آمار كوشالي: دسامبر 2006

كوشالي

شنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۵

انعكاس مضحك اعدام صدام توسط شبكه صهيونيستي سي ان ان


شبكه خبري سي ان ان آمريكا كه سابقه چندان روشني در برخورد با اعتقادات مسلمانان به ويژه شيعيان ندارد، تيتر «حسين به دار آويخته شد» را براي انتشار خبر اعدام ديكتاتور سابق عراق برگزيد!
به گزارش رجانيوز، اين شبكه خبري در سايت اينترنتي خود علاوه بر انتشار تيتر فوق در گزارش ديگر كه فايل تصويري آن در صفحه اول سايت و ذيل خبر اعدام صدام نمايش داده شده است، بدون هيچ توضيحي حسين را به عنوان كسي كه ميراث دار قران است، معرفي كرده است!
گفتني است علاوه بر اين خبرگزاري، بعضي ديگر از شبكه هاي خبري آمريكا از جمله فاكس نيوز هم با گزينش تيتر هاي جهت دار سعي در سوء استفاده از شباهت نام صدام و نام مبارك امام سوم شيعيان، حضرت امام حسين(ع) را داشته اند
.
آيا از دشمنان خدا و اهل بيت انتظاري ديگر مي رود ؟

بزرگترين قاتل خاورميانه اعدام شد


اعلام تصميم دولت براي اجراي لايحه نظام هماهنگ


عضو كميسيون ويژه لايحه نظام هماهنگ پرداخت با بيان اين‌كه چهارشنبه شب اين لايحه در جلسه‌اي با حضور رييس‌جمهور بررسي شد، گفت: رييس‌جمهور نسبت به بار مالي لايحه حساسيتي نداشت بلكه احتياط ايشان اين بود كه منابع مالي اين لايحه مطمئن و اقتصادي باشد و آثار تصميم تورم‌زا نبوده و به نفع جامعه باشد
حسن نوعي‌اقدم در گفت‌وگو با ايسنا با بيان مطلب فوق تصريح كرد: يقين داريم كه اين تصميم سنگين پس از 28 سال كه از پيروزي انقلاب مي‌گذرد با رقم بار مالي آن، بدون آثار نخواهد بود؛ ولي همه تلاش دولت و مجلس اين است كه آثار تورمي اين تصميم كم باشد و عارضه‌هاي جديد، نقاط مثبت و ارزشمند آن را با مشكل مواجه نكند
عضو هيات رييسه مجلس با اشاره به جلسه چهارشنبه شب با رييس‌جمهور افزود: آقاي احمدي‌نژاد با يك وسعت نظر و ديد مثبت از كارها و فعاليت‌هاي اعضاي كميسيون ويژه استقبال كردند و برخلاف شايعات پخش شده در جامعه، تصميم دولت را درخصوص همكاري با مجلس براي اجراي اين لايحه اعلام كرده و گفتند كه دولت همگام با مجلس مصمم به اجراي اين لايحه است
وي ادامه داد: در جلسه‌ي مذكور چند موضوع مورد بحث واقع شد، يكي اين‌كه محورهاي مهم لايحه از سوي مخبر مطرح و رييس‌جمهور سوالات خود را درخصوص محورهاي مهم مطرح كردند و بعضي جاها كه نقطه‌نظراتي داشتند كه خواستند كه آن نقطه‌نظرات در اصلاح نهايي، مورد توجه قرار گيرد. هم‌چنين كيفيت انتقال وضع موجود به وضع اصلاح شده، از سوي اعضاي كميسيون تشريح شد
عضو كميسيون ويژه لايحه نظام هماهنگ پرداخت ادامه داد: در اين جلسه عنوان شد كه بار مالي لايحه به مراتب كمتر از لايحه اوليه تقديمي دولت قبلي يعني كمتر از 4 هزار ميليارد تومان است
نوعي‌اقدم با تاكيد بر اين‌كه رييس‌جمهور درخصوص بار مالي و اين‌كه 3 هزار، 4 هزار و يا 5 هزار ميليارد تومان باشد، حساسيتي نداشتند و احتياط رييس‌جمهور درخصوص رديف تامين منابع مالي اشاره و خاطرنشان كرد: در نهايت قرار شد كميته‌اي متشكل از آقايان برقعي، محصولي، الهام و پارسوار و چهار نفر از اعضاي كميسيون ويژه با تشكيل جلسه‌اي مشترك در روز دوشنبه 11 دي‌ماه درخصوص تشخيص رديف بودجه‌اي و منابع مالي لايحه، بحث و تبادل نظر و در نهايت تفاهم خود را جهت درج در لايحه اعلام كنند
به گفته‌ي نماينده‌ي اردبيل، نظر رييس‌جمهور اين بود كه پيش‌نويس لايحه بودجه 86 در كميسيون و در كميته مطرح شود و از هرجايي كه مناسب‌ترين جاي ممكن از نظر اقتصادي است، بودجه آن در نظر گرفته شود و قبل از چاپ لايحه بودجه 86، آن رديف در لايحه قرار گيردعضو هيات رييسه مجلس ابراز اميدواري كرد كه روز دوشنبه رديف بودجه‌اي لايحه مشخص شود، تا سه‌شنبه يا چهارشنبه آينده لايحه در دستور كار قرار گرفته و نمايندگان به مدت زمان اجراي آزمايشي آن راي دهند
نوعي‌اقدم در پايان با ابراز اميدواري از اين‌كه اين لايحه هفته‌ي آينده به نتيجه رسيده و به شوراي نگهبان ارسال شود، اظهار داشت: البته مركز تحقيقات شوراي نگهبان، پيشاپيش، فصول مصوب كميسيون را بررسي كرده و اميدواريم بررسي‌هاي شورا در كوتاه‌ترين زمان ممكن به پايان رسيد

پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۵



خوش‌‌چهره: باید قالیباف ماندنی شود


این نماینده تهران در پاسخ به این سوال که «حامیان آقای قالیباف در شورای شهر آینده به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر خواهند بود یا به حامیان دولت؟» گفت: من تحلیل تخصصی حرکت‌های سیاسی را به این مفهوم ندارم ولی هنر مدیریت شهری این است که بتواند در راستای مطالبات مردم و هدف‌های که متوجه وظیفه‌اش است حرکت کند

خوش‌چهره گفت: «به جای اینکه شورا یکدست باشد گرایش‌های مختلفی وارد آن شد که این اتفاق، با توجه به این که گروه‌های خود شیفته و تمامیت خواه نتوانستند رای بیاورند، اتفاق خوبی بود. این صحنه آزمایشی است تا گرایش‌های مختلف در حیطه کاری به سمت همگرایی بروند

وی اظهار داشت: از ابتدا نباید این بحث که مغلوب و غالب کیست را مطرح کرد چون این اشتباه استراتژیک است. باید با ملاحظه ‌کار کرد و مردم در این مجموعه خود به سوی کسانی می‌روند که بیشتر کار کنند


قابل توجه شوراي شهر آينده


اهانت روزنامه قاليباف (همشهري) به امام راحل
هيات نظارت بر مطبوعات به روزنامه همشهري كه با چاپ طرحي به مناسبت شب يلدا، به حضرت امام خميني رحمت الله عليه اهانت كرده است، تنها تذكر محرمانه داد!

اين روزنامه در طرحي به مناسبت شب يلدا، هلال يك ماه را نشان داده است كه بابانوئلي را در داخل آن به تصوير كشيده است كه شباهت زيادي به امام خميني دارد.

حسين انتظامي مدير مسوول همشهري كه خود عضو هيات نظارت هم هست! در پاسخ به خبرنگاران در خصوص اين طرح گفت: «طرح مورد نظر، كاريكاتور نبوده بلكه يك طرح اينترنتي بوده كه نقش بابانوئل را در داخل يك ماه به تصوير كشيده است.»

گفتني است حساسيت اين موضوع بيشتر از جايي شدت يافته است كه اين طرح از يك سايت دانماركي برداشته شده كه چندي پيش با درج كاريكاتورهاي توهين‌آميز به ساحت مقدس پيامبر اعظم(ص)، احساسات ميليون‌ها مسلمان را خدشه دار كرد.

رسالت بوذري سردبير اين ضميمه نيز با رد تعمدي بودن چاپ اين طرح، ابراز تاسف خود را از ايجاد اين شائبه ابراز داشت.

با اين حال هيات نظارت بر مطبوعات فقط به اين روزنامه يك تذكر محرمانه داد!

يك منبع آگاه با اعلام اين خبر، گفت: «با توجه به ايجاد حساسيت در بين نمازگزاران جمعه تهران، قم و مشهد، احتمال اعتراض سراسري به اقدام اين روزنامه و واكنش نامعقول هيات نظارت خارج از تصور نيست

سه‌شنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۵


CNN: همه گروه‌هاي سياسي ايران انرژي هسته‌اي را حق خود مي‌دانند


شبكه خبري سي‌ان‌ان در گزارشي درباره مواضع ايران در سالي كه گذشت تصريح كرد: ايران در سال قبل سعي كرده به قدرت برتر در منطقه تبديل شود
به گزارش رجانيوز، انيش رامان خبرنگار اين شبكه در اين گزارش اظهار داشت: رژيم ايران در طول يكسال گذشته صراحتاً اعلام كرده كه مي‌خواهد به نفوذ آمريكا در منطقه پايان دهد و در عوض تهران را به قدرت برتر در خاورميانه تبديل كند
سي‌سي‌ان مي‌افزايد: ‌مهم است به خاطر داشته باشيم محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهور ايران حدود يكسال و نيم پيش در ماه اوت 2005 به اين سمت انتخاب شد. وي در آن زمان چهره شناخته شده‌اي نبود اما با اختلاف زياد آرا در انتخابات پيروز شد. چهره رئيس‌جمهور ايران در يكسال گذشته در مسائل جهاني مطرح بوده و به آن‌چه مي‌خواسته يعني صدايي براي جهان اسلام و صدايي براي ابراز عصبانيت مسلمانان عليه غرب و آمريكا تبديل شده است. خبرنگار سي‌ان‌ان در ادامه افزود: احمدي‌نژاد از اين عملكرد دفاع مي‌كند و احتمالاً وي در سال آينده نيز از موضع خود كوتاه نخواهد آمد
اين تحليل گر افزوده است: هيچ شواهدي وجود ندارد كه موضع رئيس جمهور ايران بعد از انتخابات اخير نرم تر شده باشد وي همچنان به اصول گرايي خود ادامه داده و همچنان خود را به عنوان رهبر و هدايت كننده مسلمانان جهان مطرح مي كند. بنظر مي رسد لا اقل تا انتخابات رياست جمهوري 2009 اين كشور چيزي نخواهد توانست مانع از ادامه كار احمدي نژاد شود
گزارشگر سي‌ان‌ان در بخش ديگري از اين گزارش در مورد اين‌كه ايران چقدر به تكميل كردن چرخه سوخت هسته‌‌اي نزديك است گفت: اظهار نظر در اين‌باره مشكل است. اظهارات مختلف و مبهمي از جانب مقامات ايران مطرح مي شود. رئيس جمهورايران مي‌گويد اين كشور اكنون به يك قدرت هسته‌اي تبديل شده و داراي چرخه كامل سوخت هسته‌اي براي فراهم كردن انرژي هسته‌اي صلح‌آميز است
سي‌ان‌ان ادامه داده است: تمام اين مسائل باعث ايجاد نگراني‌هايي شده است. اما مهمترين نگراني از اين حقيقت ناشي مي‌شود كه ايران در فعاليت‌هاي خود دقيقاً در چه جايگاه و مرحله‌اي قرار دارد. تخمين‌ها متفاوت است اما ايران صراحتاً اعلام كرده به فعاليت هسته‌اي خود ادامه مي‌دهد و چيزي نمي‌تواند مانع از آن شود
گزارشگر سي‌ان‌ان افزود: همه گروه‌ها در ايران از مسئله هسته‌اي حمايت مي كنند. البته ممكن است شيوه عمل آن‌ها متفاوت باشد اما نهايتا يك هدف دنبال مي شود و آن اين است كه ايران احساس مي‌كند مي‌تواند از انرژي هسته‌اي غيرنظامي و صلح‌آميز برخوردار شود و كسي نمي‌تواند مانع آن شود

دوشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۵






سخنرانی جنجالی روح‌ الله حسینیان در مورد قتل‏هاى زنجیره‏اى‏

اشاره: این روزها مصادف هشتمین سالگرد قتل‌ها‌ی زنجیره‌ای است. اتفاقی که تا چند سال فضای سیاسی کشور را به فضایی امنیتی تبدیل کرد. آن چه می‏خوانید متن کامل سخنرانی حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در جمع طلاب مدرسه حقانی است. سخنانی که شاید در ردیف جنجالی‌ترین سخنرانی‌ها‌ی تاریخ معاصر ثبت گردد. سخنان حسینیان كه در این صفحات مى‏آید، در تابستان غم‏آلود 1378، بعد از قضایاى كوى دانشگاه، در جمع طلاب مدرسه حقانى قم ایراد شده است. اكثر این حرف‏ها در آن روز براى بار اول گفته مى‏شد. عده‏اى پذیرفتند و تأیید كردند، و عده‏اى از درِ انكار و تكذیب برآمدند. عده‏اى كه عاقل‏تر بودند تكذیب نكردند، سكوت كردند تا شاید «فتیله ماجرا پایین كشیده شود.» چند نفرى هم كه گفتند از وى شكایت مى‏كنیم، تا حالا كه بیش از هفت سال از آن ماجرا گذشته، هنوز شكایت نكرده‏اند!
سپاس خداوند را كه این توفیق را به بنده عنایت كرد كه به خدمت دوستان و عزیزان خودم، محصلین مدرسه‏اى كه حق بزرگى بر گردن ما دارند و ما تا پایان عمر و حیاتمان خودمان را مدیون این مدرسه مى‏دانیم. خدا این توفیق را داد كه خدمت این عزیزان برسم. امیدوار هستم در این مدت كوتاهى كه در خدمت عزیزان هستم، آن‏چه كه مصلحت آخرت ما در آن است، خداوند بر این بنده جارى كند و ان شاء الله در قلوب همه ما هم موثر بگردد
سوال فرموده بودند كه: «در مدرسه فیضیه فرمودید كه قضیه قتل‏ها هرگز روشن نخواهد شد، به علت این كه پى‏گیرى قتل‏ها به عهده كسانى است كه روشن شدن قضیه به ضرر ایشان تمام مى‏شود. اگر ممكن است توضیح بیشترى بفرمایید
قضیه قتل‏ها مثل این كه گریبان ما را گرفته، هر چه ما مى‏خواهیم فرار كنیم، راه فرارى وجود ندارد. عرضم به حضورتان، اجازه بدهید من اطلاعات بیشترى را در رابطه با ماجراى قتل‏ها در اختیار دوستان قرار بدهم كه جواب خیلى از این سؤالاتى كه قطعا سؤالات بعدى هم در این رابطه هست، روشن خواهد شد و شاید بیشتر وقت مجلس‏مان را هم بگیرد. اما خواهش مى‏كنم كه دقت بفرمایید چون مطالبى كه عرض مى‏كنم، همه سلسله‏اى است متصل به هم و باید همه را در نظر گرفت تا ان شاء الله نتیجه نهایى را بتوانیم بگیریم
قبل از این كه این قتل‏ها آغاز بشود، من بیوگرافى آقاى موسوى معروف به آقاى كاظمى البته اسم اصلى‏اش آقاى كاظمى است، در این مصاحبه‏هایى كه آقاى نیازى مى‏كنند و اطلاعیه‏هایى كه سازمان قضایى مى‏دهد، به سیدمصطفى كاظمى یا به اعتبار ما آقاى موسوى (موسوى شیرازى). آقاى موسوى بچه استان فارس است. از همان زمانى كه اطلاعات در سپاه تشكیل شد، در اطلاعات سپاه بود و از همان زمان متهم بود كه با دستگاه آقاى منتظرى،‌ها‌دى و مهدى‌ها‌شمى در ارتباط است. بعد از این كه وزارت اطلاعات تشكیل شد و اداره كل اطلاعات هم در استان فارس تشكیل شد، ایشان به عنوان مسؤول اداره كل اطلاعات فارس انتخاب شدند كه درگیرى درونى از همان جا در استان فارس هم شروع شد و ایشان معروف بود در همان زمان، از بچه‏هاى چپ استان فارس هست. درگیرى بین ایشان و امام جمعه شیراز به اوج خود رسید كه ناچار شدند آقاى موسوى را از شیراز به تهران منتقل كنند و در وزارت هم كه بود معروف بود به چپ‏گرایى. در جریان انتخابات به شدت از جناب آقاى خاتمى حمایت مى‏كرد و این حمایت هم به قدرى افراطى شده بود كه بعد دیگر حتى طرفداران خود آقاى خاتمى هم ناراحت مى‏شدند
در این ماجرا، مدتى قبل از این كه این قتل‏ها شروع بشود، آقاى موسوى خدمت آقاى خاتمى مى‏رسد، ناگفته نماند كه براى معاونت امنیت هم از طرف ریاست جمهورى، آقاى موسوى پیشنهاد شده بود به آقاى درى كه ایشان به عنوان معاون امنیت نصب شود اما به ادله مختلف پذیرفته نشد. اما به عنوان معاون معاون امنیت یا جانشین معاون امنیت منصوب شدند. قبل از این كه این قتل‏ها به وقوع بپیوندد، ایشان خدمت رئیس جمهورى مى‏رسد و مطلبى را اعلام مى‏كند و مى‏گوید كه در وزارت اطلاعات سناریویى در حال تدوین است و مى‏خواهند عده‏اى را به قتل برسانند تا باعث سقوط دولت شما بشود. هنوز از قتل‏ها خبرى هم نبود و حتى با یكى از مشاورین ریاست جمهورى هم تماس تلفنى گرفته و این جریان را گفته، كه خوشبختانه نوارش موجود است و ضبط شده این مكالمه. بعد از مدتى قتل‏ها شروع شد. قتل‏ها وقتى كه فروهر و خانمش كشته شدند، رئیس جمهور موضع‏گیرى كرد، مسؤولین دیگر موضع‏گیرى كردند، خصوصا ریاست جمهورى موضع تندى گرفت و هیأت هم از آن زمان شروع به كار كرد. بلافاصله بعدش قتل‏هاى دیگرى هم به وقوع پیوست كه از همان اول این ماجرا را مشكوك مى‏كرد كه چرا واقعا چنین اتفاقاتى دارد پشت سر هم به وجود مى‏آید. بعد از این كه ماجراى قتل‏ها به اوج خود رسید، خود آقاى موسوى رفت به دفتر رئیس جمهور و گفت كه این قتل‏ها توسط من انجام شده و كشفى هم اصلاً در كار نبود. خود ایشان رفتند گفتند. حتى دو سه روز ایشان را تحویل نمى‏گرفتند و مى‏گفتند دروغ است، مگر مى‏شود آقاى موسوى دوم خردادى طرفدار جبهه دوم خرداد چنین كارى را مرتكب شده باشد؟ نمى‏پذیرفتند و مى‏گفتند باز این سناریو است. تا بالاخره آن‏قدر اصرار كرد كه پذیرفتند
نكته بسیار مهمى در بازجویى، آقاى موسوى مطرح كرده است كه باز من عرض مى‏كنم، آخرین حرفش هم همین است. آقاى موسوى علت و انگیزه قتل‏ها را چنین بیان مى‏كند، عین عبارت است كه من حفظ كرده‏ام، ایشان مى‏گویند كه: «تحلیل ما از اوضاع جارى روز این بود كه آقاى خامنه‏اى غیر از امام است و آقاى خاتمى هم به دلیل این كه 20 میلیون راى آورده و بیست میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنى‏صدر است و ما این قتل‏ها را مرتكب مى‏شویم و به گردن آقاى خامنه‏اى مى‏اندازیم و جنگ بین این دو منجر به شكست آقاى خامنه‏اى در مقابل خاتمى خواهد شد»
درست 15 یا 16 روز بعد از دستگیرى آقاى موسوى، بنده براى اتمام حجت رفتم دفتر آقاى خاتمى كه با ایشان ملاقات كنم. آقاى ابطحى بدون كم و كاست تحلیلش از اوضاع همین بود و با صراحت به ما اعلام كرد، گفت: «فلانى ببین، آقاى خامنه‏اى غیر از امام است و آقاى خاتمى بیست میلیون نفر پشت سر دارد، آقاى خامنه‏اى 8 میلیون رأى آورد و اگر درگیرى به وجود بیاید، شما مطمئن باشید كه آقاى خامنه‏اى پیروز نخواهد شد». شما ببینید كسى كه خوشبختانه من چند روز بعدش كه رفتم در سپاه سخنرانى كردم، این را نقل قول كردم كه آقاى ابطحى هم رسید به من و گلگى كردند كه چرا یك مطلبى را كه من در جلسه خصوصى گفتم آمدى عمومى گفتى. خوشبختانه كسى هم بود كه نتوانند بعدا انكار بكنند. گفتم شما دارى توطئه مى‏كنید علیه رهبرى، حالا من این مطلب را در یك جلسه خصوصى این ور و آن ور نگویم؟ به هر حال این براى من بسیار مهم بود كه چطور مى‏شود كه كسى كه مرتكب قتل شده و مسؤول دفتر مقام محترم ریاست جمهورى، این حرف را مى‏زنند آیا جز این هست كه باید یك جریان فكرى حاكم بر این جریانات باشد؟ آیا منشأیى غیر از یك منشأ واحد این دو سخن‏گو و این دو نفر باید داشته باشند؟ بعد پى‏گیرى كردم كه خب حالا چه‏طورى مى‏خواستند این ماجرا را گردن مقام معظم رهبرى بیندازند. قتل‏ها را مرتكب شدند. خب قطعا نمى‏گویند كه خود آقا آمده و كشته. گفتند كه آقاى موسوى در بازجویى مى‏گویند كه قرار بود ما این قتل‏ها را به كردن سپاه بیندازیم و بگوییم سپاه این كار را كرده و معلوم بود كه سپاه زیر نظر فرماندهى كل قوا هست و وقتى كه به گردن سپاه بیافتد معنایش این است كه آقاى خامنه‏اى چنین چیزى را دستور داده. درست این مطلبى را كه آقاى موسوى در بازجویى‏اش اعتراف مى‏كند، شب 21 ماه رمضان در مسجد حسین‏آباد آیت الله طاهرى، هنگام سخنرانى یكى از روحانیون جناح چپ «مجمع روحانیون» در مسجد حسین آباد اتفاق مى‏افتد. دست خط مقام معظم رهبرى، واقعا دیدنى است، دست‏خط مقام معظم رهبرى را جعل كردند. البته وقتى دقت مى‏كنیم مى‏فهمیم كه آن دست‏خط نیست. اما تلاش كردند كه نزدیك هم باشد كه خطاب به سردار رحیم صفوى، كه سردار رحیم صفوى این دگراندیشان و نویسندگان روشنفكر، معاند و مرتد هستند؛ شما این‏ها را از بین ببرید. یعنى همان كارى را كه قرار بوده در ماجراى این قتل‏ها انجام بدهند. خوشبختانه این فرد دستگیر شده، یكى از وابستگان سیدمهدى‌ها‌شمى است كه دستگیر شده و اعتراف هم كرده است به جعل این نامه. باز دوباره این دو تا واقعه را وقتى كه كنار هم گذاشتم، اینها را خدمت مقام معظم رهبرى هم من عرض كردم. این دو مطلب را كه گفتم خدمت ایشان هم عرض كردم. وقتى كنار هم گذاشتیم كه آن آقا در زندان اعتراف مى‏كند كه ما از طریق سپاه و بیرون از زندان هم درست مى‏آید؟ این برنامه اجرا مى‏شود و شایعه عملى مى‏شود و اجرا مى‏شود و حتى جعل مى‏شود. من فهمیدم كه باید یك ماجرایى پشت این قضیه باشد. در همین حین ماجراى آقاى پروازى پیش آمد. آقاى پروازى یك طلبه‏اى است با بچه‏هاى حزب‏الله همكارى مى‏كرد. بعدا درگیر شدند با بچه‏هاى حزب‏الله و ایشان منشعب شد و شروع كرد علیه بچه‏هاى حزب‏الله فعالیت كردن و حرف زدن و صحبت كردن. از این موقعیت گل‏آلود آقاى سعید حجاریان، آقاى امین‏زاده معاون وزیر امور خارجه، آقاى محسن آرمین سخنگوى مجاهدین انقلاب اسلامى، این سه نفر و یك نفر دیگر هم آقاى افشار كه من نمى‏شناسم، هنوز هم نمى‏شناسم، كه چه كسى است، مى‏آیند این طلبه بنده خدا را مى‏برند و تحریكش مى‏كنند و مى‏گویند بیا و بگو كه اولاً حزب‏الله تا به حال چه كارهاى خشونت‏آمیزى انجام داده و ثانیاً بیا و بگو اینها با دستور رهبرى بوده
شروع مى‏كند و یك لیستى از كارهایى را كه حزب‏الله كرده‏اند، كجا سینما آتش زده‏اند، كجا چه كار كرده‏اند، مى‏گوید كه مثلاً ده‏نمكى مى‏گفت كه ما از آقا اجازه گرفته‏ایم، فلانى گفته كه ما اجازه گرفته‏ایم. آقاى سعید حجاریان شخصیت خیلى بالایى هستند، بالاخره مشاور رئیس جمهور بود آن زمان، مشاور رئیس جمهورى مى‏نشیند این نوار را پیاده مى‏كند و این مى‏گویندهایش و فلانى مى‏گوید را حذف مى‏كنند و همه این عوامل به قول خودشان خشونت‏آمیز را مى‏گویند ما به دستور رهبرى انجام دادیم و جزوه‏اى چاپ مى‏كند، و براى من هم فرستادند به نام «سخنرانى حجةالاسلام پروازى در جمع رزمندگان بسیج» و پخش كردند و از آن طرف آمدند این بنده خدا، خود بازجویى آقاى پروازى را نگاه كردم، آقاى پروازى مى‏گوید كه من رفتم اعتراض كردم به آقاى حجاریان، كه آقا اولاً بنا نبود شما چنین چیزى را منتشر بكنید، بعد هم چرا صحبت‏هاى مرا تحریف كردید، آمدید بعضى قسمتش را حذف كردید. مى‏گویند خب حالا یك تكذیبیه بده ما مى‏گذاریم در خبرگزارى جمهورى اسلامى، و سر بنده خدا كلاه مى‏گذارند و یك چیزى مى‏نویسد. دوباره بهش برمى‏گرداند و مى‏گوید اینجایش را حذف كن، آن حذف مى‏كند و سه چهار دفعه همین‏طور مى‏آورند و مى‏برندش و سركارش مى‏گذارند و آخر كار بهش مى‏گویند كه قرار است حزب‏الله تو را به قتل برساند و دادگاه ویژه روحانیت هم مى‏خواهد دستگیرت كند، بیا فرار كن و ما در آلمان براى تو جا درست كرده‏ایم و كارهایش را هم كرده‏ایم كه بروى پناهنده بشوى. تا تبریز هم آقاى پروازى را بردند و شایع شد همان موقع كه یك روحانى به آلمان پناهنده شده، هنوز پناهنده نشده، این‏ها آن قدر حماقت كردند كه این را شایعه كردند كه یك روحانى پناهنده شده. خب ما هم حساس بودیم و مدام سؤال مى‏كردیم، كى است. فقط مى‏گفتند یك روحانى است كه به آلمان پناهنده شده و قرار است كه چند روز دیگر با رادیو كلن یك مصاحبه داشته باشد. این طلبه بیچاره بالاخره آدم متدینى بوده، بچه اهل جبهه بوده، آنجا عقل و دینش مانع مى‏شود و مى‏گوید حالا این چه كارى است، حالا اینجا من كار خلافى كردم، بروم كار خلاف‏ترى هم علیه جمهورى اسلامى بكنم كه چى، برمى‏گردد و مستقیما خودش را به دادگاه ویژه روحانیت معرفى مى‏كند و ماجرا را تعریف مى‏كند و واقعا این توطئه كه قرار هم شد(نوار گویا نیست)... خدمت آقا رسید و گریه كرد و عذرخواهى كرد و گفت ماجرا را. آقا هم سفارش كرده بود كه حالا اشتباهى هم كرده، شما هم در دادگاه ویژه كارى به او نداشته باشید
قرار شد سعید حجاریان را دستگیر بكنند. اما متأسفانه تا به گوش آقاى خاتمى رسید، واسطه‏هایى را فرستادند و حتى ظاهرا خدمت مقام معظم رهبرى هم رسیده بود كه خلاصه این مشاور هست و بد مى‏شود براى ریاست جمهورى، دستگیر نكنید. نكردند و اما امیدوار هستیم به هر حال یك روزى این پرونده رو بیاید و سعید حجاریان به میز محاكمه به خاطر این توطئه كشیده بشود. واقعا اگر هر كدام از ماها یك چنین برخوردى را كرده بودیم چه مى‏كردند براى این آقاى خاتمى. بنده حدود یك ماه پیش آمدم در مدرسه فیضیه صحبت كردم. بلافاصله رفتند خدمت آقا گله كردند كه فلانى رفته علیه رئیس جمهور در مدرسه فیضیه صحبت كرده، كه دفتر وقتى با من تماس گرفت كه چى گفته‏اى؟ گفتم من چیزى علیه ایشان حرف نزدم. خب بالاخره ما حرف داریم، ما نسبت به حرف‏ها و ادعاهاى ایشان نقد داریم. خود ایشان هم مدعى آزادى هستند. اگر آزادى نیست كه بفرمایید آزادى نیست و ما خفه‏خون بگیریم. اگر هم هست، خب ما هم به اندازه سعید حجاریان و آقاى كروبى بایستى آزاد باشیم و حرفمان را بزنیم. اگر هم خلاف مى‏زنیم، برخورد قانونى بكنند. اگر تهمت مى‏زنیم، یقه‏مان را بگیرند و بیندازند زندان. اگر حرف بى‏ربط مى‏زنیم به قول خودشان بیایند جواب بدهند. آخر چه حرفى است كه من در تلویزیون حرف مى‏زنم مى‏گویند تلویزیون یك وسیله عمومى است. فیضیه خانه من است، من اگر در خانه خودم حرف نزنم، پس كجا باید بروم حرف بزنم. این آقایان مدعى آزادى این قدر بى تحمل و نابردبار هستند در مقابل مخالفین خودشان. به هر حال نگذاشتند سعید حجاریان دستگیر بشود. حالا عرض من این است كه در همین گیر و دار جریان توطئه سعید حجاریان، محسن آرمین و امین‏زاده، مشاورین و معاونین و مسؤولین علیه رهبرى به وقوع پیوست و طرح شد. روزنامه‏ها هم شروع كردند اتهام این قتل‏ها را گردن رهبرى انداختن. حالا من نمى‏خواهم شروع كنم از اول؛ هر كس اهل خواندن روزنامه‏هاى دو خردادى بود، كاملاً مشخص بود همه القایشان این هست كه مى‏خواهند بگویند كه پشتوانه این قتل‏ها رهبرى بوده است
تا منجر به دستگیرى سعید اسلامى شد. خب سعید اسلامى به قول خود این‏ها مخالف رئیس جمهور بود. چه‏طور تو یك ماجرایى كه آقاى موسوى سردمدارش بوده و موافق رئیس جمهور، یكى از مخالفین رئیس جمهور آمدند چنین كار خلاف قانونى را مرتكب شدند؟ من نفى نمى‏كنم. به هر حال كسى بوده كه مسؤول امنیت كشور بوده مسؤول امنیت وزارت اطلاعات بوده، شاید صدها عملیات برون مرزى در رابطه با منافقین، من جمله بمباران پایگاه منافقین در بغداد سال 74، در حین سخنرانى كه شایعه شد مسعود رجوى هم كشته شده، فرمانده عملیات همین آقاى سعید اسلامى بود. خیلى عملیات داشت و اعتقادش هم همین بود. ایشان كاره‏اى هم نبود در این اواخر و در زمان وقوع قتل‏ها، ایشان به عنوان مشاور بود، مشاورى هم كه دیگر منزوى شده بود و كسى هم استفاده‏اى از او نمى‏كرد. كسى كه مسؤول بود و پرونده حق داشت دستش باشد، خود آقاى «موسوى» بود كه این پرونده‏ها را به‏دست مى‏آورد به عنوان معاونِ معاون امنیت. به هر حال ایشان دستگیر شد و مدتى بعد هم آمدند و اعلام كردند كه آقا خودكشى كرده. بعد از این جریانات، جناب آقاى «نیازى» یك روز تماس با من گرفتند و گفتند كه من مى‏خواهم اطلاعاتى در رابطه با این پرونده در خدمت شما قرار بدهم كه شما، به قول خودشان چون من را فرد دلسوزى مى‏دانستند كه در اشتباه هستم، مى‏خواستند من را از اشتباه خارج كنند. قرارى گذاشتیم در منزل یكى از دوستان. ایشان آمدند توضیح دادند. توضیحاتى كه تمام تحلیل بنده را ثابت مى‏كرد. خوشبختانه جناب آقاى بهرامى یكى از قضات سازمان قضایى آقاى بهرامى، ایشان هم بودند. من بعدا كه همه صحبت‏هایش را آقاى نیازى كرد، گفتم آقاى بهرامى شما شاهد باشید، این حرف‏هایى كه آقاى نیازى زد، فردا اگر من بروم مصاحبه كنم و بگویم و اگر ایشان انكار كرد، شاهد باشید. من شروع كردم به سؤال. گفتم آقاى نیازى انگیزه این قتل‏ها چه بوده، واقعا اینها از این قتل‏ها چه انگیزه‏اى داشتند؟ فرمودند كه قصد براندازى داشتند. گفتم قصد براندازى كافى نیست. به عنوان انگیزه بنده نمى‏آیم یك حكومتى را همین‏جورى ساقط بكنم. بنده باید بالاخره یك منافعى داشته باشم، یا حكومت را من بعد به دست بگیرم، یا قوم من به دست بگیرد، یا پدر من شاه بشود، یا باند من بالاخره به حكومت برسند، یا جناح من یا حزب من. همین‏جورى كه آدم نمى‏آید یك حكومتى را قصد براندازى‏اش را داشته باشد. گفت قصد براندازى، درست همان حرفى كه عرض كردم. گفت آقاى موسوى مى‏گوید تحلیل ما این بود كه آقاى خامنه‏اى غیر از امام است، آقاى خاتمى هم بیست میلیون پشتیبان دارد و اگر بین این دو درگیرى بشود، آقاى خامنه‏اى شكست خواهد خورد و ما این قتل‏ها را مرتكب مى‏شویم و گردن رهبرى مى‏اندازیم. گفتم، معذرت مى‏خواهم، گفتم شیخ ساده این چه قصد براندازى است؟ براندازى مى‏آید و مى‏گوید نه آقاى خامنه‏اى نه آقاى خاتمى یك حكومت دیگرى، یك ژریم دیگرى و یا یك فرد دیگرى. نمى‏آید بگوید كه رهبرى باید از بین برود، ولى رئیس جمهور سرجایش باشد. این را چرا درست تحلیل نمى‏كنید؟ چرا درست سوال نمى‏كنید؟ ایشان جواب مرا دادند كه مصلحت نیست كه ما این قضیه را وارد بحث جریانى كنیم. گفتم آقا مصلحت نیست حرف درستى است. اما این وظیفه تو نیست، وظیفه تو تحقیق درست و ارائه مطالب صحیح به مسؤولین سیاسى است، آنها مى‏دانند كه باید چه كار بكنند. شما قاضى هستید قاضى باید تحقیق بكند و كشف واقعیت بكند و این اصلاً چه معنایى مى‏دهد؟ گفت بله معنایش براندزى است. وقتى نظام اسلامى عمود خیمه‏اش ولایت فقیه است، وقتى كه این شكسته بشود، یعنى نظام ساقط مى‏شود. گفتم آخر این هیچ معناى براندازى ندارد
این همان حرفى است كه بنده دارم گلوى خودم را پاره مى‏كنم مى‏گویم بابا بیایید این جریان را ریشه‏یابى بكنید و ببینید كه چه جناحى نفعش بوده است كه این قتل‏ها را مرتكب شود. ایشان این جورى جواب ما را دادند. واقعا نتوانستند جواب بدهند. هنوز هم آقاى موسوى مى‏گوید انگیزه ما این بود كه رهبرى در مقابل رئیس جمهور شكست بخورد و آقاى بهرامى هم شروع كردند حمایت كردن كه حرف فلانى درست است و این غیر از براندازى است
در مورد جاسوسى، گفتم آقاى نیازى چه دلیلى شما براى جاسوسى دارید؟ ایشان فرمودند كه آقاى سعید اسلامى در سال 56 و 57 سال آخر دبیرستان و اول دانشگاه در آمریكا درس خواندند و در منزل دایى ایشان كه وابسته نظامى ایران در آمریكا بوده. سؤال كردم، غیر از این چه دلیل دیگرى دارید؟ باز فرمودند كه تحلیل سیاسى قطعى ما این است كه جاسوس بوده است. گفتم شما قاضى هستید، حق ندارید تحلیل سیاسى بكنید. تحلیل سیاسى را باید به سیاسى‏ها واگذار بكنید. دلیل قضایى شما چیست؟ بعد شروع كردم به اشكال كردن، گفتم ببینید آقاى نیازى، سال 56 و 57 آقاى سعید اسلامى چند سالش بود؟ گفت 19 سال. گفتم سال 56 و 57 تا بهمن 57 آمریكا چهل هزار مستشار نظامى در ارتش و ساواك ما داشت و آیا عاقلانه است كه آمریكا با چهل هزار مستشار كه همه‏شان یك مملكت در دستشان بوده، بیاید یك جوان 19 ساله‏اى كه آن هم در آمریكا مشغول به تحصیل است، جاسوس بكند؟ گفت به هر حال این تحلیل ما است. گفتم این حرف‏ها را نزنید. آبروى كسى كه خدمت به جمهورى اسلامى را كرده مى‏برید و بعدا مى‏گویید تحلیل ما این است. بعدا جواب خدا را چه مى‏دهید؟ گفتم دلیل دیگرى دارید؟ گفت در این رابطه تحلیل ما این است. حتى من خیال كردم آقاى نیازى همه ادلّه خودش را نگفته. سؤال كردم آقاى نیازى به هر حال من هم قاضى بودم در این كشور 18 سال قضاوت كردم. سخت‏ترین جاها و امنیتى‏ترین پرونده‏ها هم بنده رسیدگى كردم. هیچ كس هم نمى‏تواند ادعا بكند به اندازه من امنیتى‏ترین پرونده‏ها را رسیدگى كرده. جاسوس دو تا دلیل دارد. یكى سر پل هست كه دارد و یكى هم ابزار جاسوسى. سر پل به این معنا كه بنده یا كسى كه جاسوس است باید اطلاعات را از اینجا بگیرد و به شخص ثالثى منتقل بكند كه او به مركز جاسوسى خودش مخابره كند. گفتم آیا سرپلى گرفتید؟ گفتند نه. گفتم آیا شناسایى كردید كه هنوز دستگیر نكردید؟ گفتند نه. گفتم آیا ابزار و ادواتى گرفتید؟ گفتند نه. گفتم آخر پس چه‏طورى مى‏آیید چنین ادعایى مى‏كنید؟ من خیال كردم كه آقاى نیازى واقعا همه اطلاعات را نمى‏خواهد به من بگوید. خدمت آقاى‌ها‌شمى رفسنجانى بعد از این ملاقات رسیدم و همین تحلیل خودم را ارائه دادم. آقاى‌ها‌شمى فرمودند كه نه. همین جمله را هم گفتم، گفتم من خیال كردم كه شاید آقاى نیازى نخواسته همه ادلّه جاسوسى را به من بگوید، گفتند نه اتفاقا خدمت مقام معظم رهبرى هم كه بودیم، وقتى سران سه قوه تشكیل جلسه دادند آقاى نیازى ادله جاسوسى‏اش را همین‏ها مطرح كردند و من ایراد گرفتم و گفتم آقاى نیازى این‏ها دلیل بر جاسوسى نیست و آقاى نیازى هم تا پایان نتوانستند پاسخ بدهند و آخر هم مقام معظم رهبرى فرمودند كه آقاى نیازى بالاخره شبهه‏ى آقاى‌ها‌شمى جواب داده نشد. این عین عبارتى بود كه آقاى‌ها‌شمى طرح كردند
بعد مطلب بسیار ناراحت‏كننده اینجاست. پرونده در مسیر غیرطبیعى خودش متأسفانه قرار مى‏گیرد. بازجوهاى این‏ها چه كسانى هستند؟ دو نفر از بچه‏هاى چپ وزارت اطلاعات. من حالا كارى ندارم به سابقه این‏ها. من خوب مى‏شناسم این دو نفر را. یك نفر به نام مجتبى و یك نفر به نام مهدى، این دو نفر بازجویى‏هایى هستند كه هر پرونده‏اى كه دستشان بود، زمانى كه من مسؤول رسیدگى به پرونده‏هاى وزارت اطلاعات بودم، وقتى كه پرونده‏هایى كه این‏ها بازبینى كرده بودند، مى‏گفتم از اول بازجویى بكنید. این‏ها اول سوژه را پدر یارو را در مى‏آوردند، آخر سر هم هیچ چیزى از آن در نمى‏آورند. گفتم من كار به این‏ها ندارم؛ ولى این دو نفر از بچه‏هاى چپ وزارت اطلاعات هستند. چه طور شما این پرونده‏اى را كه این قدر حساس هست داده‏اید دست بچه‏هاى چپ. ایشان فرمودند كه گفتند كه این‏ها را كه من تحقیق كردم و دیدم بله، متأسفانه باز پرونده دست همان جناحى افتاده است كه نمى‏خواهند كشف شود این مسأله و بعد از این حرف‏ها آمدند یك راستى را هم انتخاب كردند. كسى را انتخاب كردند، یك فردى را كه با این آقاى سعید اسلامى دشمن خونى بود. به قول خود بچه‏هاى وزارت اطلاعات مى‏گفتند بارها این سعید اسلامى از دست این گریه كرد. حالا همین آقا را این اواخر گذاشته بودند براى بازجویى او. همه كارها را آقاى عباد آقاى «على ربیعى»، مشاور امنیتى رئیس جمهور انجام مى‏دادند، حتى جناب آقاى یونسى هم كه وزیر اطلاعات بودند، از این ماجرا خبر نداشتند كه این بازجوها را گذاشتند، بعدا كه رفتند و شروع به كار كردند، فهمیدند كه این بازجوها را از بالا گفتند كه بگذارید براى رسیدگى به این پرونده. این ضعف قوه قضایى ماست. اگر قوه قضایى ما یك قوه مقتدرى بود، اجازه نمى‏داد پرونده در دست جناحى باشد كه خودشان متهم هستند به اصل این ماجرا. وقتى من اعتراض كردم به آقاى نیازى كه چرا شما آمدید این بازجوها را گذاشتید؛ ایشان فرمودند كه درست است این‏ها چپ هستند اما چپ‏هاى متدین هستند. گفتم برادر، من نمى‏گویم بى‏دین هستند، وقتى كه من از یك جناحى باشم دلم نمى‏خواهد علیه جناح خودم در بیاید. هر چند هم متدین باشم، نمى‏روم دنبال آن براى كشف. بنده را بگذارید، بنده هم نمى‏روم دنبال متدینین و به قول خودم اصول‏گرایانى كه مثلاً تو این جریان هستند. مى‏روم دنبال دیگرى. كسى باید باشد كه بى‏طرف باشد. واقعا حق مطلب و واقع قضیه را بخواهد در بیاورند. این كه افرادى كه خودشان جناحى فكر مى‏كنند و جناحى عمل مى‏كنند، ایشان در جواب من مى‏گویند كه مقام معظم رهبرى فرمودند كه «آقاى خاتمى مطمئن بشوند، اطمینان آقاى خاتمى جلب بشود.» این امر هست كه باعث شد كه ما اینها را بگذاریم. یعنى ما قبول كنیم. خودشان كه نخواستند، گذاشتند برایشان و یكى هم این كه مقام معظم رهبرى فرمودند كه این سرنخ خارجى دارد، بالاخره ما باید این را كشف كنیم. گفتم برادر عزیز، مقام معظم رهبرى فرمودند كه دارد، نگفتند كه این بنده خدا سعید اسلامى است، نگفتند توى وزارت اطلاعات است. آنها مى‏خواهند سر تو را شیره بمالند كه بله ما مثلاً پیرو دستور مقام معظم رهبرى یا منویات مقام معظم رهبرى دنبال كشف جاسوس هستیم. نه آقا جاسوس هم هست، قطعا جاسوس هم نمى‏آید داخل وزارت، خارج از این هست. ممكن از طریق غیرمستقیم نفوذ كردند و این كار را انجام دادند
راجع به خودكشى‏اش سؤال كردم كه سعید اسلامى توسط چه چیزى خودكشى كرد؟ ایشان فرمودند «دارو». گفتم ببینید، 70 نفر از بچه‏هاى اطلاعات رفتند داخل غسال‏خانه و جنازه ایشان را دیدند. معذرت مى‏خواهم، مى‏گویند دارو هم استفاده كرده و خودش را هم تمیز كرده بود. چند بسته شما به ایشان دادید؟ مى‏گویند «یك بسته». مى‏گویم خب یك بسته چقدر باقى مى‏ماند كه خورده باشد و مرده باشد؟ مى‏گویند، دكترها گفته‏اند كه محلول یك استكان. گفتم آخه باباجون، آخه ما خودمان یك زمان قاضى بودیم، یك زمانى زندان‏بان بودیم. تاكنون صدها نفر واجبى خوردند و نمردند. آخه چه طور با یك استكان آن هم كه شما مى‏گویید كه بلافاصله بردید به بیمارستان و شستشو دادید، این خورد و مرد؟ مى‏گوید نه نمرد، 4 روز زنده ماند و خوب شده بود. حتى تماس هم گرفتند با ما كه بیایید و ببریدش كه یك مرتبه اعلام كردند كه ایست قلبى پیدا كرده و بیایید و ببرید كه تمام كرد. گفتم آخه جاى تحقیق دارد. اولاً من نمى‏گویم نخورده، شاید، شاید خط بهش دادند همان بازجوهایى كه چپ بودند و كسانى كه پرونده دستشان است، این كار را بكن، بیا بیرون نجاتت مى‏دیم، چون خودش هم گفت، گفت آنجا داد و بیداد مى‏كرد و مى‏گفت آقا به داد من برسید، پدرم را درآوردند، كشتنم، شكنجه‏ام مى‏كنند. توى بیمارستان داد و فریاد مى‏كرد. شاید واقعا همین خطى به او داده‏اند و بعد آورده‏اند بیمارستان، آمپول هوا بهش زدند، سكته كرده. تحقیق كنید، بررسى كنید. آخه سعید اسلامى آدمى نبود كه خودكشى كند. ما مى‏شناختیم سعید اسلامى را. به هر حال جواب قانع‏كننده‏اى آقاى نیازى واقعا براى این مسأله نداشتند و ندارند. همین هم پیش‏بینى شده. یكى از عواملى هم كه باعث شد بنده به ختم سعید اسلامى بروم همین هست كه همان وقتى كه این جریان اتفاق افتاد به دوستان گفتم كه اینها مى‏گویند سعید اسلامى از جناح راست بود، متهم شماره یك هم بود و همه قتل‏ها هم زیر سر ایشان بود و خودشان كشتنش كه قضیه را تمام كنند و سرنخ را قطع بكنند. همین جور هم شد. شما نمى‏دانم اهل روزنامه‏هاى دوىِ خردادى هستید، مى‏خوانید یا نه، از روز خودكشى تا آخر شروع كردند این را القاء كردن كه سعید اسلامى را كشتند! بر عكس ما باید مدعى باشیم، بگوییم آقا پرونده در دست دوىِ خرداد بوده، اگر كشتند، همان دو خردادى‏ها كشتند، چرا كشتند؟ اما آنها واقعا عین این جریان دانشگاه خودشان به وجود آوردند حالا مى‏گویند و مدعى شدند. نمى‏دانم پریروز خواندید یا نه در روزنامه «صبح امروز». مى‏گوید این جریان دانشگاه به وجود آمد كه جناح راست، جناح محافظه‏كار، دست به یك كودتا بزند. واقعا پررویى، بى‏شرافتى، هر چیزى از این قبیل آخر تا چه حدى، كه خودشان یك ماجرایى را به وجود بیاورند و خودشان هم مدعى مى‏شوند و همه اینها واقعا پیرو و دنبال همان قضایا هست. برادران آدم نمى‏داند به كى درد دل بكند. آقاى سعید حجاریان، من واقعا در جریان نبودم. چند وقت پیش شك كردم و گفتم این سعید حجاریان كه خط و خطوط اصلى را داده ببینیم كى هست، به بعضى از دوستان گفتم و به پرونده‏اش نگاه كردیم، سعید حجاریان خانمش هشت سال به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب محكومیت زندان دارد. برادر خانمش ده سال محكومیت دارد. حالا یك كسى این‏جورى مى‏آید مشاور رئیس جمهورى مى‏شود، همه خط و خطوط را آن مى‏دهد، كمیته شایعه و كمیته اجرایى را او هدایت مى‏كند و درست مى‏كند و آن ماجراها و این اتفاقات را دارد براى كشور هر روز بحران به وجود مى‏آورد. هیچ‏كس هم نیست كه به داد این ملت برسد، به داد این حكومت برسد، به داد این انقلاب برسد كه بابا بیایید اقلاً سابقه این سعید حجاریان را به مردم بگویند. واقعا بنده آن تحلیلى را كه از اول داشتم با آخرین اطلاعاتى كه آقاى نیازى به بنده دادند، همان تحلیل است و این قتل‏ها و ماجراها، معذرت مى‏خواهم حتى نام یكى از روحانیون مجمع را برده آقاى موسوى و گفته ما بعضى از كارهایمان را در این قتل‏ها با این‏ها مشورت كردیم. خب چرا نمى‏آیند این آقا را احضارش بكنند و با او برخورد بكنند و در بیاورند این مطلب را؟ اگر از جناح راست كسى این حرف را مى‏زد، پدرش را در مى‏آوردند. واقعا آدم نمى‏داند كه چرا در حكومت اسلامى رهبرى این قدر مظلوم باشد. البته عزت و ذلت دست خداست. این همه علیه رهبرى اینها فعالیت كردند، تبلیغ كردند، دیدید كه تا مردم احساس نگرانى كردند، چگونه از رهبرى حمایت كردند و چه جمعیتى در تهران آمده بود كه بى‏شك بنده مى‏توانم ادعا بكنم كه بعد از بیست و دوى بهمن كه هر سال جمعیت فراوانى مى‏آید، بعد از فوت حضرت امام و تشییع جنازه امام(ره) تاكنون چنین جمعیتى به حمایت رهبرى و نظام و انقلاب جمع نشده بودند. عزت و ذلت دست خداست. اما ما هم یك وظیفه‏اى داریم. به هر حال آن چیزى كه بنده به نظرم رسید و به نظر مى‏رسد گفته‏ام، خواهم گفت و مى‏دانید كه اینها خرج هم دارد چاره‏اى هم نیست. به هر حال یك كسى دست داده، یكى پا داده، یكى جان داده، یك كس هم باید آبرو و شخصیت خودش را بگذارد و بیاید و از رهبرى دفاع بكند. واقعا آدم غمگین مى‏شود كه در زمانى كه حكومت مال اسلام است، باز اسلام اینقدر مظلوم است. من یك نكته دیگرى هم... (یكى از حضار سوال مى‏كند. مفهوم نیست، ظاهرا سوال این است كه در چنین شرایطى چرا مقام معظم رهبرى با این جریان برخورد نمى‏كند؟) مقام معظم رهبرى به نظر مى‏آید كه واقعا بهترین داریت را نشان دادند. فرض كنید یك سال قبل همین موقع مقام معظم رهبرى مى‏خواست خودش را وارد صحنه بكند و درگیر بشود، چه اتفاقى مى‏افتاد؟ آیا ذهن‏هاى حتى شماها هم آمادگى داشت تا مثلاً الان؟ قطعا این‏جور نبود. مقام معظم رهبرى با درایت كامل این پرونده را، بالاخره این پرونده هم جورى نیست كه همیشه مخفى بماند. یك روزى این جریانات كشف خواهد شد و رسوائیان رسوا خواهند شد و خدا هم همیشه «من غیر لا یحتسب» حامى و پشتیبان است. خود بنده واقعا عرض مى‏كنم هیچ حدس نمى‏زدم یك چنین جمعى، مى‏دانستم جمعیتى مى‏آیند و خود من اگر دویست هزار جمعیت، به هر حال رهبرى است، ولى خیلى بیش از این حرف‏ها بود. واقعا یك دستى غیبى پشت این انقلاب است. رهبرى هم صحیح دارند عمل مى‏كنند. زمان حضرت امام هم همین طور بود. حضرت امام تا نهایت آن جایى كه امكان داشت، از بنى‏صدر حتى حمایت مى‏كردند و تا آن روزهاى آخر هم امام مى‏فرمودند: «بنى‏صدر، رئیس جمهور ما، پسر ملاى بنى‏صدر همدانى است.» مصلحت هم نیست كه حالا نظام با، جمله‏اى كه خود مقام معظم رهبرى به من فرمودند این كه رهبرى یك وظیفه‏اى دارد كه دولت و رئیس جمهور خودش رو كه نمى‏تواند بیاید درگیر شود، و به من هم این اخطار را كردند و گفتند كه شما خودتان مى‏دانید، ولى بنده به هر حال باید از كیان دولت حمایت بكنم و اگر بخواهم چیزى بگویم، البته ایشان تأكید كردند و فرمودند تا زمانى كه دولت رویاروى انقلاب و اسلام قرار نگرفته من وظیفه خودم مى‏دانم كه مثل حضرت امام از دولت حمایت بكنم و شما یك وقتى خلاصه مواظب خودتان باشید، اگر علیه دولت و رئیس جمهور چیزى گفتید، به خودتان مربوط مى‏شود. خب من پاى همه چیزها ایستادم و روزى كه 15 اسفند بود، این خاطره فراموش‏نشدنى، همین اعتراض شما را من به مرحوم بهشتى كردم و آمده بودند و شعار مى‏دادند مرگ بر... كفایت سیاسى را طرح كرد، تصویب كرد و حتى موافقین بنى‏صدر هم جرأت نكردند مخالفت بكنند و رأى ممتنع دادند و به راحتى و خیر و خوشى قضیه حل شد و تمام شد.
حالا من از ماجراى روز یكشنبه(۲۰/۴/۷۸) دفتر آقا مطلبى را خدمت شما عرض بكنم، كه شما مطمئن باشید كه مقام معظم رهبرى حساس هست و خودش دارد به خوبى هدایت و رهبرى مى‏كند. ببینید توى جریان چهارشنبه [23 تیر] واقعا جمعیت بى‏انتهایى كه شركت كرده بود، من یك ساعت تمام در یك خیابان جمعیت با سختى عبور كردم، یك عكس آقاى خاتمى بود؟! این خیلى پیام داشت. این جمعیت، همه عكس‏هاى مقام معظم رهبرى بود. عصر روز یكشنبه در هیأت دولت بحث مى‏شود و سه تا تصمیم مى‏گیرد. یك: روزنامه سلام باز شود. دو: آقاى لطفیان بر كنار شود. سه: فرماندهى تام‏الاختیار نیروهاى انتظامى به دست وزیر كشور سپرده شود.
این ماجراها توطئه‏اى بود همش براى همین و وزارت اطلاعات را كه اینها داغون كردند، وقتى سعید حجاریان سخنرانى كرد و گفت كه ما سنگرهاى نظام را یكى بعد از دیگرى در حال فتح كردن هستیم. من آن زمان هشدار دادم، مصاحبه كردم گفتم مواظب باشید این حرف آقاى سعید حجاریان معنادار است. وزارت اطلاعات را داغون كردند و گرفتند. سپاه را كه از همان اول این‏قدر با آن برخورد كردند كه به اصطلاح خودشان، نظرشان این است كه فرماندهان را وادار به سكوت كردند. این نیروى انتظامى مانده بود. همه این نقشه‏ها هم براى این بود كه نیروى انتظامى را زیر سلطه خودشان قرار بدهند. نمى‏دانیم واقعیت دارد یا ندارد. حتى آقاى تاج‏زاده را در نظر گرفتند به عنوان فرمانده نیروى انتظامى منصوب بكنند(خنده حضار). این سه تا اصل را هیأت دولت تصویب مى‏كند و با دفتر آقا تماس مى‏گیرند كه سه نفر از وزراء با آقا كار دارند. آقاى یونسى، آقاى شمخانى و آقاى مظفر. سه نفر را مى‏فرستند خدمت آقا. مطالب را خدمت آقا مطرح مى‏كنند. آقا مى‏فرمایند كه آقاى یونسى تو چرا آمدى شكایتت را پس گرفتى؟ یعنى چه روزنامه سلام باز بشود؟ آخه چه كشورى است شما درست كردید، كه نامه «محرمانه» او باید سر از روزنامه سلام در بیاورد، روزنامه‏ها بزنند، این چه مدیریتى است؟ شما اصلاً مدیریت ندارید. تا یك خطرى احساس كردید آمدید و عقب‏نشینى كردید و شكایت خودتان را پس گرفتید. این آقاى یونسى. اما یكى دیگر این كه آقاى لطفیان را بردارید. آقاى لطفیان چه گناهى مرتكب شده؟ اگر دلیل دارید، دلیلى ثابت مى‏كند كه آقاى لطفیان باید برداشته شود، خب بگویید. من بر مبناى شرع عمل مى‏كنم و اگر بى‏گناهى هم دلیل است، خب بگویید، پس باید وزیر كشور هم برداشته شود. همان اندازه آقاى لطفیان در این قضیه نقش داشته كه به قول شما وزیر كشور داشته، خب آن هم باید برداشته شود و ثالثاً، من فرماندهى را سپرده‏ام به دست وزارت كشور، كجا وزارت كشور دستور داده، تمرّد كرده نیروى انتظامى كه من برخورد كنم. یك مورد شما بیاورید. خلاصه مقام معظم رهبرى آن‏چنان با قدرت با این سه نفر نمایندگان هیأت دولت برخورد مى‏كنند كه اینها مى‏روند و گزارش را به آقاى خاتمى مى‏دهند و آقاى خاتمى وحشت مى‏كند. خب فردا هم كه قرار است آقا صحبت بكنند. اگر همین برخوردى را كه در جلسه خصوصى كردند، فردا هم در جلسه سخنرانى عمومى بكنند، دیگر هیچ چیزى از دولت باقى نمى‏ماند. شبانه دست به دامن آقاى‌ها‌شمى شدند و آقاى‌ها‌شمى را فرستادند خدمت آقا كه آقا بالاخره فردا كوتاه بیا و آبرویمان را نبر كه آقا فرمودند: «نه من كه نمى‏خواهم با دولت خودم در بیفتم. منتها آقایان چرا این طورى برخورد مى‏كنند؟ من بالاخره تمام تلاشم بر این است كه كشور آرامش داشته باشد. دولت كار خودش را بكند. مشكلات دولت را من دارم كمك مى‏كنم كه حل بشود. اما آقایان به جاى این كه مشكلاتشان را حل كنند، خودشان مى‏آیند براى خودشان مشكل درست مى‏كنند


خاطراتي از امام در کریسمس نوفل لوشاتو


خانم مرضيه دباغ (حديده چي) نقل مي کند که خاطره اي را از زماني که حضرت امام در نوفل لوشاتو بودند و ولادت حضرت مسيح نزديک بود نقل مي کنند. وی می گوید
« امام مي فرمود: اين همسايه ها با اين رفت و آمدهاي زياد و شلوغيها، خيلي اذيت شده اند، بهتر است هديه هايي برايشان بفرستيم، از قول من هم معذرت بخواهيد
برادرها رفتند و چند جعبه شکلات و شيريني تهيه کردند و آوردند، امام سوال کردند: چي تهيه شده؟ بسته ها را به امام نشان دادند، امام فرمود: خارجيها به گل زياد علاقه دارند، چند شاخه گل هم برايشان بفرستيد
همان شب عيد کريسمس هدايا را بين همسايه ها تقسيم کردند و فرداي آن روز ديديم که خيابان ها پر از خبرنگار و مردم است، من از يکي از برادران سوال کردم که چه خبر است؟ گفتند: خبرنگارها به خاطر هديه هاي شب گذشته آمده اند تا گزارش تهيه کنند. مصاحبه اي هم انجام شد و امام ارشاداتي در مورد تولد حضرت مسيح (ع) کردند
حجة الاسلام محتشمي نيز از کساني بود که اين شيريني ها و هدايا را تقسيم مي کردند؛ وی می گوید
« يادم هست زنگ يکي از خانه ها را زدم، خانمي در را باز کرد، هديه حضرت امام را به او دادم، چنان هيجان زده شده بود که قطرات اشک از چشمانش فرو ريخت
اين برخوردها و طرز رفتار امام آنچنان تاثيرگذار بود که يک روز ديديم يکي از اهالي نوفل لوشاتو تقاضاي ملاقات نمايندگان محل با امام را دارد؛ امام هم بي درنگ وقت دادند و روز بعد بود که پانزده نفر از اهالي محل با شاخه هاي گل آمدند
امام به مترجم فرمودند که احوال آنان را بپرسد و ببيند که آيا نياز يا کار خاصي دارند؟ آنها گفتند: نه، ما فقط از نزديک امام را ببينيم و این شاخه های گل را به عنوان هدیه آورده ایم، امام هم با تبسم شاخه های گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرف و تنگی که در کنارشان بود قرار دادند، و آنها هم خیلی خوشحال شدند و از حضور امام رفتند

منبع : وبلاگ روح الله

یکشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۵


بيا اي يار غم از جان ما برگير و جامي مي بنوشان

تا تهي از رنج و خواب و خشم و شهوت جمله انواع بشر گرديم

دور از هرچه شر گرديم با دولت سحر گرديم و نقشي نو دراندازيم

بيا اي يار شاهي كن ، گدايان را نگاهي كن جهان پاك از تباهي كن

به عالم امر و ناهي كن دل از آشوب راهي كن

سحر بسيار نزديك است كاري كن

نگاهم سخت خواهان است عشرت هم فراخان است

بستر روح و ريحان است و اين جان در شبستان است

اما شمع مي سوزد و يار از دست پنهان است

دل در اوج هرمان است ، آه از ماتم هجران

شنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۵

تصاويري از دو سياستمدار متفاوت الفكر
























































پنجشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۵



نتايج نهائي انتخابات شوراهاي شهر تهران

پيروزي ديگر براي ملت


سرانجام نتايج انتخابات شوراها مشخص شد و از جمع 21 نفره منخبين اصلي و علي البدل 14 نفر منتسب به ائتلاف اصولگرايان 3 نفر منتسب به حاميان دولت و 4 نفر منتسب به اصلاح طلبها بوده اند

ليست نهايي به شرح زير است


مهدي چمران 599423 مرتضي طلايي 536046 رسول خادم 423649
عباس شيباني 391735 هادي ساعي 382185 حمزه شكيب 327317
عليرضا دبير 304731 پروين احمدي نژاد 240033 معصومه ابتكار 232132
احمد مسجد‌ جامعي 215393 محمد علي نجفي202009 معصومه آباد 200080
حسن بيادي 198780 خسرو دانشجو 198491 حبيب كاشاني 195579
عبدالمقيم ناصحي 193819 حسن زياري 186532 محمود خسروي وفا 171957 امير علي اميري 159513 بهمن اديب زاده 157355 محسن وفامهر 153602

چهارشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۵


اخلاق باخت (يادداشت روز) سرمقاله روز كيهان
طيف افراطي از عصر روز جمعه به اين سو سر و صداي عجيبي به راه انداخته اند و خود را به نحو خوشمزه اي پيروز انتخابات 24 آذر مي خوانند. زماني برادران و خواهران اصلاح طلب ما حريفان سياسي خود را غيب گو مي خواندند اما حالا ظاهراً خود پا را از غيب گويي هم فراتر گذاشته اند. غيب گويان به مردم از آن چيزي خبر مي دهند كه پنهان است و كسي را دسترسي به آن نيست اما اينكه آنچه را پيش چشم خلايق است و همه مي توانند به راحتي آن را مشاهده كنند، ببيني و خلافش را ادعا كني، انصاف بايد داد مهارتي بالاتر است.چگونه مي توان فهميد چه كسي انتخابات را برده است؟ روش هايي بسيار ساده تر از آسمان ريسمان كردن و خود را به در و ديوار كوبيدن وجود دارد. مي توان فهرست منتخبان را مرور كرد. در حالي كه هنوز آراء مناطق پرتراكم تهران شمارش نشده فقط چهار اصلاح طلب در ميان 15 نفر اول فهرست منتخبان مردم تهران حضور دارند و تازه يكي از آنها هم (هادي ساعي) رأي اخلاق و مردانگي و مهارت ورزشي اش را از مردم گرفته نه رأي اصلاح طلب بودنش را. در انتخابات شوراي شهر گذشته تنها حدود 15 درصد مردم تهران پاي صندوق ها حاضر شدند و سرخورده از تبديل شدن شوراي شهرشان به «مجلس تعزيه خواني»- به تعبير يكي از اعضاي اصلاح طلب شوراي اول- توسط اصلاح طلبان، به جمعي گمنام از اصولگرايان رأي دادند. از آن روز اصلاح طلبان بارها گفته و نوشته اند كه اصولگرايان انتخابات شوراي شهر دوم را بردند چون مشاركت مردم پايين بود در حالي كه اصلاح طلبان هر انتخابات با مشاركت بالا در ايران را قطعاً خواهند برد. اكنون بيش از 60 درصد مردم پاي صندوق هاي راي آمده اند- و اين مشاركتي است كه با هر معياري بايد آن را «عالي» خواند- و با اين وجود باز هم در شهري چون تهران «مهدي چمران» رئيس اصولگراي شوراي شهر اول همچنان در صدر منتخبان مردم قرار دارد و خبري از «اقبال بي نظير» به اصلاح طلبان نيست. از استان ها هم خبري غير از اين نمي رسد. اصلاح طلبان حداكثر در 4-3 شهر، شوراها را در اختيار گرفته اند و اعضاي شوراي الباقي شهرها جملگي از اصولگرايان هستند. وقتي به انتخابات خبرگان برسيم، اوضاع بسيار شفاف تر است. 90 درصد كانديداهاي جامعتين در سراسر كشور و در انتخاباتي كه از حيث ميزان مشاركت بي بديل بوده، توسط مردم برگزيده شده اند و در تهران كه اصلاح طلبان به توفيق در آن اميدها بسته بودند حتي يكي از كانديداهاي اختصاصي اصلاح طلبان به مجلس خبرگان راه نيافته است. به اين ترتيب فقط در يك صورت مي توان اصلاح طلبان را پيروز انتخابات خواند و آن هم اين است كه كاري به كار نتيجه رأي مردم نداشته باشيم.اصلاح طلبان گويي خود فهميده اند كه از اين شيوه استدلال جز اينكه خود را مايه تفريح خلايق كنند، طرفي نخواهند بست و به همين دليل همزمان روش ديگري هم در پيش گرفته اند.روزنامه هاي اصلاح طلب را كه بخوانيد پي در پي از شكست حاميان دولت در انتخابات خبر مي دهند. جالب است كه تا همين چندي پيش از ديد اصلاح طلبان دو جناح بيشتر در كشور وجود نداشت:اصلاح طلب و اصولگرا؛ و مي گفتند مردم از يكي گريزان و به جانب دومي روانند. حالا چه اتفاقي افتاده كه دو قطبي اصولگرا- اصلاح طلب جاي خود را به دوقطبي منتقد دولت- موافق دولت داده است؟! آيا جز اين است كه اصلاح طلبان مي بينند با نتايج فعلي اينكه خود را يك پاي دعوا نشان بدهند، حاصلي جز آبروريزي ندارد و به همين علت بي سروصدا خود را كنار مي كشند-حذف مي كنند- و تلاش مي كنند با بزرگنمايي اختلاف هاي دروني جريان اصولگرا بگويند «اين اصولگرايان» راي آورده اند نه «آن اصولگرايان»! اين درست در شرايطي است كه اصولگرايان خود به زبان بلند مي گويند كه درگير شدنشان با يكديگر حاصلي جز اين نداشته كه چند اصلاح طلب از آن بياويزند و در فهرست منتخبان ملت بالا بيايند و حالا ديگر اختلافي در كار نيست و رقابت ها بدل به رفاقت شده است. اصلاح طلبان بهتر است به جاي اينكه گوش بخوابانند و جست وجو كنند چه كساني راي نياورده اند به اين پرسش پاسخي بدهند كه چرا خود، با چنين كم محلي از جانب مردم مواجه شده اند.علاوه بر اينها هيچ چيز تعجب آورتر از آن نيست كه اصلاح طلبان انتظار داشته باشند مردم به آنها راي بدهند. چرا مردم بايد به اصلاح طلبان راي مي دادند؟ به خاطر كدام خدمت؟ كدام بار كه از دوششان برداشته شد يا به خاطر كدام افتخار كه در هنگامه دولت اصلاح طلبان براي آنها فراهم شد؟ به جز جنگ و دعوا و وطن فروشي و منابع ملت را صرف خودخواهي هاي خويش كردن، چه چيز از ناحيه اصلاح طلبان عايد مردم شده است كه اكنون انتظار اقبال دوباره آنها را دارند؟ وقتي آدمي مي شنود كه اصلاح طلبان دوباره مردم را به جانب خود مي خوانند ناخودآگاه به ياد آن جوانكي مي افتد كه به خواستگاري رفته بود اما نه سواد داشت، نه اخلاق و ايمان، نه پول، نه خانه و ماشين و وقتي خانواده ميزبان از او خواستند اندكي از فضائل خود بگويد اشاره به زلف هاي خود كرد و آرايشش را به رخ آنها كشيد.وقتي كسي قافيه اي را باخته باشد ولو به زبان چيز ديگري بگويد مي توان از اعمال و رفتارش بسياري اصل مطلب را به خوبي فهميد. ادبيات اصلاح طلبان از يك ماه پيش از انتخابات ادبيات جبهه اي نبود كه حتي ذره اي اميد به پيروزي دارد. دائم از رد صلاحيت ها مي گفتند (حالا همه مي گويند انتخابات رقابتي بوده است) و اين كه رسانه نداريم و رأي سازماندهي شده و پادگاني وارد عرصه انتخابات خواهد شد و شمارش آرا مخدوش است و...به راستي جبهه اي كه ولو به قدر ارزني اميد به پيروزي داشته باشد، اينگونه كل انتخابات را به مختصر بهانه اي و گاهي بدون بهانه به زير مهميز سؤال مي كشد؟ شلتاق امروز دوم خردادي ها را خيلي نبايد جدي گرفت، آنها چند ماه است باخت زود هنگام و پيشاپيش خود را پذيرفته و در حال توجيه تراشي براي آن هستند.مهدي محمدي

دوشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۵




در طلب موي يار سر بنهم پاي دار


طوطي شكّر شكن شكوه مكن زين قرار


كار جهان عاشقي است پاي مكش زين گذار


خانه ارباب عشق بعد همين كار و زار


چشم دل ار وا كني ديده شود چشمه سار


ناطق گوياي حق بر دو لبش نام يار


ساقي لب تشنگان مي دهدت اذن بار


گر بزني جرعه اي مي بَرَدَت تا بهار


يار هوايي شده مي رود او بي مهار


در پي او پرطپش مي كند اين دل فرار


زخمي وپر اضطراب آه از اين گير ودار


وقت به تنگي رسيد دور شده شه شكار


عشق ، تو فرياد رس مانده شدم از نگار


با دم عيسائي ات روح مرا پاي دار


يك نظر اعجاز كن تائب و شد سر به دار

نتايج نهايي انتخابات خبرگان در تهران


در پايان شمارش آراي مردم تهران در انتخابات مجلس خبرگان نفرات زير به ترتيب حائز بيشترين آراء شدند
آقايان اكبر هاشمي رفسنجاني، محمد امامي كاشاني، علي مشكيني، محمد يزدي، احمد جنتي، محمد تقي مصباح يزدي، حسن روحاني، محسن كازروني، محسن قمي، قربانعلي دري‌نجف آبادي، محسن خرازي، رضا استادي، مرعشي، عبدالنبي نمازي، باقري كني و محمد محمدي گيلاني به عنوان شانزده نماينده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبري انتخاب شدند
اي كاش مردم مي دانستند آيت الله خوشوقت كيست ؟
شايد هم خداوند بر اساس مصالحي كه ما نمي دانيم خواسته تا ايشان همچون گذشته در مسير سير و سلوك عارفانه خود گام بردارد ، در شرايطي كه تكليف خود را در مورد مسائل اجتماعي با حضور در جريان اين انتخابات به انجام رسانده اند

یکشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۵




انتخابات خبرگان و شوراها حماسه اي ديگر از ملت


هر كس كه در روز جمعه از منزل خود خارج شد و به شعب اخذ راي رفت شاهد حضوري جانانه از جانب ملت مسلمان ايران بود
آنچه بيش از هر چيز ديگر مايه شادماني است آگاهي روز افزون ملت از حقوق قانوني خود در جهت شكل دهي به افكار و جهت گيري هاي مسئولين مي باشد
فارغ از اينكه در نهايت چه كساني انتخاب مي شوند مشاركت بيش از 60 درصد واجدين شرايط در انتخابات خبرگان كه رقمي بي نظير در اين عرصه بود حكايت از عملكرد مثبت مسئولين جهت انگيزه دادن به مردم بوده است

بنابر اين به طور قطع پيروز اين انتخابات در مرتبه نخست ملت و در مرتبه بعد مسئولين خدمتگذار مي باشند

پنجشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۵

انتخاب اصلح تكليف امروز ماست


فهرست نخبگان حوزه و دانشگاه

انتخابات خبرگان تهران


حضرات آيات «مشكيني، مصباح يزدي، خوشوقت، محسن خرازي، محمد يزدي، جنتي، محمدي گيلاني، رضا استادي، عبدالنبي نمازي، علي مومن پور و عباسعلي اختري


ائتلاف سراسري رايحه خوش خدمت ، حاميان دولت

انتخابات شوراهاي اسلامي تهران


پروين احمدي نژاد و مهرداد بذرپاش، خسرو دانشجو، مسعود زريبافان، اميررضا آشتياني واعظي، نسرين سلطانخواه، حسن زياري، عباس مسجدي، سيد حميد سجادي، سيدرستم سيدآقاخان، مهنوش معتمدي آذر، حمزه شكيب، محمود عباس زاده، مجتبي اعلايي و مسيح مشهدي تفرشي
لازم به توضيح است كه در ليست خبرگان مي توان به شانزده نفر راي داد كه در ليست فوق الذكر يازده نفر پيشنهاد گرديده است كه اينجانب اضافه كردن نام آقاي امامي كاشاني را به ليست مثبت مي دانم
من الله توفيق


چهارشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۵







بيانيه ائتلاف رايحه خوش خدمت خطاب به ملت ايران



آقای احمدی نژاد تو تنها نمی مانی

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية والنصر و جعلنا من اعوانه وانصاره والمستشهدين بين يديه
سلام بر ملت شجاع و عدالت طلب ايران، سلام بر مردان سخت كوش و زنان صبور ايران ، درود بر دختران و پسران جوان ، اميدوار و آرمان خواه سرزمين عشق و مهر ايران اسلامي ؛
مدتهاست حرفهاي بسياري در سينه هامان مانده است كه مجال گفتن آنها را نيافته بوديم و هر زمان به زمان ديگري موكول مي كرديم .
يك دليلش راز صبوري بود و مگر مي شود آرمان حق طلبي و طنين عدالت خواهي جز با صبر و تحمل به نتيجه برسد .
آن روز كه آمديد و با رأي تان به شوراي شهر دوم در نهايت امر ، غير مستقيم احمدي نژاد را شهردار خود قرار داديد ، هيچگاه كسي فكر نمي كرد كه پيمان شما و اين مرد خدا آنچنان مستحكم گردد كه امروز اميدواريتان و حل مشكلات اين كشور با لطف حضرت حق در دستان سخت كوش و رنج كشيده وي قرار گيرد .
مردم آزاده و فهيم تهران ؛ در خانه هايتان نشسته بوديد و در تنگناي مشكلات زندگي تمامي درهاي اتاق مسئولين و رياست طلبان به رويتان بسته بود و فقط فكر مي كرديد بايد توصيه نامه يك آدم متنفذ در دستتان باشد تا فلان مشكلتان رفع گردد .
آيا اين طور نبود ؟
و وقتي شنيديد كه در محله تان و در آن منطقه اي از تهران كه زندگي مي كنيد ندا بر خواست كه شهردار بي ادعاي تهران ملاقات مردمي دارد ،‌ باورتان نشد كه شهردار به ميان مردم آمده است .
از اولين ديدارتان با احمدي نژاد حرفهايي داريد ...
ساده ، صادق ، غيور ، آرام و با چشماني درخشان از مهر چگونه پذيراي تان شد . آن روز آنان كه چشم ديدن اين مهر ورزي و خدمت رساني را نداشتند به اين پيوند زيبا غبطه خوردند اما به جاي اينكه ياد بگيرند سنگ اندازي كردند ، مردمي بودنش را به تمسخر گرفتند و شيوه و منش خداجويانه وي را توهم دانستند .
آن مادر پير را به ياد بياوريد كه احمدي نژاد از ميان جمعيت به سوي او مي شتابد ، مادر پير دست احمدي نژاد را مي فشارد و اشك بر چشمان جوانان محل جاري مي شود و خدا در بالا نظاره مي كند .
و حال احمدي نژاد رئيس جمهور همه ملت ايران است و چه زيبا اين ملت پشت در پشت احمدي نژاد ايستادند تا او رئيس جمهور شود و اين وعده خدا بود كه به دست مردم محقق شد آيا چيزي جز اين است ؟
همشهري هاي عزيز تهراني ، هم ميهنان شريف ايراني؛ مگر مي شود چنين پيوندي ميان شما و احمدي نژاد به وجود بيايد و براي عدالت و مهرورزي و خدمت صادقانه به شما دشمني وجود نداشته باشد ، آنان همان هايي هستند كه مكيدن خون ملت برايشان همانند يك نوشيدني گرم در زمستان و خنك در تابستان است .
آنان هماناني هستند كه در شهرداري تهران به ثروتمندان اين شهر تراكم مي فروختند و براي سرمايه داران شهر رفاه درست مي كردند و با تباني با هم بسياري از اين پولها را به حساب يكديگر مي ريختند .
آنان هماناني هستند كه ايل و قبيله و فاميل خود را در دستگاه هاي كشور نفوذ مي دادند و فرزندان شما مدرك تحصيلي به دست جوياي كار و در غم زندگي !
آنان هماناني هستند كه مثل آب خوردن مي خواستند مردم را فريب دهند .
مادران تهراني ، پدران تهراني
شما با واژه فريب كاري به خوبي آشناييد ، زمزمه هايتان در شهر نشان مي دهد از آنچه بي زاريد دروغ است و فريب و چقدر همه ما تشنه ذره اي صداقت و درستي هستيم .....
و اما امروز آناني كه به احمدي نژاد عقيده دارند و زندگي و مشي خود را احمدي نژادي كرده اند ، دلشان و قلبشان مي تپد براي اينكه دوباره مشي احمدي نژاد را به شورا و شهرداري تهران بازگردانند.

مردم ....
باور كرده ايم كه عدالت شدني است
باور كرده ايم كه ايمان داشتني است
باور كرده ايم كه خدمت ، مردان عمل خود را پيدا كرده است .
و باور كرده ايم كه گفتار نيك آنگاه كه از دل برآمد لاجرم بر دلهايمان نشست.....
اکنون در آستانه انتخابات شورای شهر قرار گرفته ایم
بر این تصور بودیم که ما حامیان مشی،شور،ایمان و اندیشه احمدی نژاد ،چگونه خود را به ملت معرفی کنیم؟
هیچ چیز جز پیچیدن رایحه طیبه خوش خدمت به باورمان نرسید
با رایحه خوش خدمت آمدیم
به دور از چشمان شما ننشستیم تا با گروههای سیاسی زدو بند کنیم ،با هیچ حزبی پیمان نبستیم جز با شما مردم و عقیده و منش احمدی نژاد .
آن گروهها را دعوت به این راه نمودیم، در هر کسوتی که بودند. چه آنان که خود را اصلاح طلب می نامیدند و چه آنانی که خود را اصولگرا می دانند...
گفتیم بیایید و با این سیل عظیم همراه شوید اما آنان نیامدند.
چون این راه،راه احزاب ،باندها،گروهها،سرمایه سالارها نیست بلکه این راه ،راه خوبی ها ،پاکی ها،مهربانی ها و خدمتگزاری است.
می خواهیم از طرف خودمان و شما چند جمله ای را هم با احمدی نژاد بگوئیم...
درود و سلام خدا و بندگان مهربان خدا بر عدالت تو،بر تلاش تو،بر خدمتگزاری تو و نیایشهای نیمه شب تو که از خدا توان و نیرو می خواهی برای خدمت به این مردم.
بغض گلویمان را گرفته است و حرفهای بسیاری با تو داریم که در این مجال نمی گنجد
اما به تاریخ عقیده مان مردان عدالت را بسيار در تنهايي دیده ایم و همین موجب شده است خود را بسنجیم و ببینیم امروز احمدی نژاد را که برای عدالت بپا خواسته است چگونه یارا باشیم ؟
آقای احمدی نژاد تو تنها نمی مانی ....
این مردم به تو بی وفایی نخواهند کرد چون تو وفا نمی شکنی
چون تو بر پیمانی که با آنان بسته ای مصمم و استوار ایستاده ای .
امروز همه ما منتظریم تا علیرغم همه کارشکنی هایی که اصحاب زر و زور و تزویر علیه تو می کنند و تمامی تهدیداتی که در آن سوی مرزها علیه تو و به عقیده ات می شود خدمت رسانی خود را ملموس تر کنی و مردم به زودی بهبود اوضاع و حل مشکلات را بیشتر لمس کنند .
می دانیم که آن وعده را محقق خواهی کرد و ما اینجا به عنوان حامیان تو به این مسئله یقین داریم .
اما مردم فهمیده اند که تو در حال ریشه کنی بی بند و باری اداری و فساد مالی و اقتصادی هستی .
و مردم می دانند که تو بر سر پیمان خود برای مبارزه با فساد در دستگاه های اداری ایستاده ای .
ما با رایحه خوش خدمت آماده ایم تا در حمایت از منش ، مرام ، پاکی و روحی که در شهرداری تهران دمیده بودی آن را به تهران بازگردانیم .
آقاي رئيس جمهور ،‌ درد دل هاي اين مردم و حاميان بي ادعاي تو بسيار است،‌ اما مجال كم و از حوصله اين مكتوبه خارج ،‌ فقط مي خواستيم صميمانه بگوييم بر پيمان خود و اين ملت به تو و آرمانهايت وفاداريم ،‌ ما به خميني كبير (ره) وفاداريم ،‌ ما به فرزندان شهيد وطن ،‌ آن راست قامتان جاودانه تاريخ وفاداريم ،‌ ما به رهبر عزيزمان كه نظاره گر اين همه شور و اميد تو و ملت است و قلبش مالامال از مهر و عطوفت به اين پيوند است وفاداريم .
ما و این ملت به احمدی نژاد و پیمان ناگسستنی او برای آبادانی و رشد و تمدن ایران اسلامی تا رسیدن به قله های پیشرفت و ترقی وفا داریم .
دست به دست هم دهیم به مهر/ میهن خویش را کنیم آباد.
والعاقبه للمتقين
ائتلاف سراسري رايحه خوش خدمت

سه‌شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۵



نكاتي حاشيه هاي مراسم ديداردكتر احمدي نژاد از دانشگاه اميركبير


درگيري هاي پراكنده و شروع سخنراني احمدي نژاد
اعضاي ميليشياي تحكيم وحدت در ابتداي مراسم سخنراني دكتر احمدي نژاد در دانشگاه اميركبير، در حالي كه اعضاي تشكل هاي دانشجويي به بيان نظراتشان مي ‍رداختند با دادن شعارهايي عليه دكتر احمدي نژادسعي كردند فضا را متشنج كنند.پس از دقايقي از طرح اين شعارهاي موهن و ازپيش برنامه ريزي شده، اعضاي اين ميليشيا به برخورد فيزيكي با دانشجويان پرداختند. در اين حال برخي از اعضاي ميليشياي تحكيم وحدت كوشيدند تا با هل دادن به سمت جايگاه حمله كنند كه با برخورد دانشجويان روبرو شدند.گزارش خبرنگار رجانيوز از شكسته شدن دوربين هاي صداوسيما از سوي ميليشياي تحكيم وحدت حكايت دارد

يكي از اعضاي اين ميليشيا با صداي بلند گفت: مي ميريم ولي مراسم را تعطيل مي كنيم!با اين حال دكتر احمدي نژاد در ميان هياهوي دانشجويان با خواندن دعاي فرج سخنراني اش را شروع كرد.دكتر احمدي نژاد گفت:عده اي قليل كه مدعي وجود خفقان هستند، خودشان با ايجاد خفقان نمي گذارنداكثريت حرف ها را بشنود
آتش زدن عكس رئيس جمهور و پاسخ احمدي نژاد
خبرنگار رجانيوز از دانشگاه اميركبير گزارش داد، پس از آن كه عده از ميليشياي تحكيم وحدت اقدام به آتش زدن عكس رئيس جمهور كردند، دكتر احمدي نژاد گفت: كساني مثل شهيد رجايي در راه دفاع از آزادي حقيقي و عدالت جان و تنشان را سوزاندند، افتخار من سوختن در راه تعالي اين ملت است
پرتاب نارنجك دستي از سوي ميليشياي تحكيم وحدت خبرنگار رجانيوز از دانشگاه اميركبير گزارش داد، ميليشياي تحكيم وحدت ‍س از آن كه از تعطيل كردن مراسم نااميد شدند، اقدام به پرتاب دو نارنجك دستي قوي در سالن كردند كه به جراحت چند دانشجو انجاميد. پس از اين اقدام زشت احمدي نژاد با خنده گفت: توپ تانك مسلسل ديگر اثر ندارد كه دانشجويان هم اين شعار را تكرار كردند و به هو كردن ميليشيا پرداختند
پايان سخنراني احمدي نژاد همراه با تشويق دانشجويان خبرنگار رجانيوز گزارش داد، سخنراني دكتراحمدي نژاد در ميان استقبال گسترده دانشجويان پايان يافت و دانشجويان در حالي كه كف مي زدند، شعار مي دادند: احمدي دوستت داريم كه احمدي نژاد هم گفت: من هم همه شما را دوست دارم. احمدي نژاد همچنين گفت: هر كسي اين جا به من و شما تعرضي هم كرد، راضي نيستم حتي تذكري به او بدهيد.پايان سخنراني با اذان ظهر همزمان شد و دانشجويان براي اقامه نماز به سمت مسجد دانشگاه حركت كردند

دوشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۵


گام نخست دولت براي ملي شدن سواحل خزر


»فرماندارساری ازصدوردستورتخریب پلاژهای تفریحی بیمه ایران درسواحل این شهرستان خبرداد
بگزارش خبرنگارالبرزفرماندارساری درجلسه شورای اداری استان مازندران گفت : وزیرمسکن وشهرسازی درتماسی تلفنی بامدیرعامل بیمه ایران ازوی خواست تابنابردستوراخیرریاست جمهوری پلاژمتعلق به این شرکت راتخریب نمایند

براساس این گزارش مدیرعامل بیمه ایران نیزبااین خواسته سعیدی کیاموافقت کرد
فرماندارساری افزود: پس ازاین گفتگوی تلفنی وزیرمسکن وشهرسازی دستورتخریب پلاژهای متعلق به بیمه ایران راصادرکردسعیدی کیاازفرماندارساری خواست تاپس ازتخریب این پلاژها تابلویی نصب شودکه روی آن نوشته شده باشد
ساحل دراختیارمردم است

یکشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۵



قاليباف چگونه شهردار شد؟

خانم دكتر نسرين سلطانخواه درباره انتخاب قاليباف براي شهرداري تهران در گفتگو با رجانيوز اظهار داشت: برداشت خود من این است بعد از اینکه از این معامله ناامید شدند، رفتند طور دیگری عمل كنند. شهرداري را انتخاب كنند كه رقيب رئيس جمهور بوده است. متأسفانه فقط دلایل نفسانی موجب این همه ضرر و زیان و خسران به مردم و نظام شد و من نمی دانم در محضر خدا چگونه می خواهند جوابگو باشند

بعد از اینکه دکتر با رأی ملت شریف ایران و اعتمادی که به ایشان کردند به عنوان رئیس جمهور منتخب انتخاب گرديد. صبح شنبه 4 تیر تا ظهر مشخص شد دكتر رئیس جمهورند و بعد از ظهر خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و ایشان فرمودند که برو و تمام وقت برای چیدن کابینه ات وقت بگذار. 5 تیر هم آمدند در جلسه رسمی شورا و استعفایشان را تقدیم شورا کردند و از ایشان خواسته شد که پیشنهاد بدهند برای سرپرستی شورا ایشان نام دو نفر را گفتند آقای محمدی زاده و آقای سعیدلو. که شورا به آقای سعید لو رأی داد. خیلی سریع اتفاق افتاد. سرپرست حداکثر سه ماه می توانست با اين عنوان فعاليت كند و باید وارد انتخاب یک شهردار دیگر می شدیم
تاریخ 3/6/84 ما رأی گیری کردیم در مورد محمدي زاده، اردکانیان، بوربور، علی آبادی و دهقان که یعنی بازهم قالیباف در این مرحله از رأی گیری در گزینه های ما نبود. پس ما در هر مرحله نامزدهاي شهرداري را از صافی عبور می دادیم. در مورد آقاي قاليباف همانطور كه گفتم اسم ايشان ابتدائاً مطرح نبود و در ميان اسامي مطرحي كه رأي گيري اوليه در مورد آنها انجام شد نام ايشان وجود نداشتد. دوباره در هنگام بررسي، نام ايشان را در شورا تعدادي از اعضاء شورا مطرح كردند، باز هم جزء سه نفر اول رأي نيآورد.
وقتي که ما پس از عبور از فيلترها در گزینه های مورد بررسی به بور بور و علی آبادی رسيديم همان افرادي كه به دنبال آقاي قاليباف بودند وقتي ديدند قرار است علی آبادی شهردار شود، دوباره بازی را به هم زدند. یعنی هربار كه جمع طراحی می کرد که با یك روش جلو برود اما نتيجه نهايي باب ميلشان نبود، از اساس روند را تغيير داده و دوباره طراحی جدیدی را پیاده می کردند. می گفتند چه علی آبادی و چه بوربور گزینه های مناسبي براي شهرداري نمی توانند باشند. دوباره شروع می کردند ما می گفتیم به ته خط رسیده ایم چه کنیم؟

دكتر سلطان خواه درباره ريشه اختلافات در شوراي شهر دوم تهران افزود: نظر خودم این است كه بعد از انتخاب دکتر به ریاست جمهوری برخي فکر می کرند، دليل پيروزي دکتر احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري، حمایت اینها بوده است، یعنی اینها احمدي نژاد را روانه ي پاستور کرده اند و در نتیجه حق زیادی به گردن رئيس جمهور دارند و حالا نوبت احمدي نژاد است که ادای دین کند. من فکر می کنم اینها یک لیستی براي كابينه به آقای دکتر داده بودند و می گفتند که اصلاً احمدي نژاد خودش پیشنهاد داده بوده است! و آقای احمدي نژاد گفته بود که آقای فلانی برای این مسئولیت و... و الان به عهدش وفا نکرده است

عضو هيات رپيسه شوراي شهر دوم تهران درباره تاخير در انتخاب شهردار دوم پس از انتخاب دكتر احمدي نژاد به رياست جمهوري هم اظهار داشت: در كنار شرح ماوقعي كه گفتم تحليل خود من اين است كه اینها انتخاب شهردار را به عنوان یک گروکشی زمان دار كردند و نگه داشتند تا ببینند که نتیجه دعواي اين ها با دكتر احمدي نژاد چه می شود و وقتی اسم وزرا رفت برای مجلس و دیگر ناامید شدند اینجا بود که به فکر تسویه حساب افتادند و گفتند حالا که دکتر سهم ما را نداد ما هم سهمی برای ایشان نخواهیم گذاشت! برداشت خود من این است بعد از اینکه از این معامله ناامید شدند، رفتند طور دیگری عمل كنند. شهرداري را انتخاب كنند كه رقيب رئيس جمهور بوده است. متأسفانه فقط دلایل نفسانی موجب این همه ضرر و زیان و خسران به مردم و نظام شد و من نمی دانم در محضر خدا چگونه می خواهند جوابگو باشند. آقای قالیباف كه شهردار شدند، من باور نمی کردم که آقای چمران به قالیباف رأی بدهد و هر وقت از آقای چمران می پرسیدیدم چرا به قالیباف رأی دادید می گفتند: انتخاب شهردار خیلی طول کشیده بود من هم مجبور شدم رأی بدهم
یا مثلاً می گفتند که شماها حاضرنبودید از علی آبادی پایین بیایید و اگر طهماسب مظاهری را انتخاب می کردید، من هم به او رأی می دادیم و ما هم مي گفتیم ما روی علی آبادی حساسیتی نداشتیم. ما گفتیم از داخل مجموعه شهرداری هر کسی که مناسب تر است








آيت الله خوشوقت در كلام حاج آقا صديقي






هفته گذشته حجت الاسلام و المسلمين حاج كاظم صديقي، استاد اخلاق ، در جمع تعدادي از دانشجويان سخنان مهمي درباره انتخابات خبرگان بيان نمودندمشروح سخنان ايشان در پي مي آيد



یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوالعلم درجات مسأله خبرگان در نظام، عالیترین پایگاه، محکمترین سنگر و حساسترین برج دیده بانی است که در قانون اساسی، پیش بینی شده است. از آنجایی که رهبر در نظام اسلامی، باید یک مجتهد عادل و یک اندیشمند اسلام شناس و اسلام مدار باشد و چنین کسی را اهل فن می شناسند، هم اصل شناخت و تعیین آن؛ عقلاً، نقلاً و قانوناً به خبرگان، مجتهدان و صاحبنظران واگذار و هم نگهبانی، حفاظت، حراست و دفاع از این پایگاه عظیم به عهده ی افراد خاصی گذاشته شده است
از این رو مردم ما در مواجهه با یک آزمایش بزرگ خداوندی قرار گرفته اند و خدا را شکر می کنیم که برکت و نورانیت این طرح الهی- عقلانی، که در قانون اساسی پیش بینی شده بود، مملکت را بعد از امام (ره) بیمه کرد. توطئه های عظیمی که دشمن داخل و خارج، بعد از رحلت امام(ره) تدارک دیده بود، با انتخاب لحظه ای، بجا و بموقع خبرگان، متلاشی شد. خبرگان، در آن زمان، فقیه، متفکر، سیاستمدار، مدیر دقیق و حکیم یعنی حضرت آیت الله خامنه ای را به هدایت الهی، به رهبری انتخاب کردند که البته این انتخاب در شأن خبرگان هم بود. لذا با این انتخاب خبرگان، هم خدا راضی بود و همه قاطبه ی مردم
اگرچه قاطبه ی مردم قبل از انتخابات خبرگان هم با حضورشان در صحنه های مختلف و اعلان حمایتشان از رهبری این بزرگوار، قهراً به رهبری ایشان تعین داده بودند و تعیین هم لازم نداشت.اما در هرصورت، این حرکت ظریف و حساس خبرگان که بعد از رهبری بنیانگذار نظام، صورت گرفت، نشان داد که چه مقداری می تواند، مجلس خبرگان دررفع فتنه ها و بحرانها مؤثر باشد. بالاخره با این انتخاب کشور بیمه شد، امنیت بیمه شد، اسلام در این کشور بیمه شد، نوامیس مردم، بیمه شد. الحمدالله رب العالمین، این شجره ی طیبه، در این مدت؛ تؤتی اکلها کل حین بأذن ربها... حالا که دور جدید انتخاب اشخاصی برای چنین جایگاهی است ودشمن هر روز که می گذرد سیلی جدیدی از اسلام می خورد و کینه اش از اسلام بیشتر می شود؛ البته حساسیت مردم ایران در ساختن سنگرهای آسیب ناپذیر، بیشترخواهد شد.
در میان اشخاص که برای این مسئولیت خودشان را به جامعه عرضه کرده اند و یا به عبارت دیگر، جامعه، خود متقاضی بوده و آنها را با علاقه و اصرار به صحنه آوردند وآنها هم بزرگواری کردند و قبول نمودند، بحمدالله چهره های مقبول، عالم و عادل وجود دارند. یکی از این چهره های نورانی که علماً و عملاً جزء وجاهتهای جامعه ی ما و حسنات زمان به حساب می آیند، آیت الله حاج شیخ عزیزالله خوشوقت می باشند.
این بزرگوار در بعد نقلی، عقلی، معرفتی، عملی و خودساختگی، برجستگی دارد. در بعد علمی، بحمدالله از درجه ی بالا و والای فقاهت و اجتهاد برخوردارند و در بعد عرفان، اخلاق و سیر و سلوک، جزء اولین کسانی هستند که مرحوم آیت الله علامه بزرگوار، آیت الله سیدمحمد حسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان را یافتند. این بزرگوار و مرحوم آیت الله شیخ علی آقای پهلوانی، قبل از تمام شاگردانی که در مراحل بعد با مراتب سیر باطنی و عرفانی مرحوم علامه طباطبایی (ره) آشنا شدند و رسیدن به خدا را در گرو شناخت و معرفت نفس دانستند، ایشان را یافتند. آیت الله خوشوقت، جزء نفرات اول شاگردان علامه هم از حیث زمانی و هم از نظر رتبی و کیفیت بودند. ایشان انصافآً نفر اول بودند
مدتهای مدیدی قبل از انقلاب، آیت الله خوشوقت در میان خواص، به عنوان یک عنصر خودساخته و رهیافته به قله ی کشف و شهود شناخته شده بود. اما اینجور اشخاص خیلی عمومی نبودند و مردم، آنان را به این خصوصیتها نمی شناختند. اما بعد از انقلاب که خون زلال شهیدان، چشمه ی عرفان را به جوشش و جریان درآور و حضرت امام راحل(رض) هم گوشه ای از پرده ها را کنار زدند و این مسائل خصوصی را در میان عموم هم مطرح کردند، عطش در میان برخی مردم، خصوصاً گروهی از جوانان پاکدلی که صفای باطن داشتند، روبه فزونی گذارد و دنبال چهره ها می گشتند.یکی از این چهر ه های ناب آیت الله خوشوقت بود.
زمانی که هنوز انقلاب واقع نشده بود، مرحوم آیت الله قدوسی که یک مدیر با کفایت و یک مربی نورانی بودند و با علامه طباطبایی از نزدیک ارتباط داشتند، از بین شخصیتهای موجود در آن زمان نسبت به دو نفر طمع داشتند. در مورد این دو شخصیت آرزومند بودند و قدمهایی هم برداشتند.
یکی آرزو داشتند که مرحوم آیت الله علامه شهید مطهری(رض) را از تهران به قم برگردانند تا این شخصیت علمی و فلسفی در حوزه قم مستقر شوند و کرسی تدریس داشته باشند و به ساختن چهره های علمی و شکوفایی استعدادهای درخشان افراد مستعد بپردازند. در آن جهت فی الجمله، توفیقی پیش آمد و مرحوم شهید مطهری(رض) بین تهران و قم در تردد بودند و هفته ای یک تا دو روز را برای تفسیر اسفار به قم می آمدند. دیگر از آرزوهای مرحوم شهید قدوسی این بود که آیت الله خوشوقت را برای تربیت نفوس مستعد و ساختن انسانها در بعد کمال انسانی به حوزه ی قم برگردانند که در این آروز، علیرغم تلاششان موفق نشدند
آیت الله خوشوقت، علیرغم آنکه اهل سکوت بوده و به انس عمومی چندان تمایل نداشتند، اما با خراباتیهای زمان خویش؛ با تمام آنهایی که مردم به صفای باطن آنها را شناختند و خواص آنها را به نورانیت می شناسند، با تمام آنها از نزدیک انس داشته است و از نزدیک «در یک خرابات، می ها به سر کشیدند»
با داشتن این موقعیت باطنی و سیر در معرفة النفس و همچنین سیر عملی علاوه بر سیر علمی؛ آیت الله خوشوقت، در همان زمانها حساسیت خاصی نسبت به دستگاه طاغوت و هم نسبت به کسانی که به هر کیفیتی با دستگاه طاغوت ارتباط داشتند، داشت. هرکس در آن زمان با آیت الله خوشوقت، ارتباط فی الجمله ای داشت، در برابر جریانهای انحرافی و طاغوتی، شامه ی حساسی پیدا می کرد و ظلمت زدایی، انحراف زدایی و دوری از ظلم و ظالم، قطعاً شیوه ی او قرار می گرفت.
کسی که در ظاهر فکر می شد که اهل سیاست نیست و در گور سیاست، عَلَمی به پا نکرده؛ معذلک دست پرورده های ایشان، همه انقلابی، علاقمند و مجری فرامین امام راحل(رض) بودند. آیت الله خوشوقت در خفا و گوشه و کنار، تربیت برخی دانشجویان که در دروس جدید اشکال داشتند و به ایشان برمی خوردند را هم بر عهده می گرفتند و از کتابهای حوزوی برای آنها تدریس می کردند.
گروهی از فضلای قم که از افراد مفید و بابرکت حوزه ی علمیه هم بودند، به حق عرض می کنم که نسبت به آیت الله خوشوقت سرسپرده بودند تا آنجا که حتی در ابعاد مختلف و جزئیات زندگی خود، با ایشان به عنوان کارشناسی امین، خبره و آگاه مشورت می کردند. از عجایب ویژگی آیت الله خوشوقت، اطلاعات وسیع از جریانات مختلف عرفاست. از نوشته های آنها و نسبت به اشخاص، سوابق، تفکرات سیاسی ونقطه ی ضعفهای گذشته آنها اطلاعات بسیار زیادی دارند که من هیچکس را سراغ ندارم که اینگونه باشد و در بعد شناخت شخصیتهای آسمان عرفان، معرفت، اخلاق، علم و فقاهت، اینقدر اطلاعات داشته باشد.
گاهی که ما در محضرشان بر روی منبر، ذکری از شخصیتها کردیم، قطعه هایی تاریخی نقل کردیم یا از شنیده های خودمان از بزرگان، نکته ای را درباره شخصیتی نقل کردیم، پایین که آمدیم، دیدیم ایشان مطلب جدیدتری دارند، مطالبی می دانند که ما آن را نمی دانیم.
همینطور نسبت به کسانی که در زمان طاغوت بوده اند و به خارج فرار کردند و یا با سوابق منفی بعدها خودشان را در مناصب مختلف نظام نفوذ دادند. نسبت به برخی روحانیون و سوابق فکری آنها که حالا بعضی از آنها، چهره ی انقلابی هم پیدا کرده اند و مطرح هم شده اند هم ایشان از قبل با تفکر آنها آشنا بود. ایشان قبل از انقلاب هم رابطه اش را با آنها که بعد از انقلاب هم به آن وفادار نماندند قطع کرده بود. این واقعیت، صحت برداشت ایشان از اشخاص در قبل از انقلاب تأیید می کرد.
این صحت برداشت ایشان هم ناشی از این امر است که ایشان اُذُن خیر بودند و از هر گروهی افرادی را به حضور پذیرفته و به سخنان آنان به دقت گوش فرا می دادند و هم اینکه جزء اشخاصی هستند که خدای متعال، یک نیرویی به ایشان داده که با اوضاع و اصول آشنا هستند، چه بسا این برداشتها از الهامات الهی است و یا دریافتهای ذهن نورانی و باطن نورانی ایشان است. ایشان در شناخت افراد، پیچ و خمهای عقیدتی، سیاسی و اخلاقی آنها فوق العادگی زیادی دارند. بعد دیگر ایشان، همچنین نظر بدیعی ست که نسبت به آیات قرآن دارند. نسبت به ایشان یک عنایت غیبی شده است و بعد از آن تحول قرآنی عمیقی در وجود ایشان پیدا شده که یک فهم بدیع نسبت به آیات قرآن در وجود ایشان پدیدار کرده است. ایشان توجهشان به این است که قرآن در متن زندگی بشر، کارساز و ناظر به جریانات کلی زندگی انسانهاست. از هر آیه ای درسی برای زندگی، قابل فهم برای همه و به صورت خیلی ساده مطرح می کنند، بی آنکه جنبه های انحرافی داشته باشند.
چون بالاخره برخی از این روشنفکران هم پیدا می شوند که چیزهای جدیدی از قرآن می گویند، لیکن ظلمت در آن هست، مادیت در آن هست، دور کردن از خدا در آن هست. اما آیت الله خوشوقت همان تعبد و ارتباط با خدا را در متن زندگی افراد پیاده می کند. همین طور نسبت به دعاها؛ برداشتهایی بسیارعمیق، نورانی و دلنشین نسبت به آنها؛ مانند مناجات شعبانیه، صحیفه ی نورانی سجادیه و سایر متون دارند. گاهی ما در محضر ایشان که بوده ایم برداشت های ایشان نسبت به حدیث معراج پیامبر(ص) را بسیار سازنده، مفید و نورانی دیده ایم
در کنار همه ی این امتیازات، ایشان یک امتیاز دیگری دارند و آن این است که قبل از انقلاب با پرچمدار انقلاب ما، حضرت آیت الله خامنه ای که گرایش های خاص معنوی با اخلاقیون جامعه و با آنان مراوده و ارتباط داشتند، از قدیم الایام (از زمان مدرسه حجتیه) ارتباط داشتند. این رفاقت و انس و اینکه آقا ایشان را از نزدیک دیده بودند، سبب آن شده تا مقام معظم رهبری یک اعتقاد ویژه ای نسبت به معنویت آیت الله خوشوقت داشته باشند و گهگاهی دیده شده که ایشان اشخاص را در امور خودسازی و اخلاقی به آیت الله خوشوقت حواله داده اند
بحمدالله، ایشان از حسنات زمانه ما هستند، از گنجینه های زمانه ما هستند، مفیدند، مبارکند. در این سنین و با این سوابق یک چنین شخصیتی خود را در معرض انتخاب مردم در بعد سیاسی جامعه و در عرصه ای که به سرنوشت جامعه مربوط است، قرار داده اند. مردم ما باید قدر بدانند و از این فرصت استفاده لازم را ببرند. به امید آنکه، انشاء الله خداوند متعال، مردم عزیز ما را در انتخابات خبرگان مثل انتخابات ریاست جمهوری به بهترینها هدایت بکنند و انشاءالله این انتخابات هم موجب خشنودی امام عصر ارواحنا فداه و موجب سرافکندگی و یأس دشمنان، خنثی شدن فتنه ها، تحکیم مبانی ولایت فقیه و حراست از این دستاورد عظیم انقلاب که به پای آن، خونهای زلال و جانهای زیادی فدا شده است، بشود.
به امید آنکه همواره خدا را از خودمان راضی کنیم و برای مصالح خودمان قدمهای مهمی برداریم و هرگز نسبت به سرنوشت خودمان و امتمان و دینمان بی تفاوت نباشیم و بدون مشورت و بدون تأمل قدمی برنداریم. والله الموفق، والله الهادی والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته