آمار كوشالي

كوشالي

دوشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۵


خاطراتي از امام در کریسمس نوفل لوشاتو


خانم مرضيه دباغ (حديده چي) نقل مي کند که خاطره اي را از زماني که حضرت امام در نوفل لوشاتو بودند و ولادت حضرت مسيح نزديک بود نقل مي کنند. وی می گوید
« امام مي فرمود: اين همسايه ها با اين رفت و آمدهاي زياد و شلوغيها، خيلي اذيت شده اند، بهتر است هديه هايي برايشان بفرستيم، از قول من هم معذرت بخواهيد
برادرها رفتند و چند جعبه شکلات و شيريني تهيه کردند و آوردند، امام سوال کردند: چي تهيه شده؟ بسته ها را به امام نشان دادند، امام فرمود: خارجيها به گل زياد علاقه دارند، چند شاخه گل هم برايشان بفرستيد
همان شب عيد کريسمس هدايا را بين همسايه ها تقسيم کردند و فرداي آن روز ديديم که خيابان ها پر از خبرنگار و مردم است، من از يکي از برادران سوال کردم که چه خبر است؟ گفتند: خبرنگارها به خاطر هديه هاي شب گذشته آمده اند تا گزارش تهيه کنند. مصاحبه اي هم انجام شد و امام ارشاداتي در مورد تولد حضرت مسيح (ع) کردند
حجة الاسلام محتشمي نيز از کساني بود که اين شيريني ها و هدايا را تقسيم مي کردند؛ وی می گوید
« يادم هست زنگ يکي از خانه ها را زدم، خانمي در را باز کرد، هديه حضرت امام را به او دادم، چنان هيجان زده شده بود که قطرات اشک از چشمانش فرو ريخت
اين برخوردها و طرز رفتار امام آنچنان تاثيرگذار بود که يک روز ديديم يکي از اهالي نوفل لوشاتو تقاضاي ملاقات نمايندگان محل با امام را دارد؛ امام هم بي درنگ وقت دادند و روز بعد بود که پانزده نفر از اهالي محل با شاخه هاي گل آمدند
امام به مترجم فرمودند که احوال آنان را بپرسد و ببيند که آيا نياز يا کار خاصي دارند؟ آنها گفتند: نه، ما فقط از نزديک امام را ببينيم و این شاخه های گل را به عنوان هدیه آورده ایم، امام هم با تبسم شاخه های گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرف و تنگی که در کنارشان بود قرار دادند، و آنها هم خیلی خوشحال شدند و از حضور امام رفتند

منبع : وبلاگ روح الله