا کردن خیانت‌های او نقش به سزایی داشت تا جایی که او را از عناصر کلیدی سقوط بنی‌صدر می دانند.
شناخت شهید آیت از بنی صدر که به دوران همکلاسی بودن با او در دانشگاه تهران باز می‌گشت نقش به سزایی در ایستادگی شهید آیت در برابر بنی صدر داشت.
شهید آیت کاندیداتوری بنی صدر را این‌چنین پیش بینی کرده بود:
"آنهایی که قانون اساسی را قبول ندارند و آن‌هایی که رئیس جمهوری را مترسک، در روزنامه(منظور روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به خود بنی صدر) قلمداد می کنند، همین جا خود را کاندید ریاست جمهوری خواهند کرد".
پیش‌بینی‌های او براساس شناخت بود و اعتقاد داشت جلوتر از امام حرکت نمی‌کند، بلکه کوشش می‌نماید تا زمینه لازم را برای بیان رهنمودهای امام بوجود آورد.
اعتقاد دیگری که داشت و گذر زمان مهر تأیید بر آن کوبید، این بود که شهید آیت جبهه ملی، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سپس چپ‌های آمریکایی را حلقه‌های یک زنجیره واحد می دانست.
حلقه هایی که همراه با هم ولی هریک در زمان مناسب به حرکت درمی آیند و همگی هدفی واحد را پیگیری می کنند. همه آنها به دنبال نفوذ در رهبری انقلاب هستند تا در فرصت مناسب آن را منحرف و به دامان آمریکا بی‌اندازند.
این مسائل باعث گردید تا جریان راست لیبرال (جبهه ملی، نهضت آزادی و بنی صدری‌ها) و چپ سوسیالیست (سازمان مجاهدین خلق) به همراه جریان پیچیده‌ی چپ‌های آمریکایی که او را متهم به بیان مسائل اختلاف‌انگیز و جلو زدن از امام می‌کردند عزم خود را جزم کنند تا ضربه‌ایی را که در مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی و سپس در ایستادگی‌های او در برابر بنی صدر از آیت خورده بودند جبران نمایند و او را از سر راه خود و رئیس جمهوری که امیدهای فراوانی به او بسته بودند بردارند، بنابراین با دسیسه‌ای ناجوانمردانه زمینه ترور او راتدارک دیدند و برای اینکه عمق کینه ورزی خود را نشان دهند شصت گلوله را در جانش نشاندند در روزی که می خواست مدارک عدم صلاحیت برخی از نفوذیها و من جمله میرحسین موسوی را به مجلس برده و اجازه ورود ایشان را به کابینه انقلابی شهید باهنر ندهد . مدارکی که علیرغم تأکید خانواده شهید آیت بر همراه بودن آنها با شهید تا لحظاتی قبل از ترور دارند ولی تا امروز کسی غیر از تروریستهای عامل شهید آیت نتوانسته اند بدانها دست یابند

کجائید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی

میرحسین موسوی به زادگاه فکری خود بازگشت

بنابر گزارش سایت جرس- و سپس كلمه!-در ملاقات با موسوی، اعضای گروهك هایی نظیر نهضت آزادی، ملی-مذهبی و جنبش مسلمانان مبارز (از جمله عزت الله سحابی، محمد بسته نگار، محمدحسین رفیعی و حبیب پیمان) حضور داشته اند. موسوی در این ملاقات خواستار تمركز روی مردمی كه در منطقه خاكستری زیست می كنند شد و سپس به سران گروهك ها گفت: همه باید دور هم و در كنار و همدل یكدیگر باشیم و روی حداقل ها توافق كنیم
این عنوان خبری بود که به سرعت در شهر پیچید و موضوعی را به یاد فعالان سیاسی اوائل انقلاب آورد . موضوع وابستگی فکری موسوی به جریان موسوم به نهضت آزادی بود که در همان سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب با عیان کردن وابستگی شدید خود به لیبرالیسم آمریکایی ؛ مطرود امام خمینی (ره) شده و صراحتا دشمن شناخته شدند
در آن روزگار ، علیرغم هشدارهای روشن برخی از افراد زیرک و باهوش همچون شهید آیت و شخص مقام معظم رهبری و برخی دیگر از متنفذین ، حمایتهای همه جانبه برخی از سیاسیون اصطلاحا چپ گرای آن زمان سبب شد تا موضوع وابستگی فکری میرحسین موسوی به بزرگان نهضت آزادی مسکوت بماند
شاید بتوان یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این انقلاب الهی را در این دانست که تا کنون هیچ کدام از مدعیان انقلابی گری نتوانسته اند عمق تفکرات خود را تا پایان راه پنهان داشته و در فراز و نشیبهای انقلاب ، خودنمایی کرده اند .
اعتقادات اکبر هاشمی رفسنجانی به سرمایه داری اسلامی ، اعتقادات محمد خاتمی به لیبرالیسم غربی ، اعتقادات مهدی کروبی به قدرت طلبی هوچیگرایانه و اعتقادات میرحسین موسوی به لیبرالیسم عملی با پوشش اسلامی را می توان عریان شدن ضمیر درونی مدعیان پیروی خط امام دانست
عاقبت به خیری ؛ کالای ارزشمندی است که نصیب هر مدعی نمی شود و در این انقلاب الهی ، خون شهیدان خالص و مخلص اجازه تداوم نفاق را از حیله گران گرفته و خواهد گرفت .
درود خدا بر کسانی که با خدا عهد بسته و تا پایان مسیر بر عهد خود ماندند ، عزیزانی همچون امام خمینی ، شهید صدوقی ، شهید دستغیب ، شهید مدنی ، شهید اشرفی اصفهانی ، شهید چمران ، شهید مطهری ، شهید بهشتی ، شهید آیت ، شهید دیالمه و ... که نام و یادشان تا قیامت بر تارک ایران عزیز خواهد درخشید
والعاقبه للمتقین 
  

سه‌شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۹

شیخ سبز ، از چرت نیمروز تا سرطان پروستات

این روزها شایعه ای جدّی در کوچه های شهر می پیچد و آن هم اینکه شیخ اصلاحات ، کروبی ، دچار نوعی سرطان پروستات شده و اطرافیانش در تلاشند تا او را برای مداوا ، تحت مراقبت پزشکان اروپایی قرار دهند
البته در دنیای سیاست نمی توان هیچ گزینه ای را از نظر دور داشت و پیچش این خبر بعد از اعلام ممنوع الخروج شدن سیدممّد خالی بند در راه سفر به ژاپن و سرنوشت احتمالا سخت سران فتنه سبز در آینده ای نه چندان دور ، احتمالاتی را بر می انگیزد که از شیخ اصلاحات اصلا و ابدا بعید نیست
احتمال نخست آنکه پروستات شیخ از سال 84 و در پی چرت نیم روزی فردای انتخابات ، مشکل دار شده بود لیکن پس از حوادث و فتنه های سال 88 و کسب رتبه پنجمی در میان چهار نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم ( بعد از آراء باطله ) عود کرده و خود را نشان داده است
احتمال دوم آنکه نامبرده در اثر کاوشهای عملی و تحقیقات میدانی ، برای اثبات ادعای تجاوز به جوانان سبز ، زیاده روی کرده و از ناحیه پروستات دچار عارضه شده است
احتمال سوم آنکه شیخ اصلاحات از زمان راه اندازی بازداشتگاههای وحشت در دوران ریاست بر بنیاد شهید ، با دعاهای خالصانه جمع قابل توجهی از خانواده های شهدا ، ایثارگران و جانبازان دوران دفاع مقدس ، خصوصا جمعی از همسران دلسوخته شهدا مواجه شده و این دعاهای خیر پروستات ایشان را با رشد فوق العاده مواجه نموده است 
احتمال چهارم اینکه مشمول دعاهای خیر شهرام جزایری شده که از پشت میله های طلایی زندان!  با ارسال ایمیل های عاشقانه! ، شیخ را مورد عنایت قرار داده و به منظور اثبات حسن نیت کلیه هزینه های درمانی شیخ را متکفل شده است و شیخ هم برای امتحان کردن میزان ارادت آقا شهرام ، پروستات خود را به پولهای ایشان سپرده است
و احتمال آخر هم اینکه شیخ اصلاحات ، اوضاع کشور برای سران فتنه را قمر در عقرب ارزیابی نموده و با توجه به صدور حکم جلب مهدی هاشمی رفسنجانی و ممنوع الخروج شدن دوستان خداجو !؟ و غیرقانونی اعلام شدن احزاب فتنه ساز ، مدعی پروستات شده و با این ادعا تلاش می کند تا خود را به ایتالیا ( سرزمین موعود شیخ ) به منظور مداوای روح و جسم خسته اش برساند .
در هر صورت چندان تفاوتی مابین حالتهای مختلف نیست و در نهایت تمامی انسانها و من جمله شیخنا ؛ در چنگال مرگ گرفتار شده و این سرنوشتی غیر قابل اجتناب است . آری همگان باید برای پاسخگویی در روز جزا مهیّا باشیم و مقامها و منصبها و ادعاها نمی توانند هیچ کس را از گرفتاریهای آن روز نجات دهد .
                                                                                      والعاقبه للمتقین 

دوشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۹

به بهانه 29 فروردین ، سالروز شمسي ميلاد رهبر انقلاب



مردادماه سال 1386 بود كه روزنامه كيهان نوشت از مدتي پيش روز 24 تيرماه شماري از ارادتمندان رهبر انقلاب فرارسيدن اين روز را به عنوان روز تولد رهبري به يكديگر تبريك مي گويند و امسال در تفاوتي با گذشته علاوه بر ارسال شاخه هاي گل، كارت تبريك، پخش شربت و شيريني، تهنيت از طريق پيام هاي تلفني و... برخي از روزنامه ها نيز، ستون و صفحه و يادداشت به اين روز اختصاص دادند. چند سال پيش وقتي براي اولين بار سبدهاي گل و نامه هاي تبريك ميلاد به ايشان رسيد، در چند كلمه خطاب به يكي از نزديكان خويش نوشته بودند:«اولاً، مولود اين حقير در تيرماه نيست و ثانياً؛ من و روز تولدم ارزش اين محبت ها را نداريم و اينها موجب شرمندگي من است، در عين حال لازم است از همه آنها تشكر شود.»
پيشتر هم شنيده بودم كه امام خامنه‌اي تاريخ تولدي كه برايشان نقل مي‌شود را نادرست خوانده بودند، اما در شناسنامه ايشان همان تاريخ قيد شده بود. تا اينكه پيامكي از يكي از عشاق ايشان به دستم رسيد كه امروز، 29 فروردين را سالروز ميلاد معظم له اعلام كرده بود. او نيز همچون نگارنده به دنبال تاريخ صحيح تولد ايشان بوده است، تا اينكه در يكي از كتب منتشره از سوي انتشارات قدر ولايت، پي مي‌برد تاريخ قمري صحيح تولد رهبر حكيم انقلاب، 28 صفر 1358 هجري قمري است و با پيگيري از مرکز تقویم موسسه فیزیک دانشگاه تهران آن تاريخ را با تقويم شمسي تطبيق داده و در مي‌يابد ايشان چهارشنبه 29 فروردين 1318 متولد گرديده‌اند.
نکته مهمی که در مورد این جستجوی محققانه در باب تعیین تاریخ دقیق روز تولد مقام معظم رهبری قابل ذکر است آنکه اگر ايشان براي پرهيز از اسراف از يك سو و به جهت ورع و تقوايشان به برگزاري جشن‌ براي تولدشان و ارسال سبد گل معترض بوده‌اند، آيا بايد به بهانه اين دستور ايشان، در باز شناخت رهبرمان نيز در چنين مناسبت‌هايي و معرفي ايشان كه بخشي درخشان در تاريخ ايران و اسلام است، كوتاهي كنيم؟
اميد كه اين همت آن محقق عاشق ولايت ؛ در استخراج تاريخ دقيق تولد معظم له، سرآغازي براي بزرگداشتي نيكو و در چهارچوب صحيح از اين نعمت بيمانند الهي باشد كه شكر نعمت مايه فزوني و كفران مايه افسوس خواهد گشت.



پنجشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۹

مرحله جدید مبارزه آمریکا و جمهوری اسلامی ایران آغاز شد

بعد از روی کار آمدن دولت اوباما در ایالات متحده ، آن هم با شعار تغییر ، بسیاری از کارشناسان سیاسی این موضوع را تحولی کلّی در سیاستهای کلان این کشور دانسته و موجی از امید در میان ملتهای تحت ستم دنیا پدید آمد
گذشت زمان ، این دسته از سیاستمداران را سرشکسته نمود و ثابت شد که انتخاب شعار تغییر ، تنها برای تحمیق کشورهای تحت سلطه انتخاب شده بود و هدف اصلی ؛ تزریق مسکنی بر تن مجروح و دردمند مظلومان داخل و خارج آمریکا بوده است تا اربابان سرمایه داری و صهیونیستهای حاکم بر اقتصاد غرب ؛ فرصت مقابله با خشم و خروش قربانیان خود داشته باشند
پوست سیاه اوباما و لحن صلحجویانه اش ابزار این تحمیق مزورانه بود که حتی نتوانست به مدت چند ماه هم مخاطبانش را قانع کند
ایران اسلامی از همان ابتدا ، با تکیه بر تجربیات ارزشمند سی ساله اش با نگاهی تردید آمیز به شعارها واکنش نشان داد و اعلام نمود که به احتمال زیاد هدف از طرح شعار تغییر ، مانور سیاسی بر روی خود شعار است و محتوایی نخواهد داشت
با این حال رهبری هوشمند انقلاب اسلامی در سخنرانی نوروزی سال 88 خود در حرم مطهر امام رضا (ع) با طرح تئوری دستهای چدنی با روکش مخملی ، نسبت به عشق ورزیهای لفظی اوباما پاسخی هوشمندانه داد
پاسخی که بازیگران پشت صحنه جنبش جهانی صهیون را وادار نمود تا با کنار گذاشتن تمام نقابهایشان و بسیج کردن تمامی نیروهایشان در داخل و خارج ایران عزیز ، فتنه 88 را تدارک دیده و حداکثر تلاششان را برای جنگ با ولایت به خرج دهند
اما نتیجه این همه هزینه مادی و معنوی ، سرافراز شدن نیروهای اصیل انقلاب و فروزانتر شدن تفکر ناب امام خمینی (ره) در عرصه جامعه ایرانی شد و منافقین خود فروخته و دست پرورده های شیطان بزرگ در ایران جملگی مهر خیانت بر پیشانی خورده و بی آبرو در وسط میدان رسوا شدند
ایران اسلامی ، قله های علم و تکنولوژی را با سرعت پیموده و رسما به جرگه کشورهای دارای فناوری هسته ای ، نانوتکنولوژی ، سامانه های عظیم موشکی ، ساخت ناوشکنهای غول پیکر ، صنعت هوافضا و ... پیوست
همه این تحولات در حالی بود که نه تنها انقلاب مخملی صهیونیستها در ایران به گل نشست بلکه انقلابهای مخملی پیروز غرب در کشورهای اوکراین و قرقیزستان هم یکی یکی سقوط کردند و دولتهای عراق و افغانستان به عنوان کشورهای اشغال شده توسط آمریکائیها هم ، صراحتا به مخالفت با اشغالگران پرداخته و این اواخر با مشاهده آثار شکست آمریکا در برابر جمهوری اسلامی هم کرزای و هم نوری مالکی به لزوم خروج اشغالگران از کشورهایشان تصریح نمودند
چالشهای روز افزون آمریکائیها در منطقه خاورمیانه و شکست کلیه طرحهایشان در فلسطین ، لبنان ، عراق ، افغانستان ، ترکیه و حتی مصر و عربستان تنها و تنها یک منشأ داشته و دارد 
جمهوری اسلامی ایران ، ابرقدرت نوظهور منطقه خاورمیانه با رهبری هوشمندانه حضرت آیت الله خامنه ای که مورد وثوق تمامی عناصر جدید سیاسی این منطقه مهم قرار دارد و هماهنگی کامل دولت دکتر احمدی نژاد با این سیاستهای زیرکانه و حمایتهای جانانه عناصر موثر منطقه ای همچون سید حسن نصرالله ، آیت الله سیستانی ، عبدالله گل ، حامد کرزای ، نوری مالکی ، جلال طالبانی ، نبیه برّی ، محمد البرادعی ، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی ، عمرالبشیر و ... کار را به جایی رسانیده که سراشیبی سقوط برای آمریکائیها و هم پیمانان دیکتاتورش در منطقه کاملا ملموس شود
نگاهی به اوضاع وخیم نوکران منطقه ای استعمار همچون سران رژیم نامشروع اسرائیل ، حاکمان عربستان سعودی ، امارات متحده ، اردن ، پاکستان ، آذربایجان شوروی ، گرجستان ، مصر و ... نشان می دهد که جملگی این کشورهای با مشکلات عدیده اقتصادی و هویتی دست به گریبان بوده و هر لحظه در خطر فروپاشی نظامهای دیکتاتوری و تحمیلی خود هستند
در چنین شرایطی ، برنامه ریزان پشت صحنه سیاستهای اوباما از او خواسته اند تا در جهت خلاف آنچه که تا امروز از خود به نمایش گذاشته بود ؛ ادای یک گاوچران حرفه ای همچون بوش را از خود به نمایش گذاشته و ایران مقتدر را با سلاح اتمی تهدید کند غافل از آنکه رهبری عزیز و رئیس جمهور محبوب ایران اسلامی با قرار گرفتن در موضع مقتدرانه و پرقدرت ؛ آنگونه که شایسته نظام مقدس علوی و اسلامی است آنچنان تو دهنی سختی به این غلام سیاه صهیونیستها خواهند زد که تا پشت پرده صهیونیستها پرت شده و در آغوش اربابانش بیارامد
جمهوری اسلامی ایران ، همان شیر غرّان و پر قدرتی است که استعمارگران غربی سالهای سال کوشیدند تا او را در قفس تنگ خیانت شاهان درباری محصور کرده و او را کنترل کنند
درود خدا بر خمینی بزرگ ، که این قفس تنگ را با قدرت ملت و هدایت اسلام عزیز در هم شکست و امروز ، ایران مقتدر در مسیر درست تاریخی خود می رود تا در سال 1404 بر بام خاورمیانه نشسته و در آینده ای نه چندان دور با نابودی استعمارگران غربی ، بشریت را نجات داده و شرایط ظهور  منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) را فراهم سازد .
    

دوشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۹

تجدید پیمان با شهیدان گلگون کفن انقلاب

امسال هم به منظور بزرگداشت یاد و خاطره شهدای عزیز محل و تجدید پیمان با آرمانهای متعالی امام خمینی (ره) ، طبق روال سالیان گذشته در معیّت خانواده های معظّم و معزز شهدا  به بهشت حضرت زهرا (س) رفتیم
گشت و گزار در لابلای مزارهای هزاران هزار شهید که چهره های هر کدامشان نمادی از پاکی و معصومیت است ، به آدمی این حس را القا می کند که در کوچه باغهای بهشتی قدم می زند و پاکترین نقاط زمین را لمس کرده و سالمترین هوای عالم را استشمام می نماید
در این مراسم روح بخش از پدران و مادران بزرگوار شهدا هم تقدیر و تشکر به عمل آمد چرا که مثل همیشه بلکه راسختر و محکمتر از امثال ما در صحنه ها حاضر بوده و از خون شهیدانشان پاسداری می کنند
خداوند به همه ما توفیق عنایت نماید تا در راه روشن شهدا گام برداریم و قدردان خانواده های دلسوخته و استوار آنها باشیم . ان شاء الله
در ادامه تعدادی از عکسهای مربوط به برنامه تجدید پیمان با شهیدان گلگون کفن انقلاب را به نظاره می نشینیم 

 اللهم الرزقنا توفیق الطاعه

شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۹

انقلابهای رنگی مورد علاقه آمریکا ، یکی یکی در حال سقوط

یکی از ویژگیهای طبیعی پدیده های سرطانی و غیر طبیعی ، انهدام و نابودی است . پیشرفت غیر طبیعی برخی از فرآیندها که به واسطه دوپینگهای هدایت شده صورت می پذیرد ، اغلب در ابتدای کار با بروز رشد و پیشرفت حیرت آور صاحب خود را شگفت زده می کند اما در ادامه ؛ سیستم در راستای رسیدن به تعادل ، واکنش منفی نشان داده و با همان سرعت پیشرفت اولیه مسیر پسرفت را طی می کند
روند تغییر حکومتهای مخالف امپریالیسم غرب و نظام سکولار مبتنی بر سرمایه داری با روش انقلابهای نرم و رنگی ، یکی از پدیده های نوظهور عصر جدید محسوب می شود که از ذهن مالیخولیایی برخی از سیاستمداران غربی تراوش نمود و بر اساس آنها چندین کشور استقلال یافته از شوروی سابق را دچار آشوب نمود و هزاران کشته و مجروح و زندانی بر جای گذاشت 
نتیجه این طرحهای نابخردانه آن شد تا طی مراحل ابتدایی اجرای آن ، کشورهایی همچون اوکراین و قرقیزستان با انقلابهای نارنجی و قرمز ، دچار بحران شده و در آنها نظامهای جیره خوار غرب با کمکهای همه جانبه سرویسهای اطلاعاتی ، امنیتی و رسانه ای غرب روی کار بیایند
اما با گذشت چند سال از شروع این روند ، سیستم سرطانی انقلاب مخملی با سیر طبیعی و منطقی حاکم بر آن جوامع تداخل یافته و روند معکوس آغاز شد . مردم سرخورده این کشورها که فریب شعارهای توخالی و مزخرف غربیها را در قالبهای آزادی ، تقابل با دیکتاتوری و بهبود وضع معیشت خورده بودند ؛ فهمیدند که ادامه روند موجود نسخه جدید استعمار و استثمار مملکتشان است که با وطن فروشی سردمداران انقلابهای مخملی در حال اجراست
سقوط تحقیرآمیز دولت مخملی اوکراین در ماههای قبل و قیام خشمگینانه ملت قرقیزستان طی روزهای اخیر بر ضد دولت مخملی حاکم بر کشورشان نمونه های بارزی از این روند است 
در اینجا لازم است تا یکبار دیگر به هوشمندی اکثریت قاطع ملت مسلمان ایران افتخار کنیم که از همان ابتدای کار و شروع پروژه انقلاب مخملی غربیها در کشورشان ( جلبک سبز )  این طرح صهیونیستی را زیر پا گذاشته و معدود وطن فروشان خس و خاشاک را که بزرگترین افتخارشان حلقه به گوشی اربابان آمریکایی ، انگلیسی ، اسرائیلی و وهابیت آل سعود بود ؛ بر زمین بکوبند.
البته آن دسته از هموطنان ساده دل و آرمانگرایی که مفتون شعارهای توخالی و ظاهرا زیبای این اراذل و اوباش را خورده بودند هم باید از این حوادث عبرت گرفته و مراقب باشند که دیگر به راحتی در دام این شیاطین وطن فروش و قدرت طلب نیفتند و دین و ایمان و میهن خود را فدای مطامع دشمنان تفکر ناب علوی نکنند 
در پایان ضمن آنکه  روز ملّی فناوری هسته ای و جدیدترین دستاوردهای دانشمندانمان در این حوزه را به تمامی ایرانیان وطن پرست و مومن تبریک عرض می نمایم ، از صمیم قلب آرزو می کنم تا با کار و همت مضاعف بتوانیم تا سال 1404 قله های پیشرفت را یکی پس از دیگری طی نموده و جمهوری اسلامی ایران را بر بام افتخار کشورهای منطقه خاورمیانه بنشانیم

ان شاء الله 

پنجشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۹

قطعه شعری کوتاه ، یادگار از این ماه


چو نشسته شمس زرین به کمند لیل اسود
سحری امید باشد که رهاند این وقا را
به پناهگاه رندان چو سحرگهی رسیدی
بنشین و لب فروبند و ببین ندیدنیها
خُم و یار و مست و زنگی و شراب و یک پیاله
همگی نشان آن شب که گذشته از سر ما
تو ز توبه لب فروبسته و اینچنین ز تو بٍه
چو بپرسد از تو رندی بنمایش این قضا را
گل سرخ گونه هاشان سخن مگوی ایشان
مفروش راز رندان به مرام آشکارا

یا حق 

چرا ملت ایران به موسوی نه گفت ؟

شاید دیگر وقت آن رسیده تا پس از فروکش کردن گرد و غبار فتنه و دشمنی از فضای عمومی جامعه در پی انتخابات بزرگ و گسترده سال گذشته برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ؛ به تحلیل ریشه ای نتایج آن بپردازیم
قبل از شروع تحلیل باید به ذکر نکته مهمی در این ماجرا پرداخت و آن هم اینکه مسائل و حوادث ناگوار پس از برگزاری انتخابات ؛ همه و همه بدین منظور طراحی و پیاده سازی شده بود که ملت ایران نتوانند از مزایای فراوان حضور مقتدرانه خود در عرصه یک انتخابات آزاد ، گسترده و مهیج بهره برداری کنند و در راه سازندگی بیش از پیش وطن خود گامهای بلندتری بردارند و عناصر شکست خورده در این انتخابات به منظور سرپوش نهادن به این شکست ناباورانه وارد عرصه های غیرقانونی و ساختارشکنانه شدند که البته بیشترین عوارض منفی را هم برای خودشان داشت 
و اما بعد
میرحسین موسوی ، یک عنصر سیاسی گوشه نشین و نسبتا محبوب در میان آحاد ملت ایران بود که عموما او را فردی بیزار از قدرت و همچنین دلسوز نظام جمهوری اسلامی و پیرو خط امام خمینی (ره) می دانستند
این برداشت عمومی سالهاست که در مردم وجود داشت و ذخیره ای ارزشمند برای میرحسین و همفکرانش محسوب می گردید
در سوی دیگر میدان فردی حضور داشت که می توان او را پدیده دهه سوم انقلاب اسلامی ایران دانست . او کسی نبود جز آهنگر زاده ای سختکوش به نام محمود احمدی نژاد . عنصر محبوبیت زای این شخصیت سیاسی ، کار و تلاش خستگی ناپذیر در عرصه مسئولیتهای محوله ، ساده زیستی و شجاعت ستودنی اش در بیان مطالبی که اغلب سیاستمداران از گفتنش معذورند !؟
تقابل این دو عنصر سیاسی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی ، برای تمامی آگاهان سیاسی نوید یک رقابت پویا ، جانانه و فراگیر را می داد
البته به دلایل عقلانی فراوان ، از همان ابتدای کار هم بسیاری از آگاهان سیاسی ، شانس پیروزی احمدی نژاد را به مراتب بیشتر می دانستند چرا که حضور مردمی او در گوشه و کنار مملکت طی چهار سال نخست دوره ریاست جمهوری ، طیبعت ضد سرمایه داری او همراه با گفتار تلخ و گزنده اش در برابر نمادهای اصلی این تفکر و تبعیت نسبتا خوب او از منویات رهبری معظم انقلاب ، نقاط قوت بارزی بودند که همگان بدان معترف بودند
نکته ظریف در این میدان آن بود که چرا میرحسین موسوی با آن اندوخته ارزشمند ، در مقطعی به میدان آمد که می توان آن را بدترین زمان دانست ؟ حضور موسوی در انتخابات یک دوره قبلتر یا یک دوره بعدتر می توانست با احتمال بسیار زیاد منجر به انتخاب او گردد اما چرا ... ؟؟؟
نگاه به عمق این انتخاب نادرست و زمان ناشناسی دردناک ؛ ما را به سوی یک گزینه هدایت می کند و آن هم اینکه میرحسین موسوی ، در پازل سیاسی طراحی شده توسط تشخیص دهندگان مصلحت نظام و فرزندان و هم حزبیهایشان ، عنصری بی اختیار و تابع بوده و هست
در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری کشور ، علیرغم درخواستهای فراوان جناح چپ سیاسی و احزاب شاخص اصلاح طلبی ، حضور هاشمی رفسنجانی در میدان را می توان مهمترین و منطقی ترین دلیل عدم پذیرش کاندیداتوری توسط میرحسین موسوی دانست 
همین مبنای فکری در انتخابات دهمین دوره سبب شد تا میرحسین ، تحت نفوذ و سلطه فکری صاحب تشخیص مصلحت ، گام در میدان رقابتی خطرناک و مبهم بگذارد که افق نامطلوبی از همان ابتدا دیده می شد . میدانی که خطرناک بودن آن برای افراد محافظه کار و داناتری همچون خاتمی پیش بینی شده بود و آنها با زیرکی توانستند خود را از مهلکه راند دوم جنگ بین احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی کنار بکشند
میرحسین موسوی ، به واسطه ضعفهای متعدد موجود در شخصیت سیاسی و فرهنگی اش که گوشه هایی از آن در میدان مناظره های مستقیم انتخاباتی در معرض دید عمومی قرار گرفت ؛ هیچگاه نفهمید که در این بازی پیچیده ، سرمایه معنوی خود را خرج کسانی می نماید که علیرغم ثروتمند بودن در عرصه پول و مناصب کلیدی ، در عرصه محبوبیت و مقبولیت عمومی از فقیرترین افراد ملت ایران هستند.
نه بزرگ ملت ایران ، به میرحسین موسوی که در توهمات خود می اندیشید که اگر روزی به عرصه انتخابات وارد شود با رأی بی نظیری از جانب ملت انتخاب خواهد شد ! ، ناشی از تمکین نامیمون او از صاحب تشخیص مصلحت بود که اکثریت قاطع و بیست و پنج میلیونی مردم را به خشم آورد و سبب شد تا او را از بام آرزوهایش به درّه نفاق و دشمنی با نظام مقدس جمهوری اسلامی پرتاب نمایند و آن چهره مقبول ، مردمی و مخالف قدرت طلبی سال گذشته ، در اذهان مردم به چهره ای سلطه پذیر ، کم طاقت ، بی تدبیر و تندرو تبدیل شود 
اما چه می شود کرد که خود کرده را تدبیر نیست و این بود اصل ماجرای نه بزرگ ملت ایران به یکی از خبرسازترین چهره های سیاسی خود 
البته این موضوع هم قابل بررسی است که شخصیت احمدی نژاد چه ویژگیهایی دارد که به عنوان یک غول کش حرفه ای توانست طی دو دوره متوالی ، شاخ دو مدعی بزرگ یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی را به همراه جمیع نوچه هایشان بشکند و همه آنها را با هم از عرصه سیاسی کشور خارج کند !!؟؟
جلّ الخالق و عجب المخلوق 

سه‌شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۹

شانس

گفت: سازمان سيا از خجالت سران فتنه درآمد!

گفتم: چطوري؟!

گفت: يادت هست سران فتنه ادعا مي كردند كه در زندان هاي جمهوري اسلامي به برخي از زندانيان تجاوز شده است؟!

گفتم: آره، اما هيچ نمونه و موردي ارائه نكردند و معلوم شد كه دروغ گفته اند... حالا مگه چي شده؟

گفت: در تشكيلات صداي آمريكا (VOA) يكي از مجريان به يكي ديگر از ضدانقلابيون شاغل در صداي آمريكا تجاوز كرده و كارشان به دادگاه كشيده است.

گفتم: پس بالاخره سازمان سيا براي ادعاي سران فتنه، سند و مدرك پيدا كرد!

گفت: حالا ديگر سران فتنه مي توانند سرشان را بالا بگيرند و با افتخار اعلام كنند كه تجاوز صورت گرفته است!

گفتم: تجاوز صورت گرفته، اما در ميان خودشان بوده.

گفت: براي سران فتنه چه فرقي مي كند، آنها دنبال تجاوز بودند كه بالاخره انجام شد! حتما احساس مي كنند كه خيلي خو ش شانس بوده اند!

گفتم: چه شانسي؟! يارو يك چيزي روي زمين ديد براي اين كه بدونه چيه يك انگشت به دهانش گذاشت و بعد با ناراحتي گفت؛ حالم به هم خورد! اين كه...! شانس آوردم پامو روش نذاشتم!!

شنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۹

یادگاری از سفر شمال

هفته دوم تعطیلات نوروز ، یه سفر مختصری رفتیم شمال و مشخصا شهر زیبای لاهیجان
چندتا عکس به عنوان یادگاری این سفر تحفه عیدانه این وبلاگ می باشد
امیدوارم که سال جدید سال خوبی برای همه ایرانیان عزیز باشد





  

پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۹

عاقبت به شر نشویم ؛ همچون طلحه و زبیر

گاهی مطالعه دقیق تاریخ ، می تواند هشیار کننده باشد به شرط آنکه بدانیم تاریخ تکرار خواهد شد و اگر نخواهیم از حوادث ناگوار آن پند بگیریم ما هم در معرض خطر خواهیم بود
یکی از عجیبترین حوادث تاریخ اسلام ، عاقبت به شر شدن دو تن از مسلمانان با سابقه صدر اسلام یعنی طلحه و زبیر است که تا پیش از وقوع فتنه جنگ جمل ، در شمار خواص جامعه اسلامی محسوب می شدند
جمل ؛ یکى از جنگهاى خانمانسوز بود که بین مسلمانان رخ داد، باعث این جنگ تحمیلى طلحه و زبیر (دو نفر از سران اسلام ) و عایشه بودند، و بهانه آنها مطالبه خون عثمان بود، با اینکه خودشان جزء تحریک کنندگان قتل عثمان بودند.
این جنگ بسال 36 هجرى در بصره واقع شد که منجر به شهادت پنجهزار نفر از سپاه على (ع ) و کشته شدن سیزده هزار نفر از سپاه عایشه گردید
طلحه و زبیر از کسانى بودند که پس از قتل عثمان ، در پیشاپیش جمعیت به حضور على (ع ) آمده و با آن حضرت بیعت کردند، ولى هنوز چند ماه نگذشته بود که دیدند نمى توانند با وجود امارت على (ع ) دنیاى خود را آباد سازند، از این رو بیعت خود را شکستند و جلودار ناکثین (بیعت شکنان ) شدند
حضرت على (ع ) از این دو نفر، دلى پر رنج داشت ، چرا که ضربه اى که از ناحیه این دو نفر (که نفوذ کاذب در میان مسلمانان داشتند) در آن زمان به اسلام مى خورد جبران ناپذیر بود، آن حضرت دست به دعا برداشتند و در مورد این دو نفر نفرین کرد و عرض کرد: ((خدایا طلحه را مهلت نده و به عذابت بگیر، و شر زبیر را آنگونه که مى خواهى از سر من کوتاه کن )) !؟
در جنگ جمل هنگامى که سپاه جمل متلاشى شد، مروان که از سرشناسان آن سپاه بود، گفت : بعد از امروز دیگر ممکن نیست خون عثمان را از طلحه مطالبه کنیم ، هماندم او را هدف تیرش قرار داد، تیر به رگ اکحل (رگ چهار اندام ) ساق پاى طلحه خورد و آن رگ قطع شد، خون مثل فواره از آن بیرون مى آمد، از غلامش کمک خواست ، غلامش او را سوار قاطرى کرد، به غلام گفت : این خونریزى مرا مى کشد، جاى مناسبى یافتى مرا پیاده کن ، سرانجام غلام او را به خانه اى از خانه هاى بصره برد و او هماجا جان سپرد.
به این ترتیب ، خود که به عنوان خونخواهى عثمان با سپاه على (ع ) مى جنگید، توسط مروان که از سران لشگرش بود، به خاطر همین عنوان ، ترور شد و به هلاکت رسید.
اما در مورد زبیر، نصایح على (ع ) باعث شد که زبیر از صف دشمن خارج گردد، (با اینکه وظیفه او این بود که از امام وقت ، حضرت على (ع ) حمایت کند) ولى بطور کلى از جنگ ، خود را کنار کشید و رفت به سوى بیابانى که معروف به ((وادى السباع )) بود در آنجا مشغول نماز بود که شخصى بنام عمر و بن جرموز، بطور ناگهانى بر او حمله کرد و او را کشت ، و او نیز که آتش ‍ افروز جنگ جمل بود در 75 سالگى این گونه به هلاکت رسید.
این جرموز، شمشیر و انگشتر زبیر را به حضور على (ع ) آورد، وقتى چشم على (ع ) به شمشیر زبیر افتاد فرمود: سیف طال ما جلى الکرب عن وجه رسول الله : ((این شمشیر، چه بسیار اندوه را از چهره رسول خدا (ص ) برطرف ساخت ؟!)).
تاءسف امام على (ع ) از این رو بود که چنین شخصى با آن سابقه سلحشورى و دفاع از اسلام ، با اینکه پسر عمه پیامبر و على (ع ) بود (زیرا مادرش صفیه ، عمه پیامبر (ص ) و على (ع ) بود) چرا اینگونه منحرف شد و به هلاکت رسید و با آن آغاز نیک ، عاقبت به شر شد؟