آمار كوشالي

كوشالي

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۶


شهرداری تهران و معمای قدرت ؟

دنیای عجیبی است . داستان از اینجا شروع شد
یکی بود یکی نبود تو انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری یه سردار لباس نظامی شو درمیاره و وارد گود رقابت میشه یه شهردار هم بعد از کلی ناز و نیاز بالاخره لباس شهرداریشو درمیاره و میاد وسط به جز این دو نفر شش هفت نفر دیگه هم بودند مخصوصا رئیس بزرگ اهل تشخیص . مسابقه شروع میشه و هرکی یه چیزی میگه تا اینکه بالاخره مردم آقای شهردار رو برای ریاست انتخاب می کنن . سوت پایان مسابقه نواخته میشه ولی برای بعضی ها تازه کار شروع شده . رئیس تشخیص مسلک ، از شهردار ، بدجوری عصبانیه و سردار هم دلیل ناکامیش رو حضور اون می دونه اما کاری از دستش برنمی یاد و می ره تو لک
تو شورای شهر یه پهلوون بود که می خواست دست افتاده ها رو بگیره پس علیرغم مخالفت شهردار سابق و رئیس جمهور جدید ، سردار زمین خورده رو بلند می کنه و مینشونه جای اون . اما باز هم کسی به سوت پایان مسابقه توجه نمی کنه و هرکی کار خودشو داره . رئیس بزرگ می خواد پاشو تو خبرگان سفت کنه ویه حال اساسی به اون بچه کوچولو بده ، سردار شهردار هم می خواد موقعیت لرزانش رو محکمتر کنه آخه دیگه نمی خواد کسی بهش ترحم کنه ؟
رئیس جمهور هم می خواد با بی عدالتی و رانت خواری بجنگه !؟ هرکدوم پاشون رو می ذارن رو گلیم اون یکی و این وسط نتیجه انتخابات خبرگان رئیس بزرگ رو تو ادامه مسیرش مصمم تر می کنه . سردار شهردار هم می تونه به هدفش برسه و شورای شهر رو حسابی بهم بریزه . حالا دیگه وقت قدرت نمایی هست چراکه دیگه لازم نیست چشم به دستان ضعیف پرور پهلوون داشته باشه و اساسا وقت اونه که پهلوون رو بفرسته سراغ معرکه گیری و اینجور کارا آخه اونو چه به ریاست شورای شهر تهران بزرگ اونم وقتی که فرصت - طلایی - برای دفع شر احتمالی به دست اومده
چند تا جلسه پر بار بین سردار شهردار و رئیس بزرگ ، آخرین میخهای تابوت پهلوون رو سفت می کنه و رئیس جمهور بدون پهلوون تو یه شهر پر از دشمن نگاهی از روی غریبی و تنهایی به تابوت میندازه و زیر لب میگه : بهت گفته بودم با این کار هم خودت رو به باد دادی هم مارو ولی چاره ای نیست باید تا آخرش برم شاید هنوز پهلونهایی تو شهر مونده باشن و یا پهلوون قصه ما یه بار دیگه از خدا عمر بگیره و تو انتخابات مجلس هشتم ظهور کنه . البته اگه تا چند ماه دیگه مجلسیها دوره وکالتشونه مادام العمر نکنن !؟