آمار كوشالي

كوشالي

دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹

بی پا و سر در حریم امن الهی


معبودا ؛ چگونه شکر نعمتهای بی پایانت را به جای آورم که ناتوانم . ناتونی که یک از هزار را نتواند .
در زوایای پنهان وجودم کاویدم آنچه را که نمی شناختمش ولی اطمینان داشتم از وجودش . شاید چیزی بود از جنس « نفخت فیه من روحی » و یا شاید چیزی بود از جنس « انّی اعلم ما لا تعلمون » ؛ نمی دانم شاید هم چیزی بود از جنس تربت که شیطان آن را خاک بی ارزش دیده بود
نمی شناختمش اما در وجودش تردید نداشتم . مگر می شود که بنده عاصی و فراری ، مطاعی ارزنده نداشته باشد و اینگونه مورد عنایت آفریدگارش باشد . به یادم آمد این جمله از مولایم علی (ع) که می فرمود « الهی و ربّی من لی غیرک »
آری او فقط آفریدگار من نیست ، حتی تنها خدایی او نیست که وجودم را مرتعش می سازد . آنچه که بیش از هرچیز دیگر جانم را به اوج هیجان می رساند این است که او ربّ من است ، او آموزگار من است چنانکه فرمود « وعلّم آدم الاسماء کلّها »
و زمزمه ای جانگداز را شنیدم که ندا می داد « و هل یرحم المربوب الّا الربّ »
آ آ آ آ ه ، ای آموزگار من ؛ می دانم که شاگردی قابل نبوده ام اما شکی نیست که تو مهربانترین آموزگار عالمی
می دانم که اگر بنا بود حقم را در نظر داری ، مردود قطعی بودم و تو در این مقوله اساسا بر مبنا عشق معلمی خود بهایم را تعیین کردی و خواندی مرا تا اجابت کنم تو را و خواندم تو را تا اجابت کنی مرا و خواندی مرا تا اجابت کنم تورا و خواندم تو را تا اجابت کنی مرا و ....

ومن الله التوفیق