آمار كوشالي

كوشالي

پنجشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۹

قطعه شعری کوتاه ، یادگار از این ماه


چو نشسته شمس زرین به کمند لیل اسود
سحری امید باشد که رهاند این وقا را
به پناهگاه رندان چو سحرگهی رسیدی
بنشین و لب فروبند و ببین ندیدنیها
خُم و یار و مست و زنگی و شراب و یک پیاله
همگی نشان آن شب که گذشته از سر ما
تو ز توبه لب فروبسته و اینچنین ز تو بٍه
چو بپرسد از تو رندی بنمایش این قضا را
گل سرخ گونه هاشان سخن مگوی ایشان
مفروش راز رندان به مرام آشکارا

یا حق