آمار كوشالي

كوشالي

سه‌شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۵



خاطراتي ازرهبرمعظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي
يك روز كه در منزل مقام معظم رهبري در خدمت ايشان بودم بحث ما قدري به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از اقامه نماز در محضر ايشان، معظم له رو به من كردند و فرمودند: آقا رحيم! شام را مهمان ما باشيد. بنده در عين حال كه اين را توفيقي مي دانستم، خدمتشان عرض كردم: اسباب زحمت مي شود. مقام معظم رهبري فرمودند: نه! بمانيد هر چه هست با هم مي خوريم. وقتي سفره را پهن كردند و شام را آوردند، ديدم غذاي ايشان و خانواده شان چيزي جز املت ساده نيست. من نيز بر آن سفره مهمان بودم و مقداري از همان غذاي ساده را خوردم
سردار سرلشكر رحيم صفوي فرمانده كل سپاه
******
چند روز پس از خواستگاري خانواده بزرگوار حضرت آيت الله خامنه اي از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبري رسيدم. ايشان فرمودند: آقاي دكتر! اگر خدا بخواهد با هم خويشاوند مي شويم . عرض كردم چطور؟ فرمودند: آقا مجتبي و دختر خانم شما ظاهراً يكديگر را پسنديده اند و در گفتگو به نتيجه رسيده اند. حالا نظر شما چيست؟ عرض كردم: آقا اختيار ما هم دست شماست! آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستيد و زندگي شما با زندگي ما متفاوت است. تمام زندگي ما غير از كتاب هايم، يك وانت لوازم كهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندروني دارد و يك اتاق بيروني كه مسئولان مي آيند و با من ديدار مي كنند. من پولي براي خريد خانه ندارم. خانه اي اجاره كرده ايم كه قرار است، در يك طبقه آن آقا مصطفي و در طبقه ديگر آقا مجتبي زندگي كنند. ما زندگي معمولي داريم و شما زندگي خوبي داريد، مثل ما زندگي نكرده ايد. آيا دختر شما حاضر است با اين وجود زندگي كند؟! زيبايي و دقت سخن رهبر معظم انقلاب براي من بسيار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روي باز استقبال كرد

غلامعلي حداد عادل )رئيس مجلس شوراي اسلامي
)
******
وظيفه خود مي دانم اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم كه من از وضع منزل حضرت آيت الله خامنه اي مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبري هرگز بيش از يك نوع غذا بر سر سفره نيست. خانواده ايشان روي موكت زندگي مي كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس و پوسيده زير پاهايم پهن بود كه من از زبري و خشني آن فرش- كه ظاهراًجهيزيه همسر ايشان بود- اذيت مي شدم از آنجا بر خاستم و به موكت پناه بردم
حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني )ره
)

*****

يكي از دوستان مي گفت: يك روز كه مقام معظم رهبري به كوه هاي اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسري دانشجو، بر خورد مي كنند كه به لحاظ ظاهري وضع مناسبي نداشتند و تصور مي كردند كه آقا دستور دستگيري آنها را خواهد داد، ولي بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبري با آن ها احوال پرسي كردند و از شغل و فاميل بودن آن ها سؤال كردند، پسر وقتي با خلق زيباي آقا مواجه شد، واقعيت را گفت كه ما دوست هستيم،
آقا ابتدا درباره ورزش و مزاياي آن با آن دو صحبت كردند و بعد هم فرمودند: بد نيست صيغه محرميتي در ميان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج كنيد و به آن ها پيشنهاد دادند كه اگر مايل بوديد در فلان تاريخ بياييد، من آمادگي دارم كه شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظي كردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسيدند. آقا عقد آن ها را جاري كردند و با بر خورد كريمانه مقام عظيم الشأن ولايت، اين دو جوان تغيير مسير دادند و آن دختر غير محجبه، به يك دختر محجبه و معنوي و آن پسر دانشجو به يك جوان مذهبي مبدل شدند
آقاي محمد امين نژاد از كارمندان صدا و سيما- تهران

*****

خانم بي نظير بوتو كه خدمت مقام عظيم الشأن ولايت آمده بود، ما نسبت به حجاب ايشان ايراد گرفتيم وحتي چادري برايشان پيدا كرديم و ايشان چادر به سر خدمت آقا رسيد. آقا از همان اول در مقام نصيحت بر آمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستي، تو فرزند اميرالمؤمنيني، تو فرزند اهل بيتي، تو فرزند قرآني، تو مسلماني، تو شيعه هستي. همين طور آقا ادامه دادند و كاري كردند كه خانم بي نظير بوتو شروع به گريه و زاري كرد و در حالي كه گريه مي كرد، مي گفت: يك خواهش دارم و آن اين كه روز قيامت مرا شفاعت كنيد
.آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمد و آل محمد(ص( است. بهترين شفاعت در اين دنيا اين است كه شما مشي و مرامتان را با اهل بيت هماهنگ كنيد

حجت الاسلام والمسلمين موسوي كاشاني از اعضاي بيت- تهران