آمار كوشالي

كوشالي

چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵


مغازله
بيا تا گـل برافـشانيم و مي در ساغر اندازيم
فـلـک را سقـف بـشـکافيم و طرحي نو دراندازيم
اگر غـم لـشـکر انـگيزد کـه خون عاشـقان ريزد
مـن و ساقي بـه هـم تازيم و بـنيادش براندازيم
شراب ارغواني را گـلاب اندر قدح ريزيم
نـسيم عـطرگردان را شـکر در مـجـمر اندازيم
چو در دست است رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش
کـه دسـت افشان غزل خوانيم و پاکوبان سر اندازيم
صـبا خاک وجود ما بدان عالي جـناب انداز
بود کان شاه خوبان را نـظر بر مـنـظر اندازيم
يکي از عـقـل مي‌لافد يکي طامات مي‌بافد
بيا کاين داوري‌ها را بـه پيش داور اندازيم
بـهـشـت عدن اگر خواهي بيا با ما بـه ميخانـه
کـه از پاي خـمـت روزي بـه حوض کوثر اندازيم
سـخـنداني و خوشـخواني نـمي‌ورزند در شيراز
بيا حافـظ کـه تا خود را بـه مـلـکي ديگر اندازيم