حكايت عاشقي شب قدربا توسل به شكايات امام سجّاد
مي دوني اون نمازي كه بهت مي چسبه كدوم نمازه ؟ مي دوني چرا امامت چهل سال نماز شبش ترك نشد ؟ اون نمازي مي چسبه كه فرمود در قنوتم خم ابروي تو در ياد آمد ، نمازي كه وقتي قد قامت مي گي تو ذهنت قيامته ، قامتت محشرعشقه . اين رو به ياد بيار
جمال تو ببيند اگر مكبر
به قد قامت بماند تا قيامت
مي گه : من چي كار بايد بكنم ؟ (( وَ بمعاصيك مولعه )) از هر طرف گناه ، قشنگ به سمتشون مي رم ، خُب كمكم كن ، مگر نمي بيني دارم چه بدبختي مي شم ؟ بيچاره مي شم ، نمي بيني ؟! چقدر ماه رمضان ها و اعتكاف هام رو خراب كردم ، نمي بيني ديگه جلوي امام رضا (ع) آبرو برام نمونده ؟
“الهي اَشْكوا اِليْكَ عَدُوّاً يُذلُّني ” خدايا ! فردا شب همين موقع شيطون ها دور و ور من رو گرفتن مي خوان من رو بيچاره كنن ، زورم بهشون نمي رسه ، نمي خواي كمكم كني ؟! “ وَ شيطاناً يُغْويني قَدْ مَلَعَ بِالْوَسْواسِ صَدْري . . . . ” خدايا ! از فردا شب شيطون مي ياد مي گه : وقتت تلف شد ، بيچاره شدي ! نمي دوني اينهايي كه بيرون بودن چه كيفي كردن ؟! فلان فيلم رو شب جمعه پخش كرد ، مسابقة فلان بود ، اِله بود ، بِله بود ، نبودي ! عروسي فلاني بود
همه رفتن زدن ، كيف كردن ، رقصيدن و . . . !!ء
“ وَ اَيْنَ اَنِ الْبُكاءِ مِنْ خَوْفِ . . . ” خدايا ! چرا چشمام خشكه ؟ دوست دارم امشب تا صبح اشكام بند نياد . اينقدر دلم گرفته “ الهي لاحول و لا قُوَّه الا بِقُدْرَته و لا نجاه لي ” اينقدر وضعم خرابه كه هيچ كسي نمي تونه نجاتم بده . مي ترسم آقام هم بياد بهم بگه برو !
وَ لا نجاه لي مِنْ مَكارهِ الدُّنيا الّا بِعِصْمَتِك ” خدايا ! جون زينب س) ! از فردا مراقبم باش ، نذار گناه كنم . آخه من تنهايي نمي تونم .ء
“ فَاَسْئَلُكَ بِبَلاغَهِ حِكْمَتِكْ وَ نَفاذِ مَشيّتك اَلّا تَجْعَلني يغيْر جودِك مُتَعَرضا وَ لا تُصَيِّرَني للْفِتَنِ . . . . ”ء
خدايا ! كمكم كن اين دشمنام رو زمين بزنم . “ وَ علي المَخازي والعيوب الساتري ” خدايا بدي هام رو تا حالا پوشوندي ، ممنونتم
“ فَاَسْئَلُكَ بِبَلاغَهِ حِكْمَتِكْ وَ نَفاذِ مَشيّتك اَلّا تَجْعَلني يغيْر جودِك مُتَعَرضا وَ لا تُصَيِّرَني للْفِتَنِ . . . . ”ء
خدايا ! كمكم كن اين دشمنام رو زمين بزنم . “ وَ علي المَخازي والعيوب الساتري ” خدايا بدي هام رو تا حالا پوشوندي ، ممنونتم