آمار كوشالي: مهٔ 2009

كوشالي

یکشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۸

دعوا بر سر چیست ؟

کمتر از دو هفته به روز نعیین منتخب ملت ایران برای کرسی دهمین دوره ریاست جمهوری باقیست و امواج گوناگون خبری و سیاسی کشتی جامعه ما را هر روز به سمت و سویی می کشاند
موجهای سبز و سفید وقرمز با ابعاد و شکلهای مختلف جریان دارد و حامیان هرکدام از داوطلبین سعی دارند تا مخاطبینشان را قانع کنند که نامزد مورد علاقه ایشان از ویژگیهای برتر برخوردار است
سه نفر از این داوطلبین تلاش می کنند تا با انتقاد از عملکرد نفر چهارم در چهار سال ریاست جمهوری دوره نهم و یادآوری مشکلات مردم در این چهار سال ، مردم را قانع کنند تا ضمن رأی عدم اعتماد به رئیس جمهور ، رأی اعتماد خود را در سبد آنها بریزند
تورم ناموزون ، عدم خوش تیپی ، عدم استفاده از خیل عظیم مدیران با تجربه دولتهای پیشین ، مذهبی و مکتبی بودن در دوره ای که در جهان مدرن داشتن ایدئولوژی جرمی نابخشودنی است ، سید نبودن و ... بخشی از گناهان پدیده ای می باشد که با نام دکتر احمدی نژاد در آخرین سالهای دهه سوم عمر نظام جمهوری اسلامی ظهور نموده است
حرفهای او در چهار سال قبل از این جهت متفاوت می نمود که تا حد زیادی با بسترهای اقتصادی و فرهنگی حاکم بر کشور در تضاد بود . در فرهنگ احمدی نژاد مدیران مانند عموم مردم و طبقات متوسط جامعه زندگی می کردند ، مدیران از صمیم قلب به حضور امام زمان معتقد بودند و بر این اساس به سیستمی فراتر از سیستمهای نظارت و بازرسی رایج پاسخگو می دیدند ، مدیران برای خدمت به اقشار ضعیف از خوش نشینی در تهران چشم پوشیده و در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای کشور را زیر پا می گذاشتند و از نزدیک با مردم و دردهایشان آشنا شدند ، مدیران دولت او باید از حقوق و مزایای خود چشم پوشیده و درآمدهای کشور را بر سر سفره های عموم مردم و خصوصا فقرا و نیازمندان جامعه اسلامی می بردند ، مدیران دولت او ضمن رعایت دقیق موازین اعتقادی ، موظف به گسترش معنویت در جامعه بودند وباید تا درحد امکان از گسترش فساد و فحشا پیشگیری می کردند
سوالی که اینجا مطرح است اینکه آیا دولت به تمامی تعهداتش عمل نکرده است که اینگونه مورد هجوم تهمتها و تخریبها قرار گرفته است ؟
شاید تنها مشکل این دولت عدم توفیق در چشاندن نتایج تلاشهایش به مردم و خصوصا طبقات ضعیف جامعه بوده باشد که در نتیجه بخشی از مردم طی این چهار سال با بحرانهای مختلف مالی و اقتصادی روبرو شدند
ولی آیا این مشکلات در نتیجه کارهای دولت مکتبی احمدی نژاد بود ؟ آیا می توان باور کرد که دولت پاکدستی که به تمام وظایف مدیریتی خود با کمترین سطح انحراف عمل نمود چنین شرایطی را برای ملت فراهم نموده باشد ؟
آیا می توان باور نمود که تلاش نظام مند جبهه فساد و سرمایه سالار در این چهار سال برای بازگشت به مصدر قدرت توهم بوده و این ضربه خورده های دکتر احمدی نژاد، بخشی از سرمایه های افسانه ای خود را خرج ایجاد نارضایتی عمومی نکرده باشند ؟
اگر می توانیم خود را به تغافل زده و از حضور در این نبرد مقدس مابین لیبرال دموکراسی سرمایه داری و اسلام ناب علوی شانه خالی کنیم بسم الله
البته ما می دانیم که در صورت انتخاب مجدد دکتر محمود احمدی نژاد ، صاحبان زر و زور تزویر ، گوشه نشینی پیشه نخواهند کرد و همچون چهار سال گذشته با تمام توان در این نبرد نابرابر حضور خواهند داشت و البته ما نیز با یاری خدای بزرگ از پای ننشسته و تا آخر خواهیم ایستاد و معتقدیم ممکن است در کوتاه مدت با غبار آلوده کردن فضا چهره خورشید حقیقت را مکدر نمود لیکن والعاقبه للمتقین
امیدوارم که اینبار از عادت دیرین زنده کشی و مرده پرستی خود دست کشیده و پیش از آنکه بهشتی و رجائی دیگری را پس از ترور معنوی و جسمی ، در حد پرستش بالا ببریم قدر دکتر احمدی نژاد را بدانیم

شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۸

اس ام اس های انتخاباتی در حمایت از دکتر احمدی نژاد


اسامی نهایی کاندیداهای تأیید صلاحیت شده

موسوی هاشمی نفس
کروبی هاشمی پناه
رضایی هاشمی پرست
محمود احمدی نژاد

نابودی دشمنان احمد صلوات

پیروزی احمدی مجدد صلوات

یکبار دگر به کوری چشم حسود

بر احمد و محمود و محمد صلوات


افکار امام را منادی باشیم

چون مهدی فاطمه جهادی باشیم

گر عشق امام و رهبری در دل ماست

حق است که احمدی نژادی باشیم



با ظلم نبرد پا به پا خواهیم کرد

حق را ز چنین عمل رضا خواهیم کرد

با رأی به احمدی نژاد یکبار دگر

بر شاه شهیدان اقتدا خواهیم کرد


* محمود چو کاوه سر برافراشته است

ضحاک ز دیدنش برون تافته است

با رأی به محمود و به آهنگریش

سرهای دو اژدها ز تن تاخته است


* گر ایران نباشد تن من مباد

چون دینم بگیرند مادر نزاد

همه دشمنان خوار و پست و زبون

چو ماییم از نسل احمد نژاد

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۸

به برکت دولت نهم همه احمدی نژادی شده اند حتی میرحسین

در این مجال به بررسی مختصر وضعیت جناب آقای مهندس موسوی در آوردگاه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پرداخته و تأثیر گفتمان دولت نهم بر شعارهای ایشان به عنوان نماینده طیف اصلاح طلبان رصد می نماییم اگرچه این جمله را از زبان بزرگان سیاسی این طیف فراموش نمی کنیم که میرحسین گزینه حداقلی اصلاح طلبی محسوب می شود !؟
متاسفانه از آنچه که از بررسی میرحسین دهه ی 60 در دهه ی 80 شاهدیم ، عدم تطابق عملکرد با مواضع است . آقای موسوی هنوز از یکسو برای جذب آرای حامیان آقای خاتمی در تلاش بوده و از لزوم پاسداشت ایشان سخن می گوید ، و از سویی دیگر ستاد انتخاباتی خود را به جولانگاه طیف تند رو تبدیل می کند . و از آن سواز امام گفته و با گروهک «نهضت آزادی» که مطرود حضرت روح الله بوده به شور می نشیند .از آسودگی خاطر خود در دوران آقایان هاشمی و خاتمی سخن می گوید و خاطره ی تورم 50 درصد ، غائله 18 تیر، کشته شدن بیش از 400 نفر از هموطنان عزیزمان در نیشابور، کشته شدن 14 تن از هموطنان عزیزمان در سمیرم و هتک حرمت گستاخانه به ائمه اطهار (علیهم السلام ) و امام راحل و ولایت فقیه را به آرشیو مسائل نا خوشایند خود می سپارد . در عین حال امید بسیاری به جلب آرای اصول گرایان و شبه اصول گرایان احتمالی بریده از احمدی نژاد را دارد .میر حسین موسوی گویا در حال ارایه گفتمانی ناشناخته با ترکیبی از رفسنجانی ، معین ، خاتمی و احمدی نژاد می باشد مجموعه ای عجیب و تقریبا غیر قابل خلط است و در فرهنگ سیاسی شناخته شده در ایران غیرقابل جمع می باشد. نهایتا باید به سُر خوردن در مسیر یکی از این تفکرات مطمئن بود و با توجه به شرایط و اتمسفر سیاسی حول جناب آقای مهندس می توان هم آغوشی ایشان با توسعه سیاسی خاتمی و همبستری با تیم اقتصادی رفسنجانی را محتمل دانست و مطمئن بود که تاکتیکها و شعارهای احمدی نژادی مهندس ، حرکتی انتخاباتی بیش نیست
آنچه به نظر میرسد تلاش موسوی دهه ی 60 ، جهت جذب آرای طیف های دهه ی 80 می باشد. البته کمی صداقت دارد ولی صلابت ندارد و این مهم به خوبی از اجرای سناریوهای نوشته شده در پستوهای مشارکت ، کارگزاران و مجاهدین انقلاب توسط حضرت ایشان روشن است
گرچه او خود را حامی امام و رهبری می داند ولی بر گرد او مخالفان سر سخت « ولایت » جمع شده اند
آقای موسوی آیا از آن خط امام دهه ی 60 تنها نام و یادی مانده یا هنوز به اجرای تعهدات و مواضع خود پایبندید ؟؟ متأسفانه سکوت 16 ساله ایشان به عنوان مشاور آقایان از یک سو و تاخت و تاز بی رحمانه به دولت مورد حمایت رهبری و قشر مستضعف جامعه در1 سال گذشته خدایی نکرده به نشانه رفتن هدف ریاست جمهوری به قیمت زیر پا گذاشتن هر آنچه که اندوخته منجرمیشود. متأسفانه اینک کوبیدن دولت نهم به عملی پوپولیستی تبدیل شده است و مدعیان دموکراسی ، سوار بر موج « پوپولیسم » شده اند
ما امید داشتیم که ازمهندس حرفی تازه و کلامی نو بشنویم. اما گویا اینک فضای سرد روشنفکری 2 خرداد اقتضای دیگری دارد. اما باز هم به حمایت جدی ایشان از آرمان های امام و رهبری و دفاع محکم از ارزش های انقلاب چشم دوخته ایم. اما اینکه هر چه به 22 خرداد نزدیک می شویم همه به « گفتمان احمدی نژاد » بر می گردند و گفتمان ایشان به گفتمان غالب فضای سیاسی- انتخاباتی تبدیل شده است جای شکر و سپاس است
اینک « جامعه مدنی »، «پلورالیسم»، «دموکراسی سازی در جامعه ولایی»، «جدایی دین از سیاست» و ده ها شعار بی ریشه ی دیگرکه به لطف گفتمان عدالت محور، به زباله دان تاریخ پیوسته اند و در عوض در خاک انقلاب درخت «عدالت» ریشه گسترانیده است. بومی سازی ارزشها از شاخص ترین گفتمانهای دولت نهم می باشد که اینک شاهدیم از سوی دو کاندیدای محترم انتخابات درحال پیگیری است. اگر می بینیم که میر حسین موسوی از یک سو و آقای کروبی، دبیر کل حزب اعتماد ملی از سوی دیگر بدون هیچ توجهی به شعار های بی ریشه 8 سال گذشته دم از آرمان های انقلاب می زنند، باید با قاطعیت و اطمینان گفت همه احمدی نژادی شده اند ، فضای سیاسی احمدی نژادی شده است

شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۸

دستهای آلوده و النگوهای سبز

باز هم نزدیک انتخابات شد و موضوع تخریبها و شایعات بر ضد رقبا مد روز شد
این آفت اغلب بیشتر دامنگیر آن دسته از نامزدها و طرفدارانشان می شود که از شانس کمتری برخوردار می باشند و برای افزایش شانس خود به تخریب رقیب پیشرو می پردازند
البته این شیوه تا حد کمی قابل تحمل بوده و پذیرفتنی است اما زمانی که برای رسیدن به هدف ، منافع ملی نادیده انگاشته شده و آش به حدی شور می شود که صدای رهبری معظم را نیز در می آورد باید کمی بیشتر تأمل نمود
به بخشی از بیانات رهبری هوشمند در جمع پرشور مردم کردستان بیان فرمودند دقت کنید
چیزهایی که انسان می شنود باور نمی کند که از زبان نامزدها و آن کسانی که دنبال این مسئولیتها هستند ، از روی صدق و صفا خارج شده باشد . گاهی انسان را به گوینده این حرفها دلبسته و علاقمند نمی کند ! نامزدهای محترم توجه داشته باشند اذهان عمومی را تخریب نکنند . این همه نسبت خلاف دادن به این و آن تخریب کننده اذهان مردم است ، واقعیت هم ندارد ، خلاف واقع هم است . بنده که از همه این آقایان اوضاع کشور را بهتر می دانم و بهتر خبر دارم ، می دانم که بسیاری از این مطالب که به عنوان انتقاد درباره وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها می گویند خلاف واقع است . ان شاء الله اشتباه می کنند
انسان دانا نیاز به جستجوی زیادی برای یافتن مخاطبین کلام رهبری ندارد لیکن با توجه به نوع انعکاس کلام رهبری ، یک روز پس از سخنرانی توسط روزنامه های احزاب و گروههای مختلف سیاسی انسان را به یاد آن ضرب المثل معروف می اندازد که خفته را می توان با کمی تلاش بیدار نمود اما کسی را که خود را به خواب زده است به این راحتی ها نمی توان بیدار نمود
خبرهای روزانه و مداوم حکایت از آن دارد که برادر موسوی در تمامی سخنرانیهای خود بجای بیان توانمندیهای خود به تخریب مشغول است تا شاید اقبال مردم را از دکتر احمدی نژاد به سمت و سوی خود تغییر مسیر دهد . جالبتر اینکه کتک زدن طرفداران مهندس به منتقدان ایشان که فقط تقاضای طرح سوال دارند به رویه ای ثابت در گردهمایی های این گروه سبز سبز سبز تبدیل شده است و کار به جایی رسیده که دکتر احمدی نژاد هم به فریاد آمده و گفت : درست است که از طرفدارنمان درخواست کرده ایم که این یک ماهه را در برابر بداخلاقیهای مخالفین سکوت پیشه کنند ولی معنای آن این نیست که کتک زدن منتقدان به یک رویه ثابت تبدیل شود
کروبی قهرمان نیز برای آنکه به اصلاح طلبان ثابت کند که از رقیب هم حزبی خود اصلاح طلب تر است در مسیر تخریب به دکتر احمدی نژاد بسنده نکرده و کلیه نهادها و شخصیتهای اصیل انقلاب را بهره مند نموده است تا شاید بتواند جای موسوی را در نظر سنجی ها بگیرد !!؟؟
برادر قبلا نظامی و فعلا سیاسی عزیز ، رضایی پرتوان هم در این راستا برای تلقین اصولگرایی اصلاح طلبانه اش گوی سبقت را از دیگران ربوده و ادعا می کند که دولت دکتر احمدی نژاد کشور را بسوی پرتگاه رهنمون شده و خداوند حاج محسن را برگزیده تا در این مقطع به داد ملت برسد و در این راه جوانان کشور باید به برادر محسن اعتماد کنند هرچند که برادر محمد رضایی به پدر اعتماد نکرد و علیرغم تمامی تمهیدات صورت گرفته در مجمع تشخیص مصلحت ، حضرت آقازاده بار دیگر به کشور دوست و برادر آمریکا تشریف برده و مشغول پناهندگی مجدد می باشند با این حال به واقع باید ادعا نمود که دکتر احمدی نژاد کشور ار بسوی پرتگاه دشمنی با آمریکا می برد و موجبات جدایی پدر و پسر را فراهم می نماید ؟!؟
حال سوال مهمی که باقیست اینکه آیا با شعارهای رنگارنگ مخملی در راستای ایجاد انقلابهای مخملی و رنگارنگ ، و انتخاب رنگ زیبای سبز برای این تحول در کشور سرسبز ایران و دعای خیر اوباما و دوستان هولوکاستمدار او و النگوهای سبز افتخاری طرفداران با تی شرت دموکراسی می توان راه به جایی ببرد یا نه ؟

شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۸


دکتر احمدی نژاد با حضور در وزارت کشور ثبت نام کردند

دکتر احمدی نژاد : ثانيه‌اي را در خدمت‌رساني به مردم فروگذار نمی‌كنیم

مناجاتنامه خواجه ابوشکلاتی اصلاحاتچی

ای خدا ! ای خالق دموکراسی ، ای پدیدآورنده لیبرالیسم ، ای دوستدار گفتگوی تمدنها ، ای وحی کننده به مذاکرات چندجانبه ، ای معز ما ، ای مذل دولت نهم
ای صاحب مقداری از حقیقت ، ای نسبی ، ای دلربا ، ای صاحب بزرگترین عبای شکلاتی ، تو را به حق آزادی مطلق ، تو را به عظمت جامعه مدنی ، تو را به عزت 18 تیر ، تو را به اشک زنان فمینیست ، و تو را به بحرانهای نه روزه قسمت می دهیم باران صلح نوبلت را بر ما نازل کن ، 75 میلیون کنگره را افزون فرما ، دانشگاه هاوایی را احیا کن ، بذر محبت ما را در دل اوباما بکار ، اول شهید راه آزادی آبراهام عزیز را شفیع ما در محشر قرار ده

خدایا ! به این ملت مجددا ذره ای ، فقط به اندازه ذره ای شعور سیاسی ببخش ! تا اشتباهات 5 انتخابات اخیر خود را تکرار نکنند

بارالها ! جامعه باز را از ما مگیر ، غنی سازی را از ما بگیر ، روح پوپر عزیز را از ما راضی گردان ، به جهانبگلو جان طول عمر با عزت عطافرما ، ای صاحب قبض و بسط ، ای پلورالیزم

معبودا ! در این دوره ی سیاه تحجریسم ، در این فضای فاشیستی ، در این جو پوپولیستی ، در این اوضاع نابسامان میلیتاریستی، در این حکومت طالبانیسم ، در این زمانه سخت سفرهای استانی ، در این دوره چندهزار صدایی ، به تخریب ما قدرت اثربخشی عطاکن ، به فحشهای ما عینیت بخش ، پیامکهای اهانت آمیز ما را به مقصد برسان ، دل این جماعت قابلمه به دست ! دلفین صفت! ، طالب مرگ موش ! َرا نسبت به ما نرم کن

کریما ! تو را به عظمت تصورات شاعرانه پیغمبرت ، و به خشونت او در جنگ بدر و به کابینه خطاکار امام حسین ، و به دین افیون توده هایت قسم می دهیم هرآنچه را می خواهی از ما بگیر اما سایه این بحران شوم اقتصادی را از سر آمریکای عزیز بردار

یکشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۸

خاتمی گریخت !؟
بدون تردید محمدخاتمی ، رئیس جمهور پیشین ایران اسلامی را می توان باهوش ترین و محافظه کارترین عضو سیاستمداران جبهه اصلاحات دانست
شکستن زیرکانه هنجارهای اصولگرایی با روشهای خاص و عملی ( مصافحه با زنان خارجی ، مصافحه با توهین کنندگان به حریم نبوی و متحدان استراتژیک صهیونیستها ، دفاع از بازیگران نقش هنجارشکنی در داخل کشور در هر لباس و هیبت ظاهری که باشند ، توهین به دولت اصولگرا به صورتهای مستقیم و غیر مستقیم و ... ) ، شناخت صحیح نقاط قوت دیدگاه مقابل ، شناخت دقیق نقاط ضعف اردوگاه اصلاح طلبی ، برخورد بی رحمانه با انشعابات درونی جنبش اصلاحات ( مخصوصا کروبی ) ، درس گرفتن از اشتباهات تاکتیکی پیشین ( خصوصا سیاست تقابل با هاشمی رفسنجانی ) و تلاش در جهت رفع ابهامات موجود در این حوزه و ... گوشه هایی از این زیرکیهاست
اما در این مجال ، هدف ، تبیین آخرین رفتارهای سیاسی این پدیده جالب و قابل بررسی در حوزه بازیگران سیاست ایران می باشد
به دنبال اعلام حضور خاتمی و سپس اعلام انصراف او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است
خاتمی چند هدف را تعقیب می نمود
اول سنجش وزن سیاسی خود در جبهه اصلاح طلبی به عنوان مرجع یگانه این طیف بود که پس از واکنش خشن و بی انعطاف کروبی ، نخستین پالسهای منفی را دریافت نمود
دومین هدف خاتمی ، سنجش میزان تحرک طرفدارانش در واحد سطح بود که در این باب نیز پس از یکی دو سفر استانی و برگزاری چند همایش و گردهمایی توانست ضمن برگزاری یک مانور آماده سازی برای آنها ، فضای موجود را برآورد نماید
سومین هدف خاتمی ، بررسی واکنش شورای نگهبان نسبت به کاندیداتوری خود پس از هنجارشکنیهای سه سال اخیر خود بود که در این راه نیز تا حدودی شرایط برایش روشنتر گردید
چهارمین هدف او از این حرکت ، تولید موج محرک لازم برای میرحسین موسوی بود تا از گوشه نشینی خارج شود البته برخلاف نظر بسیاری از کارشناسان که این حرکت را در راستای خیرخواهی خاتمی برای موسوی ارزیابی می کنند ، ماهی درشتی که خاتمی از این فضا بدست آورد ، بازی دوسر برد انتخاباتی دولت دهم برای او بود که در صورت شکست موسوی (به احتمال زیاد) حذف پدر معنوی اصلاحات از ذهنها و جایگزین شدن اتوماتیک خاتمی در این جبهه حاصل می گردد و در صورت پیروزی احتمالی باز هم این خاتمی است که جایگاه فعلی موسوی را تصاحب خواهد نمود چراکه اوست که با رفتار پدرانه و بزرگ منشانه موسوی را به میدان هدایت نموده بود
پنجمین هدف خاتمی ، ریسک نکردن برای ورود به انتخابات خطرناکی بود که به احتمال زیاد سرنوشت هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوره نهم را برایش به ارمغان می آورد
ششمین هدف خاتمی ، حذف هر دو رقیب درون گروهی خود (کروبی ، موسوی) در این دوره با شمشیر پرقدرت اصولگرایان (احمدی نژاد) و فراهم نمودن شرایط تک ستاره شدن برای انتخابات دوره یازدهم ، جایی که دیگر احمدی نژاد حضور ندارد و احتمال موفقیت بسیار بالاتر می نماید
آینده نشان خواهد داد که این تلاشها و برنامه ریزیها تا چه حدی موفقیت آمیز خواهد بود چراکه مدعیان بازیگری معمولا خود اسیر دست کارگردانهایی آشناتر به قواعد بازی هستند و شاید ایجاد دوقطبی قالیباف -خاتمی برای انتخابات آینده هدف غائی تشخیص دهندگان مصلحت ایران زمین است و در این دوره از نابودی دکتر احمدی نژاد ناامید شده اند و به عدم تداوم تفکر احمدی نژادپس از 8سال رضایت داده اند !؟