آمار كوشالي

كوشالي

دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

اختلافات محمد خاتمی با میرحسین موسوی ؛ سیاه بازی یا مبنایی ؟

چندی است که از اردوگاه فتنه گران سال 88 تهران خبر می رسد که در داخل خود دچار اختلاف دیدگاه شده و برخی با محورت محمد خاتمی با تقبیح رفتارهای آنارشیستی طیف دیگر خواهان سوار شدن بر آخرین واگن قطاردر حال عبور انقلاب اسلامی می باشند و در برابر این گروه جمعی از سران سبز جامه فتنه با محوریت میرحسین موسوی اصرار دارند که چهره ضد انقلابی به خود گرفته و دشمنان داخلی نظام جمهوری اسلامی را رهبری کنند .
در نگاه ساده لوحانه ای که برخی با تابلوی اصولگرایان منتقد یا اصولگرایان اصلاح طلب آن را تبلیغ می کنند ، ریشه این تفاوت رفتاری در اختلافات فکری اساسی مابین امثال خاتمی و موسوی نهفته است .
این دیدگاه که در روزهای اخیر با تلاش فراوان وابستگان سیاسی تشخیص دهندگان مصلحت نظام تبلیغ می شود با سوالات جدی روبروست که به نظر می رسد بازیگران این نمایش می خواهند با تردستی از فراگیر شدن این سوالات جلوگیری کنند .
اما آیا می توان در برابر ملت هوشمندی که پس از رفوزه شدن برخی از به اصطلاح خواص نظام خود محکم و باصلابت از تفکرات ناب امام خمینی عزیز و امام خامنه ای محبوب ، دفاع کردند ایستاد و آنها را با تله تئاترهای مسخره فریب داد ؟!
از عجایب روزگار ما این است که برخی از مدعیان هوش و سیاست ؛ ماهها در جلسات خصوصی خود نشسته و برای جهت دهی احزاب و سیاسیون ، افکار عمومی و ... برنامه ریزی می کنند با این همه ادعایشان هنوز نتوانسته اند برآورد صحیحی از عملکرد معجزه آسای هوش عمومی اکثریت ملت خصوصا علاقمندان به تفکرات علوی امام خمینی و امام خامنه ای داشته باشند .
ملتی که توانست در گرد و غبار شدید فتنه سال 88 با استمداد از هدایتهای پیامبرگونه امام خامنه ای ( حفظه الله ) کشتی انقلاب خود را از گردنه های سخت عبور دهد آیا فریب سیاست بازان طراح فتنه را خواهند خورد ؟
امروز که فتنه گران خود را رسوای عام و خاص می بینند و دریافته اند که حرکت آنارشیستی ایشان نتیجه مورد انتظار را به بار نیاورده تلاش می کنند تا با تقسیم کار ، هدف اصلی خود ( تغییر اساسی در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران ) را پیگیری کنند .
خنگترین ،  احمق ترین و خودپرست ترین گروه از این اردوگاه پذیرفته اند تا نقش آنارشیستی ( هرج و مرج گرا ) سال 88 را برای خود حفظ کرده و حامیان حرکتهای تند ضدانقلابی را به ادامه مسیر مجاب کنند .
گروه دوم که خود را خیلی عاقل فرض کرده و فکر می کنند طراحان اصلی برنامه ها خودشان هستند ؛ در مقطع فعلی به توبیخ گروه اول پرداخته و اصرار دارند که بر قطار در حال عبور انقلاب اسلامی سوار شوند و حتی حاضرند که اگر به داخل واگن راه داده نشدند به میله های بیرونی آن آویزان بمانند و همراه قطار باشند .
انتخاب این نقش توسط این گروه کمی عاقلتر بر این مبنا بوده است که معتقدند زمانی می توان یک نظام مقتدر و مردمی را سرنگون نمود که همچون میکروب و انگل از داخل به اندامهای حیاتی آن هجوم برد و از بیرون نمی توان با تفکرات حاکمیت اسلام علوی و معتقدان به ولایت مطلقه فقیه  در افتاد .
اما گروه سوم و طراحان اصلی اردوگاه فتنه ، نگاهی ابزاری به دو گروه قبلی دارد و تلاش می کند تا با سیاستهای معاویه ای ، به پشتیبانی لجستیکی ، مالی و معنوی احمقها و خودبزرگ بینهای اردوگاه بپردازند و در شرایط فعلی که اوضاع به طور کامل متفاوت با طراحی های اولیه شده می خواهند احمقها را وادار به تداوم حرکات آنارشیستی کرده و نظام را وادار به برخورد سخت با آنها نماید و آخرین بهره برداریهای ممکن از این مهره های سوخته را داشته باشد .
از سوی دیگر با کمک رده های پایینتر و کمتر شناخته شده اردوگاه خود در لباس اصولگرایان منقد ، اصولگرایان اصلاح طلب ، طرفداران جذب حداکثری و ... هرطور که شده امثال خاتمی را به بدنه نظام برگردانند و نمایندگان خود را برای فتنه های بعدی در داخل سیستم داشته باشند .
اما سوال اصلی این است که آیا این فتنه گران رسوا می توانند خیل عظیم ملت هوشیار ایران علوی را فریب داده و گنجشک را بجای قناری غالب کنند ؟
مردم از سیاه بازی این مجموعه احمق پرمدعا بسیار می خندند و در آخر کار یک پول سیاه هم به بازیگران سیه روی نمایش نخواهند داد . 
والعاقبه للمتقین