آمار كوشالي

كوشالي

چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۵

حافظ برترين شاعر حكمت آموز
يكي از محققين ايراني ويژگيهاي شعري شكسپير را با حافظ مقايسه كرده و حتي ادعا كرده است كه غزليات حافظ در مضاميني چون عشق، معشوق و زيبايي هيچ كاستي نسبت به سانتهاي (sonnets) شكسپير ندارد و فقط در سبك و نحوه برخورد با موضوع (راهبر سانت شرح و تصريح و راهبرد غزل تلخيص و تلويح است) تفاوت دارند. در حاليكه به نظرما اين ويژگي در جهاني سازي فرهنگها ( اگر بتوان گفت شكسپير اصولاً چنين آمالي داشته) اصلاً قابل مقايسه نيست و حافظ از اين منظر بسيار پيش روتر است. اكنون برخي مضامين متعالي را كه در زبان شعر حافظ مصداق بارزي بر تعلق وي بر جهان نگري و جهاني سازي است اشاره مي‌كنيم
1- دادگستري
به قدر و چهره هر آنكس كه شاه خوبان است
جهان بگيرد اگر دادگستري داند
2- عشق به عنوان مقدمه دوستي ديگران
عاشق شو ارنه روزي كار جهان سرآيد
ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستي
تا مرا عشق تو تعيلم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
3- اعتراض به سلطه‌گري قدرتها
ترا آن به كه روي خود ز مشتاقان بپوشاني
كه شادي جهانگيري، غم لشكر نمي‌ارزد
4- دفاع از ستمديدگان و مظلومان
مباش در پي آزار و هرچه خواهي كن
كه در شريعت ما غير از اين گناهي نيست
در اين رابطه استاد مطهري چنين مي‌نويسد: «آن ديگري معتقد است كه ارزش حافظ در همين عصيان حافظ است. در همين است كه اصلاً پايبند اصول و مقررات زمان خودش نبوده، تمام ارزش حافظ در همين پشت پا زدنش به اين اصول بوده، خود اين آزادگي و عصيان در مقابل سنن عصر خود و سنت شكني حافظ دليل بر كمال اوست.»
5- در رد خودكامي و خودخواهي
همه كارم زخودكامي به بدنامي كشيد آخر
نهان كي ماند آن رازي كزو سازند محفلها
6- دعوت مروت و مدارا به عنوان رمز آسايش و امنيت جهاني
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
7- نوجوئي و تحول‌جويي
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم
فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم
8- گفتگو و مفاهمه
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او
ور به حق گفت، جدل با سخن حق نكنيم
9- تسامح و تساهل اجتماعي
من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش
كه گناه دگري بر تو نخواهند نوشت