آمار كوشالي

كوشالي

چهارشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۵


اخلاق باخت (يادداشت روز) سرمقاله روز كيهان
طيف افراطي از عصر روز جمعه به اين سو سر و صداي عجيبي به راه انداخته اند و خود را به نحو خوشمزه اي پيروز انتخابات 24 آذر مي خوانند. زماني برادران و خواهران اصلاح طلب ما حريفان سياسي خود را غيب گو مي خواندند اما حالا ظاهراً خود پا را از غيب گويي هم فراتر گذاشته اند. غيب گويان به مردم از آن چيزي خبر مي دهند كه پنهان است و كسي را دسترسي به آن نيست اما اينكه آنچه را پيش چشم خلايق است و همه مي توانند به راحتي آن را مشاهده كنند، ببيني و خلافش را ادعا كني، انصاف بايد داد مهارتي بالاتر است.چگونه مي توان فهميد چه كسي انتخابات را برده است؟ روش هايي بسيار ساده تر از آسمان ريسمان كردن و خود را به در و ديوار كوبيدن وجود دارد. مي توان فهرست منتخبان را مرور كرد. در حالي كه هنوز آراء مناطق پرتراكم تهران شمارش نشده فقط چهار اصلاح طلب در ميان 15 نفر اول فهرست منتخبان مردم تهران حضور دارند و تازه يكي از آنها هم (هادي ساعي) رأي اخلاق و مردانگي و مهارت ورزشي اش را از مردم گرفته نه رأي اصلاح طلب بودنش را. در انتخابات شوراي شهر گذشته تنها حدود 15 درصد مردم تهران پاي صندوق ها حاضر شدند و سرخورده از تبديل شدن شوراي شهرشان به «مجلس تعزيه خواني»- به تعبير يكي از اعضاي اصلاح طلب شوراي اول- توسط اصلاح طلبان، به جمعي گمنام از اصولگرايان رأي دادند. از آن روز اصلاح طلبان بارها گفته و نوشته اند كه اصولگرايان انتخابات شوراي شهر دوم را بردند چون مشاركت مردم پايين بود در حالي كه اصلاح طلبان هر انتخابات با مشاركت بالا در ايران را قطعاً خواهند برد. اكنون بيش از 60 درصد مردم پاي صندوق هاي راي آمده اند- و اين مشاركتي است كه با هر معياري بايد آن را «عالي» خواند- و با اين وجود باز هم در شهري چون تهران «مهدي چمران» رئيس اصولگراي شوراي شهر اول همچنان در صدر منتخبان مردم قرار دارد و خبري از «اقبال بي نظير» به اصلاح طلبان نيست. از استان ها هم خبري غير از اين نمي رسد. اصلاح طلبان حداكثر در 4-3 شهر، شوراها را در اختيار گرفته اند و اعضاي شوراي الباقي شهرها جملگي از اصولگرايان هستند. وقتي به انتخابات خبرگان برسيم، اوضاع بسيار شفاف تر است. 90 درصد كانديداهاي جامعتين در سراسر كشور و در انتخاباتي كه از حيث ميزان مشاركت بي بديل بوده، توسط مردم برگزيده شده اند و در تهران كه اصلاح طلبان به توفيق در آن اميدها بسته بودند حتي يكي از كانديداهاي اختصاصي اصلاح طلبان به مجلس خبرگان راه نيافته است. به اين ترتيب فقط در يك صورت مي توان اصلاح طلبان را پيروز انتخابات خواند و آن هم اين است كه كاري به كار نتيجه رأي مردم نداشته باشيم.اصلاح طلبان گويي خود فهميده اند كه از اين شيوه استدلال جز اينكه خود را مايه تفريح خلايق كنند، طرفي نخواهند بست و به همين دليل همزمان روش ديگري هم در پيش گرفته اند.روزنامه هاي اصلاح طلب را كه بخوانيد پي در پي از شكست حاميان دولت در انتخابات خبر مي دهند. جالب است كه تا همين چندي پيش از ديد اصلاح طلبان دو جناح بيشتر در كشور وجود نداشت:اصلاح طلب و اصولگرا؛ و مي گفتند مردم از يكي گريزان و به جانب دومي روانند. حالا چه اتفاقي افتاده كه دو قطبي اصولگرا- اصلاح طلب جاي خود را به دوقطبي منتقد دولت- موافق دولت داده است؟! آيا جز اين است كه اصلاح طلبان مي بينند با نتايج فعلي اينكه خود را يك پاي دعوا نشان بدهند، حاصلي جز آبروريزي ندارد و به همين علت بي سروصدا خود را كنار مي كشند-حذف مي كنند- و تلاش مي كنند با بزرگنمايي اختلاف هاي دروني جريان اصولگرا بگويند «اين اصولگرايان» راي آورده اند نه «آن اصولگرايان»! اين درست در شرايطي است كه اصولگرايان خود به زبان بلند مي گويند كه درگير شدنشان با يكديگر حاصلي جز اين نداشته كه چند اصلاح طلب از آن بياويزند و در فهرست منتخبان ملت بالا بيايند و حالا ديگر اختلافي در كار نيست و رقابت ها بدل به رفاقت شده است. اصلاح طلبان بهتر است به جاي اينكه گوش بخوابانند و جست وجو كنند چه كساني راي نياورده اند به اين پرسش پاسخي بدهند كه چرا خود، با چنين كم محلي از جانب مردم مواجه شده اند.علاوه بر اينها هيچ چيز تعجب آورتر از آن نيست كه اصلاح طلبان انتظار داشته باشند مردم به آنها راي بدهند. چرا مردم بايد به اصلاح طلبان راي مي دادند؟ به خاطر كدام خدمت؟ كدام بار كه از دوششان برداشته شد يا به خاطر كدام افتخار كه در هنگامه دولت اصلاح طلبان براي آنها فراهم شد؟ به جز جنگ و دعوا و وطن فروشي و منابع ملت را صرف خودخواهي هاي خويش كردن، چه چيز از ناحيه اصلاح طلبان عايد مردم شده است كه اكنون انتظار اقبال دوباره آنها را دارند؟ وقتي آدمي مي شنود كه اصلاح طلبان دوباره مردم را به جانب خود مي خوانند ناخودآگاه به ياد آن جوانكي مي افتد كه به خواستگاري رفته بود اما نه سواد داشت، نه اخلاق و ايمان، نه پول، نه خانه و ماشين و وقتي خانواده ميزبان از او خواستند اندكي از فضائل خود بگويد اشاره به زلف هاي خود كرد و آرايشش را به رخ آنها كشيد.وقتي كسي قافيه اي را باخته باشد ولو به زبان چيز ديگري بگويد مي توان از اعمال و رفتارش بسياري اصل مطلب را به خوبي فهميد. ادبيات اصلاح طلبان از يك ماه پيش از انتخابات ادبيات جبهه اي نبود كه حتي ذره اي اميد به پيروزي دارد. دائم از رد صلاحيت ها مي گفتند (حالا همه مي گويند انتخابات رقابتي بوده است) و اين كه رسانه نداريم و رأي سازماندهي شده و پادگاني وارد عرصه انتخابات خواهد شد و شمارش آرا مخدوش است و...به راستي جبهه اي كه ولو به قدر ارزني اميد به پيروزي داشته باشد، اينگونه كل انتخابات را به مختصر بهانه اي و گاهي بدون بهانه به زير مهميز سؤال مي كشد؟ شلتاق امروز دوم خردادي ها را خيلي نبايد جدي گرفت، آنها چند ماه است باخت زود هنگام و پيشاپيش خود را پذيرفته و در حال توجيه تراشي براي آن هستند.مهدي محمدي