آمار كوشالي

كوشالي

پنجشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۹

چرا ملت ایران به موسوی نه گفت ؟

شاید دیگر وقت آن رسیده تا پس از فروکش کردن گرد و غبار فتنه و دشمنی از فضای عمومی جامعه در پی انتخابات بزرگ و گسترده سال گذشته برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ؛ به تحلیل ریشه ای نتایج آن بپردازیم
قبل از شروع تحلیل باید به ذکر نکته مهمی در این ماجرا پرداخت و آن هم اینکه مسائل و حوادث ناگوار پس از برگزاری انتخابات ؛ همه و همه بدین منظور طراحی و پیاده سازی شده بود که ملت ایران نتوانند از مزایای فراوان حضور مقتدرانه خود در عرصه یک انتخابات آزاد ، گسترده و مهیج بهره برداری کنند و در راه سازندگی بیش از پیش وطن خود گامهای بلندتری بردارند و عناصر شکست خورده در این انتخابات به منظور سرپوش نهادن به این شکست ناباورانه وارد عرصه های غیرقانونی و ساختارشکنانه شدند که البته بیشترین عوارض منفی را هم برای خودشان داشت 
و اما بعد
میرحسین موسوی ، یک عنصر سیاسی گوشه نشین و نسبتا محبوب در میان آحاد ملت ایران بود که عموما او را فردی بیزار از قدرت و همچنین دلسوز نظام جمهوری اسلامی و پیرو خط امام خمینی (ره) می دانستند
این برداشت عمومی سالهاست که در مردم وجود داشت و ذخیره ای ارزشمند برای میرحسین و همفکرانش محسوب می گردید
در سوی دیگر میدان فردی حضور داشت که می توان او را پدیده دهه سوم انقلاب اسلامی ایران دانست . او کسی نبود جز آهنگر زاده ای سختکوش به نام محمود احمدی نژاد . عنصر محبوبیت زای این شخصیت سیاسی ، کار و تلاش خستگی ناپذیر در عرصه مسئولیتهای محوله ، ساده زیستی و شجاعت ستودنی اش در بیان مطالبی که اغلب سیاستمداران از گفتنش معذورند !؟
تقابل این دو عنصر سیاسی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی ، برای تمامی آگاهان سیاسی نوید یک رقابت پویا ، جانانه و فراگیر را می داد
البته به دلایل عقلانی فراوان ، از همان ابتدای کار هم بسیاری از آگاهان سیاسی ، شانس پیروزی احمدی نژاد را به مراتب بیشتر می دانستند چرا که حضور مردمی او در گوشه و کنار مملکت طی چهار سال نخست دوره ریاست جمهوری ، طیبعت ضد سرمایه داری او همراه با گفتار تلخ و گزنده اش در برابر نمادهای اصلی این تفکر و تبعیت نسبتا خوب او از منویات رهبری معظم انقلاب ، نقاط قوت بارزی بودند که همگان بدان معترف بودند
نکته ظریف در این میدان آن بود که چرا میرحسین موسوی با آن اندوخته ارزشمند ، در مقطعی به میدان آمد که می توان آن را بدترین زمان دانست ؟ حضور موسوی در انتخابات یک دوره قبلتر یا یک دوره بعدتر می توانست با احتمال بسیار زیاد منجر به انتخاب او گردد اما چرا ... ؟؟؟
نگاه به عمق این انتخاب نادرست و زمان ناشناسی دردناک ؛ ما را به سوی یک گزینه هدایت می کند و آن هم اینکه میرحسین موسوی ، در پازل سیاسی طراحی شده توسط تشخیص دهندگان مصلحت نظام و فرزندان و هم حزبیهایشان ، عنصری بی اختیار و تابع بوده و هست
در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری کشور ، علیرغم درخواستهای فراوان جناح چپ سیاسی و احزاب شاخص اصلاح طلبی ، حضور هاشمی رفسنجانی در میدان را می توان مهمترین و منطقی ترین دلیل عدم پذیرش کاندیداتوری توسط میرحسین موسوی دانست 
همین مبنای فکری در انتخابات دهمین دوره سبب شد تا میرحسین ، تحت نفوذ و سلطه فکری صاحب تشخیص مصلحت ، گام در میدان رقابتی خطرناک و مبهم بگذارد که افق نامطلوبی از همان ابتدا دیده می شد . میدانی که خطرناک بودن آن برای افراد محافظه کار و داناتری همچون خاتمی پیش بینی شده بود و آنها با زیرکی توانستند خود را از مهلکه راند دوم جنگ بین احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی کنار بکشند
میرحسین موسوی ، به واسطه ضعفهای متعدد موجود در شخصیت سیاسی و فرهنگی اش که گوشه هایی از آن در میدان مناظره های مستقیم انتخاباتی در معرض دید عمومی قرار گرفت ؛ هیچگاه نفهمید که در این بازی پیچیده ، سرمایه معنوی خود را خرج کسانی می نماید که علیرغم ثروتمند بودن در عرصه پول و مناصب کلیدی ، در عرصه محبوبیت و مقبولیت عمومی از فقیرترین افراد ملت ایران هستند.
نه بزرگ ملت ایران ، به میرحسین موسوی که در توهمات خود می اندیشید که اگر روزی به عرصه انتخابات وارد شود با رأی بی نظیری از جانب ملت انتخاب خواهد شد ! ، ناشی از تمکین نامیمون او از صاحب تشخیص مصلحت بود که اکثریت قاطع و بیست و پنج میلیونی مردم را به خشم آورد و سبب شد تا او را از بام آرزوهایش به درّه نفاق و دشمنی با نظام مقدس جمهوری اسلامی پرتاب نمایند و آن چهره مقبول ، مردمی و مخالف قدرت طلبی سال گذشته ، در اذهان مردم به چهره ای سلطه پذیر ، کم طاقت ، بی تدبیر و تندرو تبدیل شود 
اما چه می شود کرد که خود کرده را تدبیر نیست و این بود اصل ماجرای نه بزرگ ملت ایران به یکی از خبرسازترین چهره های سیاسی خود 
البته این موضوع هم قابل بررسی است که شخصیت احمدی نژاد چه ویژگیهایی دارد که به عنوان یک غول کش حرفه ای توانست طی دو دوره متوالی ، شاخ دو مدعی بزرگ یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی را به همراه جمیع نوچه هایشان بشکند و همه آنها را با هم از عرصه سیاسی کشور خارج کند !!؟؟
جلّ الخالق و عجب المخلوق