آمار كوشالي

كوشالي

چهارشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۹

محاکمه در طبقه منهای دو میلاد ! / انتقادات گسترده از فیلم فرزند صبح افخمی

دست زدن در جایی که کارگردان اشتباه فاحشی کرده ، سوتی داده و یا از او چنین انتظاری نمی رفته است ؛ این واکنش منتقدان و نویسندگان سینمایی مطبوعات یک عرف شده است و معمولاً میزان ضعف یک فیلم از دید آنان با چنین واکنشی رابطه مستقیم دارد . این اتفاق تقریباً در هر چند دقیقه از فیلم «فرزند صبح» تکرار شد به گونه ای که تصور می شد بهروز افخمی همین الان سینما را ترک می کند و می رود . او اما نشست و تا پایان فیلم را تحمل کرد و بعد هم در میان انبوهی از نویسندگان و خبرنگاران مختلفی که او را احاطه کرده بودند ، یک جمله را تکرار می کرد : فیلمنامه من بود ، من کارگردانی کردم اما فیلم من نبود ! و همین جمله پر تکرار پرسشهای منتقدان را بیشتر و بیشتر می کرد . به همین دلیل ، با وجود آنکه اعلام شد سالن پرسش و پاسخ میکروفون ندارد ، فوج جمعیت کارگردان فرزند صبح را از نزدیکیهای در خروجی محوطه به زیرزمین طبقه منهای دو بردند تا یک جلسه محاکمه واقعی برای او تشکیل دهند.
این جلسه پرسش و پاسخ ، یاد آور نشست فیلم بسیار موهن « زمهریر» بود که بیشترین توهینها را به دفاع مقدس و انقلاب روا داشته بود . در آن جلسه هم ، همه خبرنگاران و منتقدان فارغ از هر گونه گرایش و سلیقه سیاسی ، یکصدا علیه آن فیلم موضع گرفتند که خوشبختانه با نگاه متحد آنان و اطلاع رسانی مناسب رسانه ای ، آن فیلم مجال نمایش عمومی نیافت . در این جلسه اما ، موضوع فرق می کرد . فیلم به آن معنی موهن نبود اما بی ارزشی کار و گافهای متعدد سینمایی در کنار شخصیت تاریخی و جهانی امام خمینی ، کم توهینی به او محسوب نمی شود . فیلم در نهایت بی دقتی در فیلمنامه و در جزئیات ، گویی درباره یک پسر بچه روستایی است که کسی که برای اولین بار یا دومین بار دوربین به دست گرفته ، آن را ساخته است . به همین دلیل است که افخمی در مقابل پرسشهایی چون شلوار لی خانم هدیه تهرانی – دایه امام – در سالهای سده پیش! ، وجود دکل برق و تیر چراغ برق در جاده روستایی آنموقع! و جلوتر از آن عبارت « گذرنامه »! در هنگام تبعید امام به ترکیه و نیز معلوم شدن ریل تراولینگ فیلمبرداری در دو صحنه فیلم و ریتم بسیار کند و فضای سرد و بیروح فیلم ، جوابی نداشت و آن را به ماجرای تدوین ! بی اجازه او که پس از هفت سال ، ادامه پیدا کرده است مربوط می دانست .
افخمی هزینه فیلم را حدود دو میلیارد تومان اعلام کرد و البته گفت برای بسیاری از هزینه ها ، بودجه نداشته ایم . وی درباره واکنش خانواده امام به این فیلم هم گفت : آنها فیلم را دیده اند اما از واکنش آنان اطلاعی ندارم .
کارگردان فرزند صبح درباره انتقادات گسترده از بی داستانی و صحنه های طولانی باد در علفزار روستا یا نشان دادن مرغ و خروسها یا قدم زدن طولانی روح الله کودک در روستا ، مسابقه ماندن زیر آب ( که تمام سالن یکصدا برای مسخره کردن کارگردان همراه با بچه های فیلم تا شماره 90 می شمردند !) و واکنش منفی مردم نسبت به این نکات بی ارزش که بخش اعظم فیلم را به خود اختصاص داده است نیز گفت : من به برداشت مردم چه کار دارم ؟ من فیلم خودم را ساخته ام و برای فیلم خودم هم ، خودم تصمیم می گیرم .
وی توضیح نداد که اگر کارگردان برای فیلم خودش ، خودش تصمیم می گیرد و مثلاً اگر مجاز باشد در بی ربط ترین حالت ، دوران تبعید امام را به سکانسهای مختلف دوران کودکی امام وصل کند ، آیا این اجازه را هم دارد که جمله ای که با هیچ تسامحی امکان گفتن آن از سوی امام وجود ندارد و اصلاً در ادبیات دینی و سیاسی امام جایگاهی ندارد چگونه در فیلم بر زبان او جاری شده است ؛ آنجا که در هنگام تبعید از ایران به ترکیه ، در هواپیمای نظامی به خلبان می گوید : من برای دفاع از میهنم تبعید می شوم !
فیلم آنچنان مغشوش و بی سرو ته بود که شریفی نیا بازیگر نقش حاج احمد آقا ، پس از پایان فیلم در برابر پرسشهای خبرنگاران هیچ حرفی برای گفتن در دفاع از فیلم نداشت و سکوت کرده بود .
***
فیلم فرزند صبح نیمه شب دوشنبه در حالی تمام شد که امیدهای مشتاقان دیدار فیلمی قابل قبول از امام بر صفحه عریض سینما به طور کامل به یأس تبدیل شد . کاش آن یک میلیارد و هشت صد میلیون تومانی که خرج این فیلم شد ، به طور کامل به فیلمساز داده می شد تا چنین چیزی تحویل سینما نمی شد . این افسوس زمانی بیشتر می شود که می بینیم شخصیتهای درجه چندم جهانی ، بر پرده سینما با چه تصاویر هنری اعجاب برانگیزی ظاهر می شوند و آقای افخمی از ساخت یک فیلم معمولی درباره بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر جهان عاجز بوده است .
شاید آقای افخمی پس از هفت سال نتوانسته باشد کمترین حق امام را ادا کند ، اما هیچ شکی نیست که نسل جدید و پر انرژیی که بر ساحت دین و دانش و سیاست و هنر و ادبیات و حوزه های مختلف اجتماعی روز به روز ، رویشهای آنان را مشاهده می کنیم ، حتماً دست به کار خواهند شد و با دستهای پر توان خود ، امام خمینی را بسیار باشکوه و قدرتمند - در حد توان خود – بر پرده سینما نشان خواهند داد تا آنوقت معلوم شود حساب آنان با مدعیان ، چه فاصله ای دارد . آنروز هم دیر نیست .