آمار كوشالي

كوشالي

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۶



حلقه پنهان سرداران تغییر لباس داده در تقابل با دولت نهم


با نگاهی دقیق و موشکافانه به جریانات دو سال اخیر مملکت ، پس از روی کارآمدن دولت دکتر احمدی نژاد ائتلافی نانوشته از داخل نیروهای نظام شکل گرفته که تا پیش از این در دایره اصولگرایی دسته بندی می شدند ولی با عدم تمکین رئیس جمهور از اوامر و نواهی سرشاخه ها ، این ائتلاف کاملا روبه روی او قد علم کردند و کار تا جایی پیش رفته که هم اکنون وجه افتراق قابل ذکری بین این گروه و جریان اصلاح طلبی نمی توان یافت
سرحلقه های این جریان شامل آقایان سردار محسن رضایی ، سردار محمدباقر قالیباف ، سردار طلائی ، سردار آجرلو و تعدادی دیگر از چهره های ناشناس تر مدعی تشکیل راه سوم بودند و در زمانی که متدینین به رئیس جمهور وقت جناب آقای خاتمی انتقاد داشته و او را از خود نمی دانستندبه رهبری سردار رضایی پای به عرصه نهادند . تردید درباره صحت مدعای این گروه جدید به قوت خود باقی بود و همه منتظر بودند تا سنگ محکی به آقایان بخورد و چهره واقعی ایشان نمایان گردد
اما هیچکس باور نمی کرد که روند انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری با چنین سرعتی اهداف پشت پرده این گروه را هویدا سازد و آنها به ناچار از پشت نقاب منتقد بی قدرت خارج گردند
ظهور سردار قالیباف به صورت یک گزینه نوظهور و تبلیغات همه جانبه در جهت ارائه نظرسنجی ( بخوانید نظرسازی ) حاکی از محبوبیت غیرقابل تصور سردار در برابر سایر کاندیداهای اصولگرایی همزمان با تبلیغات آنچنانی و پرتره های چند ده متری سردار در لباسهای خلبانی ، پلیسی ، شخصی ،... شک و تردید را درباره پشت پرده این عناصر ظاهرا نوظهور بیشتر و بیشتر کرد و نخستین نتیجه این فعل و انفعالات شکاف عمیق مابین اصولگرایان بود بروز نمود
بخشی از اصولگرایان که به شدت منتقد عملکرد 16 ساله دو دولت ماضی بودند پشت سر دکتر احمدی نژاد و بخشی دیگر که مخالف چنین جهت گیریهایی بودند و در قالب مجامع صنفی و سیاسی اصولگرایان شامل مجلس و احزاب دسته بندی می شدند در پشت سر سردار قالیباف جمع شدند و در این گیر و دار لبخند جناب آقای رفسنجانی از موفقیت طرح جدیدش به خوبی دید چرا که با این طرح سکه تعیین رئیس دو رو خط بود . شانسی برای گروه اول اصولگرایان متصور نبود و گروه دوم هم کاملا در جمع اصولگرایان ناشناخته ولی مقبول بود این ساختار ضمن کاهش شانس انتخاب آنها و افزایش شانس انتخاب رئیس تشخیص مصلحت باعث می شد در صورتن انتخاب احتمالی سردار قالیباف جایی برای نگرانی نباشد . در آستانه انتخابات سردار رضایی کنار می کشد و برادر توکلی هم که در بین اینهمه سیاستمدار گیج شده بود بر پایه امضایی که داده بود مغلوب نظرسنجی ها ( بخوانید نظرسازیها ) گردید و همه چیز روبه راه شد اما این دکتر سمج ول کن نبود و همچنان با جدیت به استانها سفرتبلیغی می کرد
سکه پرتاب شد و در کمال تعجب همه دیدند که به قدرت الهی در حالت ایستاده بر زمین نشست و آن شد که در محاسبات نبود
مجمع سرداران دیگر نمی توانست نقش گزینه سوم را بازی کند چرا که گزینه سوم واقعی ایجاد شده بود ودر دیدار آقایان قالیباف و رضایی با رئیس بزرگ ( هاشمی رفسنجانی ) که ابداع کننده این آلترناتیو بود دستور حمله صادر شد
دولت با بدنه غیر کارشناسی ، انتخابهای وزرا بدون تفکر و تعقل ، رد صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس ، کم کردن نیروهای مجتمع در اطراف دکتر از هر راه ممکن ، ایجاد روح ناامیدی در جامعه از عملکرد دولت نهم ، فشارهای وحشتناک اقتصادی به ملت با استمداد از سرمایه سالاران تحت امر ، تصویب قوانین اقتصادی افزاینده فشار بر مردم و الزام دولت به اجرای آنها ، افزایش سرسام آور هزینه مسکن با کمک شهرداری عزیز تهران ، ایجاد تردید در ذهن علمای بزرگ قم با سفرهای پیاپی ، احضار مداوم وزرا به صحن مجلس چیزی معادل سه برابر دولتهای پیشین ، افزایش اجباری قیمت بنزین همزمان با سهمیه بندی به همراه تصویب چندین قانون الزام آور برای اجرای آن ، شبهه افکنی درباره پیروزیهای سیاسی دولت در بحث انرژی هسته ای ، کاهش دوره ریاست جمهوری نهم علیرغم مخالفت آشکار با قانون اساسی و افزایش عمر مجلس ضد دولت برای از بین بردن هرگونه احتمال روی کار آمدن مجلسی هماهنگ با دولت در یک سال آخر دوره ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد و ... بخشی از برنامه هایی بود که یکی پس از دیگری به اجرا درآمد تا ندای عدالت طلبی ملت که از حلقوم دکتر درآمده بود خفه شود ولی آیا پایان کار همانی خواهد بود که این سرداران و رئیس بزرگ می خواهند ؟
آیا عنایت به فرمایشات رهبر عزیز انقلاب در جهت خدمت رسانی به این ملت بزرگ و فهیم و پی گرفتن مسیر اتحاد ملی و انسجام اسلامی در برابر کسب قدرت و ثروت ناپایدار دنیا وتلاش در جهت تداوم قدرت سرمایه سالاران مسلمان نما ، اینقدر مشکل و دست نیافتنی است ؟
من به این شعر زیبا می اندیشم که می گوید
چراغی را که ایزد برفروزد چو هرکس پف کند ریشش بسوزد