آمار كوشالي

كوشالي

شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۶

آیا دایره اصولگرایی به همان گشادی است که برخی می گویند ؟

امروزه با توجه به قدرت گرفتن تفکر اصولگرایی در سطوح مختلف ارکان نظام جمهوری اسلامی ، شاهد دو سبک مخالفت در سطح داخلی با این نوع تفکر می باشیم و در این مجال کاری با دشمنان خارج نشین نداریم
پیش از آنکه وارد دسته بندیهای موجود شویم لازم است تا تکلیف خود را با تعریف اصولگرایی روشن کنیم : طبق تعریف علوی اصولگرایی در دوران ما ، عمل به احکام الهی و فرامین خدای بزرگ در تمام عرصه ها اعم از سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تربیتی ، و... با استناد به آیات نورانی قرآن و سیره اهل بیت و منویات امام خمینی (ره) بنیانگزار فرزانه این انقلاب و فقیه فرزانه و بی نظیر تاریخ تشیع ، تحت زعامت رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای می باشد

در تقابل با این تفکر در داخل نظام جمهوری اسلامی دو سبک مخالفت مشاهده می گردد که در حقیقت مکمل یکدیگر بوده و هدفی یکسان دارند که در کوتاه ترین تعریف نقیض تعریف اصولگرایی در سطور فوق می باشد
گروه نخست امروزه با نام اصلاح طلبان شناخته می شوند که خودشان مدعی هستند که نام خود را از جمله تاریخی امام حسین (ع) پس از قیام بر ضد حکومت وقت برگرفته اند که حضرت فرمودند : (( من بر حکومت وقت قیام نکردم مگر برای اصلاح گری در امت جدّم ... )) هرچند که تحلیلگران بزرگ این جبهه در تبیین عنوان اصلاح طلبی خود سخنان امام حسین (ع) را از اصلاح امت جدّم به اصلاح در دین جدم تحریف نموده و طی هشت سال سلطه خود آن کردند که کردند !؟
این گروه در مخالفت و تعارض خود با شاه بیتهای فوق الذکر در تعریف اصولگرایی چندان پنهان کاری نمی کنند و در بسیاری از مواقع به وضوح و آشکارا مخالفتهای خود را با احکام صریح الهی و سنتهای به کار گرفته شده در دوران امام خمینی (ره ) و سیره امامان و معصومین (ع) و مخالفت با رهبری معظم انقلاب را بیان می نمایند که از فرط وضوح نیازی به استناد نیست
آنها با این سبک عملکرد از یکسو و عاریه گرفتن اسم زیبای اصلاح طلبی از دیگر سو ، انسان را به یاد متن آیه 11 سوره بقره می اندازد که حضرت حق در آن می فرماید : (( و إذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون )) ء
و اما گروه دوم و امان از گروه دوم ، همان گروهی که در زمان رسول خدا نیز حضور پر رنگی داشتند و در نهایت نیز خنجر آبگون بر پیکر نهضت عظیم اسلامی زدند و انحرافات عدیده در آن پدید آورده وتوانستند چه در همان زمان و چه در طول تاریخ چنان چهره حقیقی خود را پنهان کنند که هیچ دادگاهی جز دادگاه عدل الهی ، توان عقوبت ایشان را ندارد
اهل نفاق و دو رویی که در لفظ و بیان ، خود را ملتزم به تعاریف اصولگرایی جلوه می دهند و ارکان تعاریف آن را محترم می شمارند ولی چون به خلوت رفته و در کنار دوستان گروه نخست خود قرار می گیرند تمام این تعاریف را به سخره گرفته و ابراز برائت می کنند
شرح حال این دسته نیز در فرازهای بسیاری از آیات قرآن ذکر شده و من جمله آیه 14 سوره بقره (( و إذا لقو الّذین أمنوا قالوا أمنّا و إذا خلو إلی شیاطینهم قالوا آنّا معکم انّما نحن مستهزئون )) ء
حال با توجه به حضور پر رنگ و بی رنگ این طیف در بین صفوف اصولگرایان آیا می توان در زیر پرچم یکپارچگی اصولگرایان در مباحثی همچون جهتگیریهای سیاسی ، انتخاباتها ، تفاهمات و امثالهم به تحقق آن امیدوار بود . آیا دشمن دانا و هم نشین را می توان از دشمنی در تصمیم گیریهای کلان باز داشت ؟
آیا می توان دایره اصولگرایی را آنچنان گشاد در نظر گرفت که دوست و دشمن در آن بگنجند ؟ و اگر هم بتوان چنین نمود آیا می توان ضمانت نمود که جهتگیریها و تصمیم گیری های آن جمع تعریف اصولگرایی را پوشش دهند ؟
به نظر من نمی توان چراکه هیچ وقت نمی توان با دستمال کثیف شیشه را تمیز نمود و تنها راه موجود همان راهی است که رئیس جمهور مکتبی ، دکتر احمدی نژاد به کار بسته اند و به هیچ عنوان با اهل نفاق ، سازگاری و هماهنگی ندارند ، هرچند که آنها خود را صاحب همه چیز دانسته و تنها و تنها رسیدن به کرسی ریاست و ایجاد انحراف ساختاری در مسیر حرکت آنها را سیراب می کند