آمار كوشالي

كوشالي

چهارشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۹

سوگنامه فاطمیه

غربت بانو



شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است
شب با سکوت بُغض علی خو گرفته است


آتـش زده به جان علی با شرار آه
وقتی که از ولیّ خدا رو گرفته است


در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
اين بار چندم است كه جارو گرفته است


قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یکجـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است


حـتّی وجـود میخ و در و تـازیـانـه ها
عطر و گلاب از تن شب بو گرفته است


بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببین
کشتیّ عمر فاطمه پهلو گرفته است