آمار كوشالي: اکتبر 2007

كوشالي

پنجشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۶



مقاله سیاسی




اصولگرایی از ادعا تا عرصه عمل




در طول 18 سال اخیر و پس از رحلت امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی ، آنچه که بیش از دیگر مسائل مطرح در جامعه مورد بحث و نقد قرار گرفته تبیین استراتژی حرکت نظام جمهوری اسلامی بوده است و صاحبان اندیشه های مختلف در بطن انقلاب ، فراخور بینش و تفکر خود تحلیلی در این باب ارائه نموده اند و به واسطه اهمیت نظرات حضرت امام (ره) هرکدام به نوعی خود را حافظ تفکرات ایشان دانسته و به نوعی خود را اصولگرا می دانند
اما واقعا اصولگرای واقعی کیست ؟
این سوالی است که پاسخ به آن روشنگر راه حقیقت جویان با ایمان که دل در گرو فکر امام و راه الهی آن بزرگوار دارند می باشد . نگاهی گذرا به تحلیلها و تفکرات مدعیان فعلی اصولگرایی این حقیقت را آشکار می کند که همه این مدعیان نمی توانند در این بستر دسته بندی شوند و با توجه به تفاوتهای اساسی و اصولی در شیوه های پیشنهادی آنها در بحث حکومت داری قطعا برخی از آنها در مسیر نادرست گام بر می دارند .
خود این گروههای غیر اصولگرا و مدعی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند . اول گروهی که خود می پندارند اصولگرا هستند ولی در حقیقت پس از رحلت امام (ره) گرفتار مشکلات روزمره و گروهی و باندی و دنیاطلبی و غیره شده اند لیکن در ضمیر وجود خود را پایبند به تفکرات اصولی انقلاب می دانند
دسته دوم کسانی هستند که از ابتدا هم اصول ارائه شده از جانب امام خمینی (ره) را به عنوان اصلهای زیربنایی انقلاب قبول نداشتند ولی بر سبیل اضطرار و مترصد فرصت مناسب در انتظار مانده بودند که این فرصت پس از رحلت آن پیر سفرکرده چنین فرصتی دست داد و گذشت زمان و فراموشی ملت و ناآشنا بودن نسل جدید به عمق تفکرات امام راحل شرایط را بیشتر تسهیل نمود تا این افراد در پوستین اصولگرایی به ترویج افکار خود بپردازند و صد البته حیطه مشترک منافع با گروه نخست فوق الذکر کمک کار خوبی برای این دسته از افراد بوده و می باشد
سخن کوتاه کنم و سوال اساسی خود را مجدد تکرا نمایم که در چنین آشفته بازاری


اصولگرای واقعی کیست ؟