آمار كوشالي

كوشالي

دوشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۵



به عشق آقایم ابالفضل سرور عاشقان عالم
از ماه پرسیدند: آیا زیباتر از روی تو، چهره ای را خدا آفریده ؟
چهره اش گلگون شد و گفت: آیا عباس ابن علی را دیده ای ؟

از ادب پرسیدند: چگونه می توان تو را شناخت ؟
گفت: از او که خود را از او شناختم ؟

از شجاعت پرسیدند: آیا تا به حال مغلوب شده ای ؟
به خاک افتاد و گفت: من که باشم که مغلوب یل ام البنین نباشم
از عشق پرسیدند: دل در گرو که داری ؟
سر به زیر انداخت و با خجالت گفت: او که عاشق ترین است... دیوانه عباسم
از بهشت پرسیدند: از خاک تو والاتر چیست ؟
گفت: آن خاکی که سرمه چشمم می کنم... خاک کربلا
از باران پرسیدند: تو لطافت و پاکی را از که داری ؟
گفت: از لبهای خشکیده سقای کربلاا
از غیرت پرسیدند: کمال تو چیست ؟
گفت: از آنکه لقب ابوفاضلم
از مهربانی پرسیدند: مهربان تر از تو کیست ؟
آهی کشید و گفت: ای کاش جای بچه های کاروان کربلا بودم و همراه عمو
از مردانگی پرسیدند: مردانگی را چه می دانی؟
گفت: عباس بودن
از لبخند پرسیدند: زیباترین چیزی که دیدی چه بود؟
گفت: آن لحظه که اربابم حسین(ع) با دیدن برادر مرا غرق شور و شعف کرد
و خوشا به حال ما که عباس(ع) داریم