دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰
دوشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۰
پشت پرده حملات به اخراجیها 3 چیست؟
شاید در تصور اولیه اینگونه تلقی شود که حمله به اخراجیها به دلیل مسائل سیاسی و موضوع این فیلم است اما اصطلاحات پیدا و پنهان نشانگر آن است که یک کانون توطئه در بدنه سینما شکل گرفته تا به هر قیمتی اجازه ندهد یک فیلم دفاع مقدس و از آثار نیروهای ارزشی، رکورددار تاریخ سینمای ایران شود.
به گزارش فارس، "خبرنامه دانشجویان ایران " نوشت: همزمان با آغاز دومین هفته اکران اخراجیهای (3) آخرین ساخته مسعود دهنمکی سایتهای ضدانقلاب در اقدامی هماهنگ و گسترده اقدام به هتاکی نسبت به بینندگان این فیلم که رکورد فروش در میان فیلمهای دارای نوبت اکران اول نوروزی هستند، کردند.
شاید در تصور اولیه اینگونه تلقی شود که حمله به اخراجیها به دلیل مسائل سیاسی و موضوع این فیلم است اما اصطلاحات پیدا و پنهان نشانگر آن است که یک کانون توطئه در بدنه سینما شکل گرفته تا به هر قیمتی اجازه ندهد یک فیلم دفاع مقدس و از آثار نیروهای ارزشی، رکوردار تاریخ سینمای ایران شود.
این کانون توسط چند خبرنگار و منتقد سینمایی که هر کدام در چند سایت، مجله هنری و حتی سرویسهای فرهنگی برخی خبرگزاریهای رسمی حضور دارند و همچنین چند چهره سینمایی مدیریت میشود.
از جمله افراد فعال در این شبکه میتوان به (ر.ر) از بازیگرانی که با صدا و سیما نیز همکاری پراکنده دارد، (ح. ف) بازیگر سینما، (ر.ج) کارگردان و بازیگر سینماست، (الف.پ)، (م.ت) و (ر. الف) از نویسندگان و منتقدان هستند.
حرکت این کانون از سخنرانی (الف.پ) در یکی از فرهنگسراهای تهران علیه فیلم اخراجیها و به بهانه نقد این فیلم آغاز شد که گفته بود "روشنفکران عرصه سینما به هر قیمتی شده حتی با ساخت فیلمهای عامهپسند باید بتوانند رکورد جذب مخاطب در سینمای ایران را از دست فیلم اخراجیها بیرون بکشند. "
اخبار این کانون را علاوه بر رسانههای ضدانقلاب خارجی و شبکههای ماهوارهای، رسانههای منفعل در برابر جریان فتنه و براندازان نرم در داخل کشور نیز پوشش میدهند.
در این راستا طی دو سال گذشته با تقلید اخراجیها در ژانر جبهه و جنگ و حتی در فضای طنز فانتزی چند فیلم توسط کارگردانانی که از این نوع سینما گریزان بودند ساخته شده اما جالب آن است که این فیلمها هیچ کدام در طول اکران نتوانستند رکوردی را به دست آورند.
از جمله این فیلمها میتوان به پوپک و مشماشاءالله ساخته فرزاد معتمد و سنپطرزبورگ ساخته بهروز افخمی در ژانر طنز و زمهریر ساخته علی روئینتن و دمکراسی در روز روشن ساخته علی عطشانی که از فیلترهای نظارتی هم رد شده بودند و در فیلم اخیر به شکلی سخیف رئیسجمهور به سخره گرفته شده اشاره کرد که حتی به رقم قابل توجهی در تهران هم دست نیافتند و اکنون هم امید این جریان به ورود آقایان ممنوع ساخته رامبد جوان است.
طرح اولیه کانون توطئه علیه سینمای متعهد و ارزشی این بود که در جشنواره فیلم فجر، اخراجیهای (3) را فیلمی ضعیف و فاقد استانداردهای لازم معرفی کرده و با هو کردن و با هتاکی آن را بد جلوه دهند اما عدم نمایش فیلم در سینمای منتقدان رسانهها و بر عکس اکران آن در سینماهای مردمی و استقبال گسترده عمومی از جدیدترین تولید دهنمکی آنها را غافلگیر کرد.
بعد از استقبال مردم از اخراجیها در جشنواره فیلم فجر این شبکه به سوی دوقطبی و چندقطبی کردن اکران فیلمها حرکت کرد تا چند فیلم را در برابر اخراجیهای (3) قرار دهد که اکنون دو گزینه اصلی آنها یعنی جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی و یکی از ما دو نفر ساخته تهمینه میلانی همزمان با اخراجیهای (3) به نمایش درآمد.
مدعیان معتقد بودند اگر فیلم "درباره الی " هم همزمان با اخراجیها اکران میشد، قطعاً میتوانست رکوردشکن باشد، اما اکران همزمان جدایی نادر از سیمین، آخرین ساخته اصغر فرهادی و رکوردشکنی تازه فیلم دهنمکی نشانگر پوشالی بودن این استدلال است.
با آغاز اکران فیلمهای نوروزی در حالی که هنوز کوکی اخراجیهای (3) در سینماهای تهران توزیع نشده بود در برنامه 7 (شبکه 3 سیما) گزینه اصلی در برابر اخراجیها معرفی شد و در قالب یک نظرسنجی با این عنوان که مردم بگویند کدام فیلم پرفروشترین فیلم گیشه خواهد شد دوقطبی شدن فضا کلید زده شد.
اعلام اخبار مشوش درباره رکورد یکی از فیلمهای نوروزی در یکی از سینماهای تهران که البته گروهی از جوانان شمال شهری را به صورت سازماندهی شده در آن گردهم آوردهاند تا رکورد فیلم مذکور را در سه روز اول به هر قیمتی حفظ کنند فضای به وجود آمده را تشدید کرد اما با ساماندهی نمایش اخراجیها در تهران و فروش چند برابری این فیلم در سینماهای جنوب و مرکز شهر و در روزهای اخیر حتی در سینماهای پردیسی بالای شهر همه نقشههای جریان مخالف سینمای ارزشی نقش برآب شد.
بعد از شکستهای پیدرپی جریان مذکور فاز تحریم اخراجیهای (3) کلید خورد و در فیسبوک صفحهای بدین منظور تشکیل شد و هر هفته خبری علیه این فیلم با تحریف مضمون آن روی سایت قرار گرفت.
فاز بعدی این شبکه تهاجم به مردم و فحاشی به مخاطبان و بینندگان اخراجیها بود که این ماموریت را سایت صهیونیستی بالاترین برعهده دارد و به نظر میرسد براساس مکتوبات این سایتها و رسانهها ترفند بعدی این جریان قاچاق فیلم و پخش گسترده آن در سطح شهرها باشد.
این مطلب نشانگر آن است که پیادهنظام ناتوی فرهنگی جریان شبه روشنفکری بیش از آنکه با مضمون انتخاباتی فیلم دشمنی داشته باشند به سینمای ارزشی و عوامل آنها حسادت داشته و به آنها حب و بغض دارند چرا که اگر مشکل آنان مربوط به فیلم بود باید از رسیدن آن به دست مردم ممانعت میکردند نه اینکه مردم را به دیدن قاچاق فیلم دعوت کنند.
با این تحلیل این فرضیه که جریان معاند با سینمای ارزشی و هنر متعهد به دنبال جلوگیری از شکستن رکورد دوباره اخراجیها و در واقع شکست جریان شبه روشنفکری در سینما برای سومین بار متوالی است تقویت میشود و روزهای آینده تعیینکننده خواهد بود.
سهشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۹
چرا فیس بوک ، تویتر و بسترهای مجازی تیغ دو لبه اند ؟
شاید موضوع جالبی باشد که کمی درباره موضوع مهم بسترهای جدید ارتباطی و کارکردشان در دنیای پر سرعت امروز صحبت کنیم
راستش اهتمام در این مبحث را به واسطه طرح سوالاتی از طرف یکی از دوستان خوبم ، آقا مصباح عزیز در یکی از کامنتهای ارسالی ، کسب نموده و عرائضی را تقدیم می دارم .
اساسا محیطهای مجازی توانسته اند شرایطی را ایجاد کنند که در آن انسانها با راحتی بیشتری ، مافی ضمیر خود را ارائه نموده و بدون ترس از عوارض فردی و اجتماعی رایج در جوامع ، به ابراز نظر بپردازند .
در حقیقت راه اندازی اینگونه بسترها در جهت تخریب بافتهای رایج اجتماعی و تغییر دادن هنجارهای پذیرفته در جوامع می باشد که مهمترین نتیجه انتظاری از شکل گیری آن تحقق دهکده جهانی مطلوب جنبش جهانی صهیون با رهبری کارتلهای بزرگ ماسونی می باشد . عزیزان خوب می دانند که سرمایه گذاران اصلی سرویسهای رایج در فضای مجازی چه کسانی هستند و تا چه حد پایبند به ساختار قدرت متمرکز آژانس یهود ؟!
ما ایرانیها از قدیم ضرب المثلی داریم که می گوید گربه در راه رضای خدا موش نمی گیرد .
فکر نمی کنم هیچ عاقلی در دنیا معتقد باشد که صهیونیسم بین المللی و تکنوسرمایه داران مدرن در جهت حفظ منافع ملتهای مستضعف و ستم کشیده دنیا دست به چنین سرمایه گزاریهایی کرده اند و غم خوار ملت ما و یا سایر ملتهای مظلوم شده اند .
اینکه در بستر سرویسهای تحت وب چند ده هزار نفر از ناراضیان به ابراز عقیده پرداخته و بدون ترس از عوارض آن ، به باورها ی رایج و هنجارهای عمومی بتازند ، چیز چندان عجیبی نیست چراکه از مشابه چنین فضایی در یک محیط آموزشی در اختیار دانش آموزان ناراضی و احتمالا ضعیف قرار داده شود انتظار فحاشی به معلمین ریاضی ، فیزیک ، زیست شناسی و مدیر و ناظم دور از ذهن نخواهد بود . در چنین محیطهایی معمولا شاگردهای ناراضی حتی روی دیوار توالت هم چیزهایی را می نویسند که در مکانهای عمومی از ترس قوانین ، هنجارها ، سایر دانش آموزان راضی و درسخوان و مسئولین مدرسه جرأت بیان ندارند .
اگر روزی در جامعه این تفکرات ناراضی از اقلیت به اکثریت تغییر وضعیت پیدا کند ، در محیطهای عمومی بروز می کند و به انقلاب منجر می شود همچنان که اکثریت مطلق ملت ایران در سال 57 بپا خواست و بساط ظلم و ستم را برچید . در زمان فعلی هم فرار دیکتاتورهایی همچون مبارک ، بن علی و لرزش پایه های تعدادی دیگر از حاکمان دست نشانده عربی مصداق همین بیان است .
شاید موضوع جالبی باشد که کمی درباره موضوع مهم بسترهای جدید ارتباطی و کارکردشان در دنیای پر سرعت امروز صحبت کنیم
راستش اهتمام در این مبحث را به واسطه طرح سوالاتی از طرف یکی از دوستان خوبم ، آقا مصباح عزیز در یکی از کامنتهای ارسالی ، کسب نموده و عرائضی را تقدیم می دارم .
اساسا محیطهای مجازی توانسته اند شرایطی را ایجاد کنند که در آن انسانها با راحتی بیشتری ، مافی ضمیر خود را ارائه نموده و بدون ترس از عوارض فردی و اجتماعی رایج در جوامع ، به ابراز نظر بپردازند .
در حقیقت راه اندازی اینگونه بسترها در جهت تخریب بافتهای رایج اجتماعی و تغییر دادن هنجارهای پذیرفته در جوامع می باشد که مهمترین نتیجه انتظاری از شکل گیری آن تحقق دهکده جهانی مطلوب جنبش جهانی صهیون با رهبری کارتلهای بزرگ ماسونی می باشد . عزیزان خوب می دانند که سرمایه گذاران اصلی سرویسهای رایج در فضای مجازی چه کسانی هستند و تا چه حد پایبند به ساختار قدرت متمرکز آژانس یهود ؟!
ما ایرانیها از قدیم ضرب المثلی داریم که می گوید گربه در راه رضای خدا موش نمی گیرد .
فکر نمی کنم هیچ عاقلی در دنیا معتقد باشد که صهیونیسم بین المللی و تکنوسرمایه داران مدرن در جهت حفظ منافع ملتهای مستضعف و ستم کشیده دنیا دست به چنین سرمایه گزاریهایی کرده اند و غم خوار ملت ما و یا سایر ملتهای مظلوم شده اند .
اینکه در بستر سرویسهای تحت وب چند ده هزار نفر از ناراضیان به ابراز عقیده پرداخته و بدون ترس از عوارض آن ، به باورها ی رایج و هنجارهای عمومی بتازند ، چیز چندان عجیبی نیست چراکه از مشابه چنین فضایی در یک محیط آموزشی در اختیار دانش آموزان ناراضی و احتمالا ضعیف قرار داده شود انتظار فحاشی به معلمین ریاضی ، فیزیک ، زیست شناسی و مدیر و ناظم دور از ذهن نخواهد بود . در چنین محیطهایی معمولا شاگردهای ناراضی حتی روی دیوار توالت هم چیزهایی را می نویسند که در مکانهای عمومی از ترس قوانین ، هنجارها ، سایر دانش آموزان راضی و درسخوان و مسئولین مدرسه جرأت بیان ندارند .
اگر روزی در جامعه این تفکرات ناراضی از اقلیت به اکثریت تغییر وضعیت پیدا کند ، در محیطهای عمومی بروز می کند و به انقلاب منجر می شود همچنان که اکثریت مطلق ملت ایران در سال 57 بپا خواست و بساط ظلم و ستم را برچید . در زمان فعلی هم فرار دیکتاتورهایی همچون مبارک ، بن علی و لرزش پایه های تعدادی دیگر از حاکمان دست نشانده عربی مصداق همین بیان است .
اما تشبیه نچسب این حوادث با شرایط ایران اسلامی به حدی دور از ذهن و غیر منطقی به نظر می رسد که حتی منافقینی همچون مهاجرانی هم به پاکدستی و سلامت رهبری عزیز و مسئولین بلندپایه کشور اذعان دارند و این باور اکثریت قاطع ملت ایران است
چنانکه پس از فتنه های میدانی سال 88 تهران و به میدان آمدن اقلیت مدعی اکثریت حضور دهها میلیونی ملت ( همان شاگرد زرنگهای راضی در مثال مدرسه ) در نهم دی و 22 بهمن که به اعتراف خود خبرگزاریهای آمریکایی بیش از چهل میلیون در کل کشور به خیابانها ریخته و غائله را ختم کردند .
اینکه با لطایف الحیل صهیونیسم بین الملل که موجودیت خود را با سخنان ضد هولوکاستی رئیس جمهور ایران اسلامی در خطر می دید ، اقلیتی را با لباس اکثریت به میدان فرستاده و با در اختیار دادن بستر مدرن رسانه های تحت وب ( همان پشت درب توالت خودمان ) بر آتش این توهم دمید نباید منجر به آن شود که جمع متوهمین جاده را اشتباه گرفته و خود را در برابر هنجارهای بیش از پنجاه میلیون ایرانی مومن ، متدین و معتقد به آرمانهای امام خمینی و امام خامنه ای ؛ قرار دهند . به عبارت دیگر پشت دربهای توالت قرص ایکس خورده و متوهمانه لخت و عور به بیرون پریده و شعار دهند و در نتیجه شعورشان مورد تردید عمومی واقع شده و از مدرسه اخراج شوند
امیدوارم دوست خوبم مصباح ، توانسته باشد جواب خود را گرفته باشد و اگر باز هم تردیدی دارد ، حضور منسجم و یکپارچه اکثریت قاطع ملت ایران را در اولین مناسبت انقلابی بعدی از نزدیک ببینند ؛ البته اگر 22 بهمن امسال دیده باشند که هیچ وگرنه در اولین نمازجمعه بعدی که به امامت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (حفظه الله) برگزار خواهد شد و یا اجتماع عظیم روز اول فروردین در مشهد با حضور امام خامنه ای ، زمان مناسبی است برای تشخیص نظر اکثریت قاطع و خاموش ملت ایران که بی صبرانه منتظر صدور مجوز رهبر عزیزشان هستند برای برکندن ریشه صهیونیسم بین المللی و منافقین بازی خورده آنها در خاورمیانه و کل جهان اسلام
چهارشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۹
بی شک نقش رسانه ها در تحولات منطقه و پررنگ تر شدن آن به تناسب زمان ، مسئله ای انکار نشدنیست.
با نگاهی به حوادث تلخ و فتنه برانگیز سال 88 در ایران کاملا می توان به این نتیجه رسید ، در تحولات دهه اخیر نقش رسانه های مجازی و فضای اینترنت بسیار کلیدی و قابل توجه بوده و است. از فیس بوک گرفته تا توییتر و یا حتی وبلاگهای بسیار ناچیز و کوچک هر کدام به اندازه خود گامهای بسیار موثری درراه رسیدن معاندین و دشمنان نظام به سمت هدف خود برداشته اند. البته هرچند که به مقدار کافی به نتیجه دلخواهشان نرسیدند اما تاثیرات آن را در فضای جامعه کم و بیش می بینیم.
و حال که اوضاع جهان اسلام و منطقه به طور معجزه آسایی در حال تغییر است ، فرصت مناسبیست تا بر مرکب دشمن(فضای نت و سایبر) سوار شویم وعلیه او بتازیم و از همان طریق(فعالیتهای سایبری) بتوانیم هم حرکتهای به وجود آمده در کشورهای مختلفی چون مصر ، تو نس ، یمن ، بحرین و لیبی را کنترل کنیم و هم به آن ها خط دهی کرد و از طرفی هم می توان با استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ... در کشورهایی که زمینه چنین تحرکات و فعالیتهای اصلاح طلبانه اسلامی را دارند چون عربستان،اردن،آذربایجان و ... جریان سازی کرد و شرایط منطقه و حتی جهان را کاملا مدیریت کرد.
قاعدتا فضای نت و سایبر زمین دست ساز دشمن است و کاملا در اختیار او می باشد و لذا هر گونه حرکت در این زمینه باید کاملا هوشمندانه و دقیق ودر حد توان دور از اشتباه باشد.
در فضایی که شیاطین مستکبر، افکارعمومی جهان را نسبت به اسلام و مسلمانان خدشه دار و بد بین کرده اند، نمی توان به وضوح و کاملا شفاف به نام اسلام و یا با شاخصه خاص و مشخص سیاسی حرکت کرد ! همانطور که شبکه ها ی اجتماعی غربی چون فیس بوک و ...هیچکدام به نام و یا برند خاص صهیونیستی وارد نشدند و عمل نمی کنند و خط دهی و اتاق فکر آنها را لابیهای صهیونیستی ساپورت می کنند که در نتیجه به سادگی در میان جامعه اسلامی نفوذ کرده و به صورت شبکه ای فعال می شوند ، متقابلا باید بدون ایجاد حساسیت و یا اعلام مواضع شفاف و با یک برند کاملا خنثی و سرد وارد لایه های پوستی و زیر زمینی شبکه های کوچک اجتماعی کشورهای مورد نظر شده و پس از آماده سازی بسترهای مناسب می توان به راحتی خوراک فکری مد نظر که همان اسلام ناب محمدی(ص) است را به افکار سطوح مختلف جامعه در موقعیت ها و زمان های خاص تزریق کرد که مطمئنا هدف آرمانی و متعالی ما در راستای اهداف والای بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره)و رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز همین می باشد.
مقابله با دشمن و مقاومت در برابر او جنگیدن و یا پاتک زدن بعد از حمله او نیست بلکه ترویج افکار اسلامی و مکتب ناب اهل بیت(ع) است که خود پروش دهنده نیروهای زبده و قدرتمند در برابر دشمن در برهه های لازم می باشد.
حقیقتا خدا نیز با ماست اگر هدفمان او(جل شانه العزیز) باشد!
دوشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۹
مبارك واپسين ساعات زمامداري خود را چگونه سپري كرد
منابع آگاه تاكيد ميكنند، تمام اخبار توسط جمال مبارك پسر حسني مبارك در اختيار وي قرار ميگرفت و مبارك كسي را در تصميم گيريهاي سياسياش راه نميداد، به همين دليل از بعد سياسي فردي منزوي تلقي ميشد.
يه گزارش فارس به نقل از الجزيره، منابع آگاه واپسين ساعات زمامداري مبارك را اين گونه نفل ميكنند كه قرار بود، وي پنج شنبه هفته گذشته از رياست جمهوري مصر كناره گيري كند و ارتش پيش بيني ميكرد، اين اقدام صورت گيرد، حتي "حسام بدراوي " دبيركل جديد حزب ملي حاكم نيز با مبارك ديدار كرده و از وي خواسته بود، از قدرت كناره گيري كند، اما مبارك با وجود ادامه راهپيماييهاي گسترده اعتراض آميز در سراسر كشور اين درخواست را رد كرد.
* مشاوران و پسر مبارك به او توصيه كردند نميتواند اين بحران را پشت سربگذارد
به نوشته آسوشيتدپرس مشاوران مبارك و حتي پسرش جمال كه قرار بود، پس از وي قدرت را در مصر به دست گيرد، در آخرين روزها به او توصيه ميكردند كه نميتواند، اين بحران را پشت سربگذارد، به همين دليل سخنراني تلويزيوني وي كه ملت مصر انتظار داشت، طي آن مبارك كنارهگيري خود از قدرت را اعلام كند، به تلاشي لجوجانه براي دست انداختن به قدرت تبديل شد و بيش از پيش بر خشم ملت مصر افزود و هنگاميكه روز جمعه فرا رسيد، ارتش تصميم خود را گرفت تا كار را يكسره كند.
روز شنبه منابع نزديك به مبارك از آخرين ساعات زمامداري وي و اعلام كناره گيرياش از قدرت پس از سي سال چنين ميگويند: مبارك نميفهميد يا نميخواست بفهمد كه كناره گيري فورياش از قدرت بهترين راهكار براي نجات كشور از اعتراضات و راهپيماييهايي است كه از 25 ژانويه آغاز شده بود.
و يك مقام بلند پايه مصري تاكيد كرد: مبارك مشاور سياسي نداشت تا واقعيت آنچه كه در كشور ميگذرد، را به وي اطلاع دهد.
* جمال؛ كانال رسيدن اخبار به مبارك
به گفته اين منبع تمام اطلاعات و خبرها را جمال مبارك پسر حسني مبارك در اختيار وي قرار ميداد و آنها را به اطلاعش ميرساند، بنابراين اتخاذ تصميمات سياسي صرفا با خود او بود و از بعد سياسي مبارك فردي منزوي بشمار ميآمد و هر گامي كه بر ميداشت يا تصميمي كه اتخاذ ميكرد، ناآگاهانه بود.
همين منبع ميافزايد: در اين زمان شاهد بروز اختلافاتي شديد ميان وزيران دولت مصر درباره مطلع ساختن مبارك از حجم و ميزان خطري كه حاكميت وي را تهديد ميكند و تلاش جمال مبارك براي مخفي نگهداشتن حقيقت آنچه در خيابانهاي مصر ميگذرد، هستيم.
اين منابع ميگويند: ارتش به محض شروع اعتراضات بسيار نگران و مضطرب بود و هم او بود كه مبارك را واداشت تا عمر سليمان را به عنوان اولين معاونش از سال 1981 به بعد انتخاب كند، هم چنين اين ارتش بود كه مبارك را راضي كرد، براي يافتن راه خروجي از بحران با گروههاي معارض به گفتگو بنشيند.
و پس از اين كه سليمان در انجام ماموريت محوله با شكست مواجه شد، به مبارك اطلاع داد، در صورت عدم پيشرفت مذاكرات به انقلاب نظامي دست خواهد زد.
* روز پنج شنبه همه انتظار داشتند مبارك كناره گيري خود را اعلام كند
با فرارسيدن روز پنج شنبه همگي و از جمله خود ارتش انتظار داشتند كه مبارك كناره گيري خود از قدرت را اعلام كند، حتي حسام بدراوي، دبير كل حرب حاكم روز پنج شنبه در گفتگوي مطبوعاتي خود به اطلاع خبرنگاران رساند كه انتظار مي رود، مبارك امشب به خواستههاي ملت مصر تن دهد و از قدرت كنارهگيري كند و پس از اين كه مبارك در سخنراني خود عدم كناره گيري از قدرت را اعلام كرد، به گفته منابع آگاه در حزب بدراوي استعفاي خود را از سمت دبير كلي حزب ارائه داد.
در اوج اين تغيير و تحولات شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر بدون حضور مبارك تشكيل جلسه داد و با صدور بيانيهاي اعتراف كرد كه خواستههاي معترضين خواستههاي بر حق است و آن را بيانيه شماره 1 ناميد كه در جهان عرب از آن به عنوان وقوع انقلاب نظامي ياد شد.
اين منابع گفتند: سخنراني روز پنج شنبه مبارك بمثابه آخرين تلاش مايوسانه براي چنگ زدن وي به قدرت بود و خود مبارك حاضر به ايراد اين سخنراني نبود، بلكه فشار و اصرار خانواده و نزديكانش كه مواجه با اتهاماتي هم چون فساد مالي و غارت و چپاول ثروت كشور شده بودند، او را به اين كار واداشت.
* سخنراني ضبط شده و متن نوشته شده توسط جمال
منابع آگاه گفتند كه متن سخنراني را جمال مبارك تنظيم كرده بود و پيش از ضبط آن بارها متن را تغيير داده بود. آشكار است متن سخنراني كه طي آن مبارك عدم كناره گيري خود از قدرت را اعلام و اختياراتش را به معاونش عمر سليمان منتقل كرده بود، با عجله نوشته شده بود.
به تاكيد ديگر منابع آگاه هنگام ضبط سخنراني "انس الفقي " وزير اطلاع رساني و جمال مبارك در استديو در كنار مبارك بودند و تلويزيون مصر به نقل از الفقي پيش از سخنراني مبارك اعلام كرد كه مبارك از قدرت كناره گيري نخواهد كرد؛ خود الفقي روز شنبه از مقام خود استعفا داد.
روز جمعه ارتش به معترضين مصري اجازه داد، مقابل كاخ رياست جمهوري در قاهره تجمع كنند، درحالي كه در آن زمان مبارك و خانوادهاش در كاخ ديگر خود در شرم الشيخ در كنار درياي سرخ بسرميبردند.
منابع آگاه تاكيد ميكنند، تمام اخبار توسط جمال مبارك پسر حسني مبارك در اختيار وي قرار ميگرفت و مبارك كسي را در تصميم گيريهاي سياسياش راه نميداد، به همين دليل از بعد سياسي فردي منزوي تلقي ميشد.
يه گزارش فارس به نقل از الجزيره، منابع آگاه واپسين ساعات زمامداري مبارك را اين گونه نفل ميكنند كه قرار بود، وي پنج شنبه هفته گذشته از رياست جمهوري مصر كناره گيري كند و ارتش پيش بيني ميكرد، اين اقدام صورت گيرد، حتي "حسام بدراوي " دبيركل جديد حزب ملي حاكم نيز با مبارك ديدار كرده و از وي خواسته بود، از قدرت كناره گيري كند، اما مبارك با وجود ادامه راهپيماييهاي گسترده اعتراض آميز در سراسر كشور اين درخواست را رد كرد.
* مشاوران و پسر مبارك به او توصيه كردند نميتواند اين بحران را پشت سربگذارد
به نوشته آسوشيتدپرس مشاوران مبارك و حتي پسرش جمال كه قرار بود، پس از وي قدرت را در مصر به دست گيرد، در آخرين روزها به او توصيه ميكردند كه نميتواند، اين بحران را پشت سربگذارد، به همين دليل سخنراني تلويزيوني وي كه ملت مصر انتظار داشت، طي آن مبارك كنارهگيري خود از قدرت را اعلام كند، به تلاشي لجوجانه براي دست انداختن به قدرت تبديل شد و بيش از پيش بر خشم ملت مصر افزود و هنگاميكه روز جمعه فرا رسيد، ارتش تصميم خود را گرفت تا كار را يكسره كند.
روز شنبه منابع نزديك به مبارك از آخرين ساعات زمامداري وي و اعلام كناره گيرياش از قدرت پس از سي سال چنين ميگويند: مبارك نميفهميد يا نميخواست بفهمد كه كناره گيري فورياش از قدرت بهترين راهكار براي نجات كشور از اعتراضات و راهپيماييهايي است كه از 25 ژانويه آغاز شده بود.
و يك مقام بلند پايه مصري تاكيد كرد: مبارك مشاور سياسي نداشت تا واقعيت آنچه كه در كشور ميگذرد، را به وي اطلاع دهد.
* جمال؛ كانال رسيدن اخبار به مبارك
به گفته اين منبع تمام اطلاعات و خبرها را جمال مبارك پسر حسني مبارك در اختيار وي قرار ميداد و آنها را به اطلاعش ميرساند، بنابراين اتخاذ تصميمات سياسي صرفا با خود او بود و از بعد سياسي مبارك فردي منزوي بشمار ميآمد و هر گامي كه بر ميداشت يا تصميمي كه اتخاذ ميكرد، ناآگاهانه بود.
همين منبع ميافزايد: در اين زمان شاهد بروز اختلافاتي شديد ميان وزيران دولت مصر درباره مطلع ساختن مبارك از حجم و ميزان خطري كه حاكميت وي را تهديد ميكند و تلاش جمال مبارك براي مخفي نگهداشتن حقيقت آنچه در خيابانهاي مصر ميگذرد، هستيم.
اين منابع ميگويند: ارتش به محض شروع اعتراضات بسيار نگران و مضطرب بود و هم او بود كه مبارك را واداشت تا عمر سليمان را به عنوان اولين معاونش از سال 1981 به بعد انتخاب كند، هم چنين اين ارتش بود كه مبارك را راضي كرد، براي يافتن راه خروجي از بحران با گروههاي معارض به گفتگو بنشيند.
و پس از اين كه سليمان در انجام ماموريت محوله با شكست مواجه شد، به مبارك اطلاع داد، در صورت عدم پيشرفت مذاكرات به انقلاب نظامي دست خواهد زد.
* روز پنج شنبه همه انتظار داشتند مبارك كناره گيري خود را اعلام كند
با فرارسيدن روز پنج شنبه همگي و از جمله خود ارتش انتظار داشتند كه مبارك كناره گيري خود از قدرت را اعلام كند، حتي حسام بدراوي، دبير كل حرب حاكم روز پنج شنبه در گفتگوي مطبوعاتي خود به اطلاع خبرنگاران رساند كه انتظار مي رود، مبارك امشب به خواستههاي ملت مصر تن دهد و از قدرت كنارهگيري كند و پس از اين كه مبارك در سخنراني خود عدم كناره گيري از قدرت را اعلام كرد، به گفته منابع آگاه در حزب بدراوي استعفاي خود را از سمت دبير كلي حزب ارائه داد.
در اوج اين تغيير و تحولات شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر بدون حضور مبارك تشكيل جلسه داد و با صدور بيانيهاي اعتراف كرد كه خواستههاي معترضين خواستههاي بر حق است و آن را بيانيه شماره 1 ناميد كه در جهان عرب از آن به عنوان وقوع انقلاب نظامي ياد شد.
اين منابع گفتند: سخنراني روز پنج شنبه مبارك بمثابه آخرين تلاش مايوسانه براي چنگ زدن وي به قدرت بود و خود مبارك حاضر به ايراد اين سخنراني نبود، بلكه فشار و اصرار خانواده و نزديكانش كه مواجه با اتهاماتي هم چون فساد مالي و غارت و چپاول ثروت كشور شده بودند، او را به اين كار واداشت.
* سخنراني ضبط شده و متن نوشته شده توسط جمال
منابع آگاه گفتند كه متن سخنراني را جمال مبارك تنظيم كرده بود و پيش از ضبط آن بارها متن را تغيير داده بود. آشكار است متن سخنراني كه طي آن مبارك عدم كناره گيري خود از قدرت را اعلام و اختياراتش را به معاونش عمر سليمان منتقل كرده بود، با عجله نوشته شده بود.
به تاكيد ديگر منابع آگاه هنگام ضبط سخنراني "انس الفقي " وزير اطلاع رساني و جمال مبارك در استديو در كنار مبارك بودند و تلويزيون مصر به نقل از الفقي پيش از سخنراني مبارك اعلام كرد كه مبارك از قدرت كناره گيري نخواهد كرد؛ خود الفقي روز شنبه از مقام خود استعفا داد.
روز جمعه ارتش به معترضين مصري اجازه داد، مقابل كاخ رياست جمهوري در قاهره تجمع كنند، درحالي كه در آن زمان مبارك و خانوادهاش در كاخ ديگر خود در شرم الشيخ در كنار درياي سرخ بسرميبردند.
هم چنين ارتش اجازه محاصره راديو و تلويزيون مصر را نيز به راهپيمايان داد، در حالي كه پيش از آن ارتش فقط نظاره گر محاصره دفتر "احمد شفيق " نخست وزير مصر و ساختمان مجلس اين كشور توسط تظاهر كنندگان بود.
با فرارسيدن ظهر روز جمعه ميليونها معترض به خيابانهاي قاهره و اسكندريه و ديگر شهرهاي مصر ريختند و هر دقيقه بر تعداد معترضين در برابر كاخ رياست جمهوي در قاهره افزوده ميشد.
ساعاتي بعد عمر سليمان در دو جمله كوتاه كه تلويزيون مصر آن را پخش كرد و 49 ثانيه بيشتر طول نكشيد، كناره گيري مبارك از قدرت را اعلام كرد.
با فرارسيدن ظهر روز جمعه ميليونها معترض به خيابانهاي قاهره و اسكندريه و ديگر شهرهاي مصر ريختند و هر دقيقه بر تعداد معترضين در برابر كاخ رياست جمهوي در قاهره افزوده ميشد.
ساعاتي بعد عمر سليمان در دو جمله كوتاه كه تلويزيون مصر آن را پخش كرد و 49 ثانيه بيشتر طول نكشيد، كناره گيري مبارك از قدرت را اعلام كرد.
چهارشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۹
محاکمه در طبقه منهای دو میلاد ! / انتقادات گسترده از فیلم فرزند صبح افخمی
دست زدن در جایی که کارگردان اشتباه فاحشی کرده ، سوتی داده و یا از او چنین انتظاری نمی رفته است ؛ این واکنش منتقدان و نویسندگان سینمایی مطبوعات یک عرف شده است و معمولاً میزان ضعف یک فیلم از دید آنان با چنین واکنشی رابطه مستقیم دارد . این اتفاق تقریباً در هر چند دقیقه از فیلم «فرزند صبح» تکرار شد به گونه ای که تصور می شد بهروز افخمی همین الان سینما را ترک می کند و می رود . او اما نشست و تا پایان فیلم را تحمل کرد و بعد هم در میان انبوهی از نویسندگان و خبرنگاران مختلفی که او را احاطه کرده بودند ، یک جمله را تکرار می کرد : فیلمنامه من بود ، من کارگردانی کردم اما فیلم من نبود ! و همین جمله پر تکرار پرسشهای منتقدان را بیشتر و بیشتر می کرد . به همین دلیل ، با وجود آنکه اعلام شد سالن پرسش و پاسخ میکروفون ندارد ، فوج جمعیت کارگردان فرزند صبح را از نزدیکیهای در خروجی محوطه به زیرزمین طبقه منهای دو بردند تا یک جلسه محاکمه واقعی برای او تشکیل دهند.
این جلسه پرسش و پاسخ ، یاد آور نشست فیلم بسیار موهن « زمهریر» بود که بیشترین توهینها را به دفاع مقدس و انقلاب روا داشته بود . در آن جلسه هم ، همه خبرنگاران و منتقدان فارغ از هر گونه گرایش و سلیقه سیاسی ، یکصدا علیه آن فیلم موضع گرفتند که خوشبختانه با نگاه متحد آنان و اطلاع رسانی مناسب رسانه ای ، آن فیلم مجال نمایش عمومی نیافت . در این جلسه اما ، موضوع فرق می کرد . فیلم به آن معنی موهن نبود اما بی ارزشی کار و گافهای متعدد سینمایی در کنار شخصیت تاریخی و جهانی امام خمینی ، کم توهینی به او محسوب نمی شود . فیلم در نهایت بی دقتی در فیلمنامه و در جزئیات ، گویی درباره یک پسر بچه روستایی است که کسی که برای اولین بار یا دومین بار دوربین به دست گرفته ، آن را ساخته است . به همین دلیل است که افخمی در مقابل پرسشهایی چون شلوار لی خانم هدیه تهرانی – دایه امام – در سالهای سده پیش! ، وجود دکل برق و تیر چراغ برق در جاده روستایی آنموقع! و جلوتر از آن عبارت « گذرنامه »! در هنگام تبعید امام به ترکیه و نیز معلوم شدن ریل تراولینگ فیلمبرداری در دو صحنه فیلم و ریتم بسیار کند و فضای سرد و بیروح فیلم ، جوابی نداشت و آن را به ماجرای تدوین ! بی اجازه او که پس از هفت سال ، ادامه پیدا کرده است مربوط می دانست .
افخمی هزینه فیلم را حدود دو میلیارد تومان اعلام کرد و البته گفت برای بسیاری از هزینه ها ، بودجه نداشته ایم . وی درباره واکنش خانواده امام به این فیلم هم گفت : آنها فیلم را دیده اند اما از واکنش آنان اطلاعی ندارم .
کارگردان فرزند صبح درباره انتقادات گسترده از بی داستانی و صحنه های طولانی باد در علفزار روستا یا نشان دادن مرغ و خروسها یا قدم زدن طولانی روح الله کودک در روستا ، مسابقه ماندن زیر آب ( که تمام سالن یکصدا برای مسخره کردن کارگردان همراه با بچه های فیلم تا شماره 90 می شمردند !) و واکنش منفی مردم نسبت به این نکات بی ارزش که بخش اعظم فیلم را به خود اختصاص داده است نیز گفت : من به برداشت مردم چه کار دارم ؟ من فیلم خودم را ساخته ام و برای فیلم خودم هم ، خودم تصمیم می گیرم .
وی توضیح نداد که اگر کارگردان برای فیلم خودش ، خودش تصمیم می گیرد و مثلاً اگر مجاز باشد در بی ربط ترین حالت ، دوران تبعید امام را به سکانسهای مختلف دوران کودکی امام وصل کند ، آیا این اجازه را هم دارد که جمله ای که با هیچ تسامحی امکان گفتن آن از سوی امام وجود ندارد و اصلاً در ادبیات دینی و سیاسی امام جایگاهی ندارد چگونه در فیلم بر زبان او جاری شده است ؛ آنجا که در هنگام تبعید از ایران به ترکیه ، در هواپیمای نظامی به خلبان می گوید : من برای دفاع از میهنم تبعید می شوم !
فیلم آنچنان مغشوش و بی سرو ته بود که شریفی نیا بازیگر نقش حاج احمد آقا ، پس از پایان فیلم در برابر پرسشهای خبرنگاران هیچ حرفی برای گفتن در دفاع از فیلم نداشت و سکوت کرده بود .
***
فیلم فرزند صبح نیمه شب دوشنبه در حالی تمام شد که امیدهای مشتاقان دیدار فیلمی قابل قبول از امام بر صفحه عریض سینما به طور کامل به یأس تبدیل شد . کاش آن یک میلیارد و هشت صد میلیون تومانی که خرج این فیلم شد ، به طور کامل به فیلمساز داده می شد تا چنین چیزی تحویل سینما نمی شد . این افسوس زمانی بیشتر می شود که می بینیم شخصیتهای درجه چندم جهانی ، بر پرده سینما با چه تصاویر هنری اعجاب برانگیزی ظاهر می شوند و آقای افخمی از ساخت یک فیلم معمولی درباره بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر جهان عاجز بوده است .
شاید آقای افخمی پس از هفت سال نتوانسته باشد کمترین حق امام را ادا کند ، اما هیچ شکی نیست که نسل جدید و پر انرژیی که بر ساحت دین و دانش و سیاست و هنر و ادبیات و حوزه های مختلف اجتماعی روز به روز ، رویشهای آنان را مشاهده می کنیم ، حتماً دست به کار خواهند شد و با دستهای پر توان خود ، امام خمینی را بسیار باشکوه و قدرتمند - در حد توان خود – بر پرده سینما نشان خواهند داد تا آنوقت معلوم شود حساب آنان با مدعیان ، چه فاصله ای دارد . آنروز هم دیر نیست .
دست زدن در جایی که کارگردان اشتباه فاحشی کرده ، سوتی داده و یا از او چنین انتظاری نمی رفته است ؛ این واکنش منتقدان و نویسندگان سینمایی مطبوعات یک عرف شده است و معمولاً میزان ضعف یک فیلم از دید آنان با چنین واکنشی رابطه مستقیم دارد . این اتفاق تقریباً در هر چند دقیقه از فیلم «فرزند صبح» تکرار شد به گونه ای که تصور می شد بهروز افخمی همین الان سینما را ترک می کند و می رود . او اما نشست و تا پایان فیلم را تحمل کرد و بعد هم در میان انبوهی از نویسندگان و خبرنگاران مختلفی که او را احاطه کرده بودند ، یک جمله را تکرار می کرد : فیلمنامه من بود ، من کارگردانی کردم اما فیلم من نبود ! و همین جمله پر تکرار پرسشهای منتقدان را بیشتر و بیشتر می کرد . به همین دلیل ، با وجود آنکه اعلام شد سالن پرسش و پاسخ میکروفون ندارد ، فوج جمعیت کارگردان فرزند صبح را از نزدیکیهای در خروجی محوطه به زیرزمین طبقه منهای دو بردند تا یک جلسه محاکمه واقعی برای او تشکیل دهند.
این جلسه پرسش و پاسخ ، یاد آور نشست فیلم بسیار موهن « زمهریر» بود که بیشترین توهینها را به دفاع مقدس و انقلاب روا داشته بود . در آن جلسه هم ، همه خبرنگاران و منتقدان فارغ از هر گونه گرایش و سلیقه سیاسی ، یکصدا علیه آن فیلم موضع گرفتند که خوشبختانه با نگاه متحد آنان و اطلاع رسانی مناسب رسانه ای ، آن فیلم مجال نمایش عمومی نیافت . در این جلسه اما ، موضوع فرق می کرد . فیلم به آن معنی موهن نبود اما بی ارزشی کار و گافهای متعدد سینمایی در کنار شخصیت تاریخی و جهانی امام خمینی ، کم توهینی به او محسوب نمی شود . فیلم در نهایت بی دقتی در فیلمنامه و در جزئیات ، گویی درباره یک پسر بچه روستایی است که کسی که برای اولین بار یا دومین بار دوربین به دست گرفته ، آن را ساخته است . به همین دلیل است که افخمی در مقابل پرسشهایی چون شلوار لی خانم هدیه تهرانی – دایه امام – در سالهای سده پیش! ، وجود دکل برق و تیر چراغ برق در جاده روستایی آنموقع! و جلوتر از آن عبارت « گذرنامه »! در هنگام تبعید امام به ترکیه و نیز معلوم شدن ریل تراولینگ فیلمبرداری در دو صحنه فیلم و ریتم بسیار کند و فضای سرد و بیروح فیلم ، جوابی نداشت و آن را به ماجرای تدوین ! بی اجازه او که پس از هفت سال ، ادامه پیدا کرده است مربوط می دانست .
افخمی هزینه فیلم را حدود دو میلیارد تومان اعلام کرد و البته گفت برای بسیاری از هزینه ها ، بودجه نداشته ایم . وی درباره واکنش خانواده امام به این فیلم هم گفت : آنها فیلم را دیده اند اما از واکنش آنان اطلاعی ندارم .
کارگردان فرزند صبح درباره انتقادات گسترده از بی داستانی و صحنه های طولانی باد در علفزار روستا یا نشان دادن مرغ و خروسها یا قدم زدن طولانی روح الله کودک در روستا ، مسابقه ماندن زیر آب ( که تمام سالن یکصدا برای مسخره کردن کارگردان همراه با بچه های فیلم تا شماره 90 می شمردند !) و واکنش منفی مردم نسبت به این نکات بی ارزش که بخش اعظم فیلم را به خود اختصاص داده است نیز گفت : من به برداشت مردم چه کار دارم ؟ من فیلم خودم را ساخته ام و برای فیلم خودم هم ، خودم تصمیم می گیرم .
وی توضیح نداد که اگر کارگردان برای فیلم خودش ، خودش تصمیم می گیرد و مثلاً اگر مجاز باشد در بی ربط ترین حالت ، دوران تبعید امام را به سکانسهای مختلف دوران کودکی امام وصل کند ، آیا این اجازه را هم دارد که جمله ای که با هیچ تسامحی امکان گفتن آن از سوی امام وجود ندارد و اصلاً در ادبیات دینی و سیاسی امام جایگاهی ندارد چگونه در فیلم بر زبان او جاری شده است ؛ آنجا که در هنگام تبعید از ایران به ترکیه ، در هواپیمای نظامی به خلبان می گوید : من برای دفاع از میهنم تبعید می شوم !
فیلم آنچنان مغشوش و بی سرو ته بود که شریفی نیا بازیگر نقش حاج احمد آقا ، پس از پایان فیلم در برابر پرسشهای خبرنگاران هیچ حرفی برای گفتن در دفاع از فیلم نداشت و سکوت کرده بود .
***
فیلم فرزند صبح نیمه شب دوشنبه در حالی تمام شد که امیدهای مشتاقان دیدار فیلمی قابل قبول از امام بر صفحه عریض سینما به طور کامل به یأس تبدیل شد . کاش آن یک میلیارد و هشت صد میلیون تومانی که خرج این فیلم شد ، به طور کامل به فیلمساز داده می شد تا چنین چیزی تحویل سینما نمی شد . این افسوس زمانی بیشتر می شود که می بینیم شخصیتهای درجه چندم جهانی ، بر پرده سینما با چه تصاویر هنری اعجاب برانگیزی ظاهر می شوند و آقای افخمی از ساخت یک فیلم معمولی درباره بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر جهان عاجز بوده است .
شاید آقای افخمی پس از هفت سال نتوانسته باشد کمترین حق امام را ادا کند ، اما هیچ شکی نیست که نسل جدید و پر انرژیی که بر ساحت دین و دانش و سیاست و هنر و ادبیات و حوزه های مختلف اجتماعی روز به روز ، رویشهای آنان را مشاهده می کنیم ، حتماً دست به کار خواهند شد و با دستهای پر توان خود ، امام خمینی را بسیار باشکوه و قدرتمند - در حد توان خود – بر پرده سینما نشان خواهند داد تا آنوقت معلوم شود حساب آنان با مدعیان ، چه فاصله ای دارد . آنروز هم دیر نیست .