آمار كوشالي

كوشالي

یکشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۵


بيا اي يار غم از جان ما برگير و جامي مي بنوشان

تا تهي از رنج و خواب و خشم و شهوت جمله انواع بشر گرديم

دور از هرچه شر گرديم با دولت سحر گرديم و نقشي نو دراندازيم

بيا اي يار شاهي كن ، گدايان را نگاهي كن جهان پاك از تباهي كن

به عالم امر و ناهي كن دل از آشوب راهي كن

سحر بسيار نزديك است كاري كن

نگاهم سخت خواهان است عشرت هم فراخان است

بستر روح و ريحان است و اين جان در شبستان است

اما شمع مي سوزد و يار از دست پنهان است

دل در اوج هرمان است ، آه از ماتم هجران