ملاقات تعدادی از نمایندگان مجلس با هاشمی رفسنجانی
طی هفته های اخیر و با نزدیک شدن ایام انتخابات مجلس هشتم شاهد فعالیتهای هدفمند سیاستمداران کشور و شروع دسته بندیها و گروکشی های شایع اینگونه ایام هستیم
البته آنچه که بیش از هر چیز دیگر به چشم می آید تلاش گسترده گروههای اصلی سیاسی کشور در دو قالب اصلی اصولگراها و اصلاح طلبها هستیم و با توجه به اینکه کرسی مجلس در ایران یکی از پر آب و نان ترین کرسیهای سیاسی محسوب می گردد و فرمول طلایی یک شبه راه یک ساله رفتن را تعبیر می کند پس جا دارد که آقایان و خانمها تمام تلاش و کوشش خود را معطوف دارند
اما نکته جالب تلاشهای نمایندگان فعلی مجلس از هر دو جناح در جهت حفظ موقعیت و بسط قدرتشان می باشد که از تصویب طرح اضافه کردن طول عمر مجلس برای یک سال بیشتر از حد قانونی گرفته تا شش ماهه کردن زمان استعفای افرادی که می خواهند در این رالی سخت شرکت کنند ( قبلا دو ماه بود ) و همچنین افزایش حداقل سن رای دهندگان و تعیین مدارک عالیه برای شرکت در انتخابات و صد البته در تمام موارد فوق الذکر فیلترها به گونه ای طراحی شده که از ظهور چهره های جدید جلوگیری شود و خودشان ( آقایان نمایندگان فعلی ) بتوانند به راحتی از آنها عبور کنند
به عبارت بهتر این آقایان به هیکل خود نگاهی کرده و فیلتری متناسب با قد و قامت خودشان طراحی کردند و آنها را در قالب قانون انتخابات مصوب فرموده اند
و اما موضوع مهم این هفته ملاقات حدود هفتاد نفر از آقایان نمایندگان با هاشمی رفسنجانی که همراه بود با سخنان ایشان در رابطه با تورم ! و مشکلات مردم ! و سایر معضلات جدید التاسیس مملکت
انتخاباتی بودن این ملاقات بدون شک وجه اصلی آن بود اما نکته حساس و کنکوری این دیدار تداوم مسیر اختلافی مابین دولت نهم و تفکرات ریاست مجمع تشخیص مصلحت خارج از دعواهای رایج سیاسیون اصلاح طلب و اصولگرا می باشد
به دنبال اعلام سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی از جانب رهبری انقلاب و تغییر روش آقای احمدی نژاد در اظهاراتشان و سکوت ضمنی ایشان اعلام موضع صریح از جانب آقای رفسنجانی که محدود به جلسات با نمایندگان نبوده و در هر فرصتی مانند نمازجمعه و یا ملاقاتهای مختلف بیان می گردد نشانه ای از تداوم این اختلافات و حتی عمیق تر شدن آن می باشد
این تفاوت دیدگاه بی شک در عدم توصیه پذیری رئیس جمهور در موضوعات اجرایی همزمان با مبارزه با رانت خواریهای رایج که تقریبا نهادینه شده بود بی ارتباط نیست و می توان گفت که تفاوت بنیادی این دو دیدگاه امید به مصالحه ریشه ای را به کلی ناممکن می سازد مگر آنکه یکی از طرفین به نفع دیگری کاملا تغییر موضع بدهد که این امر تنها با گذشت زمان روشن خواهد گردید